آینده مبهم باراک اوباما

از دوازده رئیس جمهور آمریکا که از سال 1945 تاکنون ساکن کاخ سفید بوده اند تنها یک دمکرات توانسته است برای بار دوم انتخاب شود. بیل کلینتون درسال 1996 در دور دوم با آرای بیشتری به این امر توفیق دست یافت هر چند که 50 درصد آرا را به دست نیاورد. هاری ترومن تنها یک دوره کاندیدا شد. جان اف کندی در دالامن ترور شد و حتی دوره اول را نیز تمام نکرد. لیندون جانسون با توجه به عملکرد یوجین مک کارتی در ایالت نیوهمشایر در انتخابات مقدماتی انصراف خود را برای انتخاب مجدد اعلام کرد. جیمی کارتر شرایطی را در طول دوران حضور خود در واشنگتن رقم زد که جز شکست در برابر رونالد ریگان نتیجه ای نداشت. با توجه به این واقعیات تاریخی است که آینده باراک اوباما که چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا محسوب می شود مورد بحث می باشد. نتایج انتخابات میان دوره ای سال 2010 که در آن دمکراتها و اصولاً حزب عملکرد بسیار منفی و ناامیدکننده ای را در بر داشت سبب شکل گیری احتمالات متعددی شده است. آیا باراک اوباما خواهان این است که برای بار دوم انتخاب شود یا اینکه او هم به مانند جانسون تصمیم می گیرد که صحنه را ترک کند. سئوال که مطرح ديگر این است که آیا فردی از داخل حزب دمکرات تصمیم خواهد گرفت که او را در مبارزات مقدماتی به چالش بكشد. جیمی کارتر به جهت عملکرد بسیار منفی خود شرایطی را رقم زد که جوزف کندی را مجاب کرد از جناح چپ حزب به مبارزه با او قد علم کند. با توجه به اینکه بسیاری از افراد که خود را مترقی نيز می نامند از سیاستهای باراک اوباما در رابطه با موضوعات کلیدی پذیرش بیمه درمان همگانی بدون وجود گزینه عمومی (دولتی) و نجات موسسات مالی در وال استریت از طریق تزریق سرمایه حکومت فدرال بسیار ناراحت هستند این احتمال داده می شودکه سناتور شکست خورده ایالت ویسکانسین و یا فرماندار سابق ایالت وربانت که از چهره های شاخص جناح مترقی است در انتخابات مقدماتی بر علیه باراک اوباما به صحنه آید. با توجه به شرایط کنونی آمریکا و با در نظر گرفتن شکست سنگین حزب دمکرات در تمامی سطوح ایالتی و فدرال احتمال وقوع هریک از دو سناریوی لیندون جانسون یا جیمی کارتر امکان پذیر است. در حال حاضر نرخ بیکاری همچنان دو رقمی است و هیچ یک از سیاستهای اتخاذ شده قادر نبوده است که کاهش نرخ را در طول دو سال گذشته به واقعیت تبدیل کند. کشورهای مطرح اروپایی از قبیل فرانسه، انگلستان و آلمان هم همزمان با آمریکا با بحرانهای مالی و اقتصادی روبرو شدند. در حالی که این کشورها مخصوصاً آلمان با اجرای سیاستهای انقباظی موفق شده اند نرخ بالای بیکاری را مدیریت کنند آمریکا این مهم را نتوانسته است به انجام برساند. بنابراين که موقعیت رئیس جمهور را در اذهان عمومی  بسیار تضعیف کرده است.

 امروزه نظر سنجی ها نشان می دهد که اکثریت مردم آمریکا بر این باور هستند که باراک اوباما نباید بیش از یک دوره رئیس جمهور باشد. زيرا حزب دمکرات در انتخابات کنگره سخت ترین شکست را از دهه 1920 تاکنون تحمل کرده است و بیش از 60 کرسی مجلس را از دست داد، و اين  شكست همچنين موجب شده است تا جمهوریخواهان به شش کرسی سنا دست یابند که برای سومین پيروزي آن در طول تاریخ 60 سال اخیر حزب در عين حال دمکرات در انتخابات قوای مقننه ایالتی بیشترین میزان کرسی یعنی بیش از 600 کرسی را از دست داد که در طول تاریخ کشور بی سابقه بوده است، اين شكست‌ها در  بسیاری از فعالین حزبی و سیاستمداران دمکرات این احساس را ایجاد کرده است که شاید باراک اوباما بیش از آن در بین مردم ارزیابی منفی ایجاد کرده است که بتواند سمبل و کاندیدای حزب در انتخابات ریاست جمهوری سال 2012باشد.


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.