باراک اوباما : بازگشت به استراتژی اشاعه دموکراسی

بدنبال انتخابات سال 2000  فردی به ریاست جمهوری آمریکا دست یافت که کمترین علاقه و توجه را به مسائل سیاست خارجی در برنامه کاری خود داشت. به غیر از کشور مکزیک که هم مرز ایالت تگزاس بود او به هیچ کشور خارجی سفر نکرده بود. صحبت از این بود که باید بیشترین توجه معطوف به مشکلات داخلی آمریکا شود و تأکید فراوان بر مسأله آموزش و پرورش بود. در چارچوب همین استراتژی توجه به مسائل داخلی بود که اصطلاح " محافظه کاری با مروت " پا به عرصه گذاشت. اما حمله به خاک اصلی آمریکا برای اولین بار در طول تاریخ این کشور بستر داخلی مناسبی برای توجیه سیاست هایی که از نقطه نظر تاریخی همسو با منافع ملی آمریکا بود فراهم آورد. از جمله اینکه تنفر در خصوص آمریکا وجود دارد، حمایت این کشور از رژیم های اقتدارگر منجر به افزایش خصومت مردم نسبت به آمریکا می شود، حمایت آمریکا از وضع موجود و حفظ آن تنها به تضعیف موقعیت آمریکا در میان مردم کشورها منجر می شود، و سرانجام اینکه چرا یک مجموعه نوزده نفری به خاک اصلی آمریکا حمله می کنند، همه موارد برشمرده به این شکل توجیه شد که شرایطی که این افراد در آن زیست کرده اند و جغرافیایی که این افراد در آن زندگی نموده اند در آنان خصومت بر علیه آمریکا و ارزش های آمریکایی را طبیعی جلوه می دهد. پس باید شرایط عوض شود تا افرادی با این حجم از کینه نسبت به آمریکا در صحنه نباشند. در چارچوب این درک و فهم دلایل حمله به خاک اصلی بود که ماهیت استراتژی جدید آمریکا هویت پیدا کرد. استدلال این گونه شد که در صورتیکه دموکراسی در جهان عرب حیات یابد بهره مندی اصلی متوجه آمریکا خواهد شد. 
 

رشد و نمو دموکراسی در جهان عرب به ضرورت کثرت گرایی سیاسی را ممکن می سازد و در فرایند مباحثات سیاسی که ثمره دموکراسی است تمامی گروهها به بحث و گفتگو می آیند و در نتیجه در شکل دادن به سیاست های کشورهای خود شریک و دخیل می شوند و در نتیجه خصومت و تنفر نسبت به آمریکا به تدریج کاهش می یابد، چرا که مردم متوجه می شوند که آمریکا هم طرفدار دموکراسی است. استراتژی اشاعه دموکراسی در جهان عرب حتی در صورت نیاز با توسل به خشونت در هشت سال اول قرن بیست و یکم محور سیاست خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه عربی بود. ایده آلیسم دموکراتیک در این مدت ویژگی سیاست خارجی آمریکا را در جغرافیای خاورمیانه شکل می داد. لیبرالها این سیاست را به سخره گرفتند چرا که تأکید عمده بر قدرت نظامی آمریکا و استفاده از خشونت برای تحقق ایده آل دموکراسی مطلوب بود .
 

واقع گرایان به چالش با این سیاست برخاستند چرا که اخلاق گرایی دموکراتیک را مبنای تصمیم گیری قرار داده بودند و به منافع ملی با هویتی ارزشی محور برخورد کردند . پس از دو انتهای طیف های سیاسی موجود یعنی واقع گرایان و لیبرال استراتژی اشاعه دموکراسی در راستای حیات دادن به محیط نامساعد برای رشد افراط گرایی به شدت نفی شد. باراک اوباما از همان ابتدا مخالف این استراتژی بود و سیاست برهم زدن شرایط موجود را در راستای برقراری یک ناکجا آباد نفی می کرد. اشاعه دموکراسی با تکیه بر استفاده مستقیم از نیروی نظامی و یا تکیه بر نیروی نظامی برای ترغیب به حیات دموکراتیک از نظر باراک اوباما ناکارآمد و بر خلاف استانداردهای حاکم بر سیاست خارجی آمریکا بعد از 1945 قلمداد شد. او صحبت از بازگشت واقع گرایی به سیاست خارجی آمریکا نمود و اعلام کرد که آرمان گرایی دموکراتیک جایی در استراتژی او ندارد و هدف از حفظ وضع موجود را شروع گفتگو برای حل مشکلات مطرح کرد.آرمان گرایی تنها منجر به درگیری وسیع ترآمریکا در مناطق بحرانی می شود و در عین حال سبب می شود که روابط با کشورهای دوست تضعیف شود و روابط با کشورهای دشمن به موقعیت بحرانی برسد. در چارچوب همین واقع گرایی بود که روابط با روسیه تدوین شد و آمریکا به بهبود روابط با کشورهای اروپایی پرداخت. اما حوادث اخیر در خاورمیانه عربی به خوبی بیانگر این است که باراک اوباما سیاست واقع گرایی را به کناری گذاشته است و با توجه به شرایط منطقه خاورمیانه منطق اشاعه دموکراسی را سرلوحه سیاست های خود قرار داده است. این نظرات در سخنان او در برابر اعضای وزارت خارجه در 19 ماه می کاملاً محرز و شفاف هستند. او به وضوح صحبت از ضرورت اشاعه دموکراسی در خاورمیانه عربی نمود و ضرورت ایجاد یک محیط دموکراتیک را در راستای منافع آمریکا قلمداد ساخت. البته پر واضح است که مانند گذشته دولت آمریکا در رابطه با اشاعه دموکراسی در وهله اول در هماهنگی با کشور دوست اقدام می کند. یعنی با توجه به ملاحظات و زمان بندی کشور دوست در رابطه با دموکراسی صحبت به میان می آورد و در رابطه با کشورهای دشمن اشاعه دموکراسی را یک ضرورت اخلاقی و ملی مطرح می کند. حال باراک اوباما مثل هشت سال دوران جمهوریخواهان اعتقاد دارد که بر هم زدن ثبات در صورتیکه اشاعه دموکراسی به منافع آمریکا کمک می کند باید پسندیده و مطلوب قلمداد شود. باراک اوباما نشان داده است که واقع گرایی که او صحبت از آن می کرد از عمق و درک تئوریک اندکی برای او برخوردار بود. تهاجم نظامی به لیبی و صحبت درباره اینکه دموکراسی برای امریکا یک ارزش است نشان داد که ماهیت سیاست های آمریکا در طی یازده سال اخیر تفاوت چندانی نکرده است . 


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.