تركيه : دوري از بحران به ضرورت الحاق

در بسیاری از كشورهاي منطقه خاورميانه شاهد التهاباتی در سطوح مختلف ، ‌با ميزان هاي متفاوتی از گستردگي هستيم . ريشه ها ، دلايل و علل محققاً پر تنوع و فزاينده مي باشند و به همين روي شاهد واكنش هاي متفاوت ساختارهاي حاكم مستقر بوده ايم . اما آنچه در اين ميان شايد براي بسياري مطرح باشد اين نكته انكار ناپذير است كه در تركيه نشاني از بحران دیده نشده و اين كشور از دامن التهابات به دور مانده است . تركيه به عنوان يك عضو سازمان پیمان آتلانتيك شمالي ناتو و يكي از قديمي ترين و نزديكترين متحدان ايالات متحده آمريكا در جهان اسلام كمتر آسيب پذير جلوه مي كند . در كشورهاي منطقه هميشه براي شكل گيري بحران دو عامل اساسي نقش كليدي داشته اند . در بعضي از جوامع به جهت اينكه سرعت تحولات در اجتماع سريع تر از ظرفيت هاي موجود در قلمرو سياسي ، ‌اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي بوده بحران گريز ناپذير گشته است . در دسته اي ديگر از جوامع كند بودن تحولات ضروري در اجتماع شرايطي را رقم زده است كه بحران مزمن و اجتناب ناپذير شده است . تركيه به دلايل بسيار مشخص از دام اين معادله دو وجهي گریخته و اين امكان را يافته است كه تجربه اي متفاوت را به صحنه آورد که احنمالاً می توان آن را دور ماندن دلايل اين كشور از ورطه بحرانهاي اخير در منطقه در نظر گرفت . اصولاً چهار شيوه كلي را مي توان براي شکل گیری تحول در جامعه در نظر گرفت .
 

 در بعضي از جوامع به علل فقدان ظرفيت هاي لازم در بدنه اجتماع ، رهبران سياسي اقدام به فشار از بالا براي متحول كردن جامعه مي كنند . درچنين صورتي صحبت از ديكتاتورهاي مدرن گرا مي كنيم . محققاً كشور چين را بايد در زمره كشورهايي دانست كه اراده رهبران سياسي بر اين قرار گرفته است كه با نظارت مستقيم و هدايت سياسي جامعه را متحول سازند . در بعضي از جوامع ضرورت تغيير و تحول از پائين احساس می شود و تحولات در بطن اجتماع و به ضرورت تعاملات اجتماعي شكل مي گيرد . الزامات اجتماعي ،‌ سياسي ، فرهنگي و اقتصادي در هم تنيده مي شوند و تحولات اجتماعي حيات مي يابند . محققاً در كشور انگلستان اين فرایند تجربه شده و اين كشور با گام گذاشتن در این مسیر تا به اينجا رسيده است . زماني نيز كشورهاي بزرگ و مطرح در صحنه جهاني به ضرورت الزامات بين المللي و ملاحظات داخلي كه بسط نفوذ و در بطن آن حيات دارد به اين نتيجه مي رسند كه بايد تحولات داخلي در كشورهاي ديگر را رقم بزنند تا جايگاه آنان در صحنه بين المللي حفظ و يا بهبود بيابد .

 حضور آمريكا در افغانستان و اقدامات نيروهاي نظامي آن كشور در افغانستان را به ضرورت بايد در قالب هجوم خارجي براي حيات دادن به تحولات داخلي قلمداد کرد . شيوه ديگري هم وجود دارد كه از طريق آن سعي مي شود در كشورهاي ديگر تحولات مورد نظر را بوجود آورد كه كاملاً ماهيت اختياري و داوطلبانه دراد . اين همان شيوه تغيير به ضرورت الحاق مي باشد . در اين چارچوب كشوري كه خواهان الحاق به يك چارچوب ، نهاد و يا ساختاري بين المللي است مي بايستي در ابتدا به يك سري تغييرات در ساختار هاي مستقر در جامعه خود دست بزند تا شباهت ها و همساني هاي ساختاري و ارزشي پديد ايد . پس از اينكه كشور خواهان الحاق كاملاً  الگوهای درخواست شده را پذیرفت حال می تواند به فرایند الحاق متصل شود . تركيه خوهان الحاق به اتحاديه اروپا است و براي اينكه بتواند به اين مهم دست يابد مي بايستي الزامات و نظرات مطرح شده بوسيله اتحاديه اروپا را پذيرا شود و آنها را پياده كند . اتحاديه اروپا تركيه را ملزم ساخته است تا تحولات گسترده ای در قلمروهاي مختلف زيست در كشور بوجود آورد تا صلاحيت الحاق را به اتحاديه بدست آورد . به دليل اينكه اجماع نظر در بين نخبگان اين كشور و بسياري از مردم عادي براي پيوستن به اتحاديه وجود دارد شاهد هستيم كه به تدريج الگوهاي مورد درخواست اتحاديه اروپا در حال نهادينه شدن در تركيه هستند . اين فرايندي است كه براي چندين دهه است پياده شده و ادامه خواهد داشت تا اين كشور تمامي تغييرات مورد نظر را پياده كند . پس اينكه چرا تركيه به بحران حزبي در منطقه دچار نشده است شايد به اين دليل باشد كه مسيري كه اين كشور براي شكل دادن به تحولات در جامعه اختيار كرده كاملاً متفاوت با الگوهاي پياده شده درمنطقه بوده است . الگوهاي فشار از بالا ، فشار از پائين و حمله خارجي نتوانسته است تحولات و تغييرات مورد نظر در منطقه را براي مردم فراهم كند و چنين است كه شاهد بحران هاي مزمن در منطقه هستيم .


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.