چین: ریشه های داخلی اعتبار

جایگاه اقتصادی و عملكرد جهانی چین در سیستم بین الملل سبب ساز مباحث فراوانی گشته است . اینكه یكی از كشورهای جهان سوم توانسته است به مقام دوم اقتصادی جهان دست یابد برای بسیاری بحث برانگیز و سوال برانگیز است. چگونه كشوری كه در قرن نوزدهم عملاً ‌بین كشورهای استعماری تقسیم گشته و هر گوشه آن در تصاحب یك قدرت خارجی و یا روسای محلی بود و در نیم قرن بیستم نیز مواجه با نابسامانیهای داخلی ناشی از نبرد قدرت در بین نحله های متفاوت فكری صاحبان قدرت بود این توفیق را داشته است كه در عین داشتن رشد مداوم اقتصادی طی سی سال گذشته موفق شود ثبات داخلی را حفظ كند . زمانیكه در اواخر دهه هفتاد منطق اقتصادی سرمایه داری در كشور چین شكل گرفت تمامی منافع فكری ، ‌انسانی ، ‌مادی ، ‌تكنولوژیك ، ‌سیاسی ، ‌اجتماعی و فرهنگی در چارچوب این شعار كه بدست آوردن ثروت و "پولدار شدن شكوه آمیز است " بسیج شدند . آنچه محرز است این نكته می باشد كه وی‍ژگی های خاصی در كشور چین به صحنه آمده اند كه این توفیق مهم و برجسته اقتصادی را امكان پذیر ساخته اند . این خصلت ها ریشه در پیشینه تاریخی ، ‌فرهنگ سیاسی ، ‌سنت ها و عرف حاكم و روحیه ملی این جامعه دارند . این بدان معناست که شیوه و چارچوبی كه در چین كار آمد جلوه می كند شاید ‌در جوامع دیگر به خاطر تفاوت هایی متمایز در تمامی حیطه های فرهنگی ، ‌اجتماعی و غیره امكان پیاده كردن نداشته باشد . توسعه اقتصادی چین بر اساس یك مجموعه ای از مولفه های شكل گرفته است كه توجه به آنها به وضوح می تواند راهگشایی برای فهم چرایی و چگونگی ماهیت دگرگونی اقتصادی در این كشور وسیع باشد .
 

 اقتصاد چین به مانند كشورهای موفق اقتصادی در شرق آسیا صادرات محور است . این بدان معناست كه تمامی مكانیزمهای مالی ، ‌پولی و اقتصادی به كار گرفته می شوند كه صادرات تقویت شوند . در همین چارچوب است كه دولت ارزش پول خود را به طور مصنوعی پائین نگه می دارد تا كالاهای چینی ،‌ با قیمت كمتر به بازار عرضه شوند  تا در صحنه جهانی بتواند كنترل بازارها را در اختیار بگیرد و به سرعت به فروش برود و اقتصاد صادرات محور از این رو در برنامه اقتصادی حیاتی هستند كه سرمایه مورد نیاز برای بسط اقتصاد و ایجاد شغل فراهم می آورند. سرمایه ای كه از فروش كالاها در صحنه جهانی بدست می آید به كشور برگشت داده می شود و سرمایه گذاری می شود تا كارگاه و كارخانه تاسیس و به تبع آن شغل برای نیروی كار فراوان و در دسترس بوجود آید . دولت چین برای كسب فزونتر سرمایه كه به معنای تداوم رشد اقتصادی است به تشویق سرمایه گذاری خارجی نیز اقدام كرده است . تولید برای فروش و كسب سرمایه و تشویق خارجی برای سرمایه گذاری اهداف كلیدی هستند . صادرات كالا و واردات سرمایه مبنای اساسی فعالیت ها و سیاست های اقتصادی هستند . در كنار تاكید برای  بدست آوردن سرمایه ویژگی دیگری كه در فرایند توسعه چین متمایز است این مهم است كه رهبران این كشور به شدت ملی گرا هستند و این به معنای آن است كه در سیاست گذاری ها این افراد بیش از هر چیز اعتبار و سربلندی كشور را مد نظر قرار دادند . هر زمان بین ارزشهای ایدئولوژیك و موقعیت و جایگاه كشور در صحنه جهانی تعارض ایجاد شود فرد ملی گرا بدون هیچگونه مكث و كوتاهی توجه را معطوف به اعتبار كشور می كند . آنچه رهبران چین را از بسیاری از رهبران كشورهای جهان سوم متمایز می كند همین ویژگی ملی گرایی آنان است . به ضرورت سابقه امپراطوری و از سوی دیگر به جهت سابقه حضور استعمارگران غربی و كشورهای بزرگ آسیایی در گستره كشور چین در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ، ملی گرایی از مشروعیت هنجاری و اعتبار عملكردی فزاینده برخوردار است . اصولاً‌همین ذهنیت ملی گرا بود كه نقش اساسی را در شكل دادن به كیفیت سیاست های اقتصادی و حركت به سوی سرمایه داری در بر داشت . 

رهبران چین با درك اینكه با وجود وسعت فراوان ،‌ جمعیت زیاد ،‌ منابع گسترده و سابقه تاریخی برجسته در شرق آسیا هم سطح كشورهای آفریقایی و آسیایی جهان سومی هستند به سوی این مهم سوق داده شدند كه به ارتقای سطح جایگاه و ایدئولوژی ناكارآمد بپردازند . عامل دیگری كه نقش مهمی در ارتقاء جایگاه اقتصادی چین داشته است همانا غرور و اعتبار بخشیدن به گذشته تاریخی كشور بوسیله رهبران و مردم عادی چین بوده است . مردم و ساختار سیاسی در چین ، گذشته را جدا از اینكه از چه كیفیتی برخوردار بوده است كاملاً‌ مورد نظر و توجه دارند و آن را مایه افتخار خود می دانند . حتی اگر هم در زیر سلطه خارجی بوده اند آن را به دلیل امكان پذیر دانسته اند كه بیگانگان به جهت كوتاهی مردم و رهبران در حفظ میراث گذشتگان به سلطه گری پرداخته اند . با توجه و در نظرگرفتن به این نكات بهتر می توان درك كرد كه چرا كشور چین به این جایگاه رسیده است . 


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.