باراک اوباما: رهبر یا جانبدار

فرایند انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مدتی است که آغاز شده است . اولین سه شنبه بعد از اولین دوشنبه در نوامبر سال 2012 مردم آمریکا  به پای صندوقهای رأی خواهند رفت تا تأییدی دوباره بر باراک اوباما اعطا کنند و یا اینکه ارزیابی منفی خود را به او نشان دهند. در آمریکا هرگاه در انتخابات ریاست جمهوری دو کاندیدا در تلاش برای ورود برای اولین بار به کاخ سفید باشند مردم بر اساس کیفیت تاثیرپذیری از تبلیغات، مبارزات انتخاباتی، پیغام، نظرگاههای ارزشی – موضوعی و شخصیت دو کاندیدا به " انتخاب " می پردازند . چون در این حالت انتخاب از بین دو کاندیدا مطرح است کاندیداها باید تمامی تلاش خود را بکار ببرند که بهترین تصویر را برای رأی دهندگان ترسیم کنند . اما اگر یکی از دو کاندیدای مقام ریاست جمهوری در منصب ریاست جمهوری است و میخواهد برای بار دوم نظر مثبت مردم را بدست آورد صحبت از " رفراندوم " است. این بدان معناست که مردم دیگر به انتخاب از بین دو کاندیدای مطرح نمی پردازند بلکه به ارزیابی عملکرد رئیس جمهور می پردازند  و اینکه آیا او شایسته انتخاب مجدد است یا اینکه باید به فرد رقیب فرصت حضور در کاخ سفید را  داد . پس روشن است که مردم آمریکا در کمتر از دو سال دیگر به پای صندوقهای رأی می روند تا ارزیابی خود را از عملکرد باراک اوباما در طول اولین دوره حضور در کاخ سفید به شکل رأی بیان کنند . پس هر چند که کیفیت ، ویژگی های شخصیتی و نظرات رقیب باراک اوباما تأثیرگذار در نتیجه انتخابات است اما آنچه در شکل دادن به جهت رأی محوریت دارد ارزیابی رأی دهندگان از عملکرد باراک اوباما می باشد . در کاخ سفید دو نظر در رابطه با الگوی انتخاباتی باراک اوباما وجود دارد . یک گروه از مشاوران انتخاباتی تأکید دارند که باراک اوباما بطور اتوماتیک رأی پایگاه حزبی خود یعنی لیبرالهای دمکرات را دارا است و حزب دمکرات او را شایسته انتخاب مجدد می داند . پس با توجه به اطمینان خاطر از نگاه مثبت حزب دمکرات برای اینکه بتواند پیروزی را بدست آورد چاره ای جز حرکت به سوی مرکز را ندارد . با توجه به اینکه حزب جمهوریخواه و محافظه کاران حزبی به شدت برعلیه او هستند او هیچگونه شانسی برای حتی کمترین درصد رأی از میان آنان را ندارد . پس با جلب نظر مستقل ها انتخاب مجدد خود را تضمین خواهد نمود. گروه دوم در میان مشاوران انتخاباتی که به نظر می رسد از اعتماد باراک اوباما برخوردار هستند نگاهی بسیار متمایز را ارائه می کنند . اینان بر این باور هستند که ایفای نقش به عنوان " رهبر " منجر به شکست باراک اوباما در انتخابات خواهد شد. در چارچوب این دیدگاه رأی دهندگان حزب جمهوریخواه جدا از این که چه کسی در نهایت به عنوان کاندیدای حزب آنها معرفی شود به شدت مخالف شخصیت باراک اوباما و سیاست های او بالاخص در قلمرو داخلی هستند  به همین دلیل با علاقه و شور فراوان در انتخابات شرکت خواهند کرد تا شکست او را رقم بزنند . رأی دهندگان جمهوریخواه بیش از اینکه به خاطر علاقه به کاندیدای حزب خود در انتخابات شرکت کنند به لحاظ مخالفت و امید به شکست باراک اوباما خواهد بود که در انتخابات شرکت خواهند نمود .اوباما برای اینکه این شوق و علاقه در میان جمهوریخواهان را خنثی کند باید الگوی مبارزاتی ، باراک اوباما به عنوان " جانبدار " (advocate)  را دنبال کند. 
 

باراک اوباما در نقش جانبدار از ارزش های لیبرال ، بسط نقش فعال دولت در جامعه ، ساماندهی فزونتر به فعالیت های اقتصادی ، افزایش فعالیت اقتصادی مبتنی بر تولید کالاهای " سبز " و توجه بیشتر به حفاظت محیط زیست می بایستی ظاهر شود  . این برای آن است که حضور بیشترین میزان از لیبرالها و اعضای حزب دمکرات را تضمین نماید تا بدین روی قادر باشد که شور و شوق رأی دهندگان جمهوریخواه را خنثی نماید و کسب چهل درصد آرا را تضمین شده نماید. البته این برای پیروزی کافی نیست اما امید دمکرات ها آن است که جمهوریخواهان فردی را به عنوان کاندیدا معرفی کنند که از نظر مستقل ها مطلوب نباشد و در نتیجه ضرورتی برای رأی دادن به او نیابند. در چنین صورتی حداقلی که برای پیروزی باراک اوباما لازم است از میان مستقل ها  به او رأی خواهند داد. با توجه با این الگوی انتخاباتی است که باراک اوباما به عوام گیری اقتصادی و شعارهای مبتنی بر تعارض طبقاتی روی آورده است که به تحریک حداکثری پایگاه حزبی خود موفق شود . اینکه آیا الگوی باراک اوباما به عنوان " جانبدار " جواب می دهد و یا اینکه محکوم به شکست است محققاً بستگی مطلق به کیفیت کاندیدای جمهوریخواهان دارد. اگر آنان کاندیدایی را به صحنه بفرستند که از ایالات غرب میانه باشد و شعار انتخاباتی را بر کاهش بیکاری ، کاهش تورم، کاهش کسری بودجه و کاهش دخالت دولت در قلمرو اقتصادی بگذارد محققاً تعداد کثیری از مستقل ها را به سوی خود جلب خواهد کرد . در این صورت بسیار بعید است که الگوی جانبداری که تنها متکی بر بسیج پایگاه حزبی و انتظار برای یک کاندیدای وابسته به گروههای محافظه کار اجتماعی از سوی جمهوری خواهان، است جوابگو باشد . 


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.