امنيت بومی در افغانستان

با وجود حضور نيروهاي آمريكايي و متحدين آن در افغانستان طي ده سال گذشته و تلاش آنها براي از ميان بردن طالبان و ايجاد ثبات در افغانستان اين كشور همچنان صحنه مبارزه يي خشونت بار ميان طالبان و دولت مركزي و نيروهاي خارجي بوده است. طي اين مدت طالبان با در پيش گرفتن استراتژي هاي متفاوت و گسترش يابنده همواره تلاش كرده است با استفاده از نقاط ضعف دولت افغانستان در زمينه هاي اقتصادي كه مي تواند موجبات آرامش و پيشرفت را فراهم سازد و همچنين برخورد با مسائل سياسي پيچيده، ضربات جبران ناپذيري را به ساختار حكومت كرزاي وارد سازد.
 

در تمام اين سال ها همواره كليدي ترين عملكرد طالبان ايجاد ناامني از طريق عمليات بمب گذاري و اخيرا حذف  و از ميان برداشتن مجريان كليدي حكومت افغانستان و زدن ضربات كمرشكن به دولت بوده است. زيرا طالبان مي داند كه با ضعيف نگاه داشتن حكومت و سرگرم كردن مجريان و ايجاد تنش در سطح ملي مي تواند كشور را همچنان در بحران نگه دارد و خواهد توانست با خروج نيروهاي غربي عمده ترين ضربات را براي پايان دادن بر حكومت مركزي وارد سازد. در اين مورد آوردن شواهد آسان خواهد بود. شخصيت هايي كه شمار عمده يي از آنها از عناصر كليدي عرصه سياست افغانستان به شمار مي رفتند و به عنوان افرادي در كنار كرزاي ستوني محكم و استوار تلقي مي شدند، مي تواند مورد اشاره قرار گيرد. از جمله حاجي عبدالقدير، ژنرال داوود داوود و احمد كرزاي برادر رييس جمهوري و در تازه ترين مورد جان محمدخان مشاور كرزاي را مي توان نام برد. آنچه در نگاه اول درباره چنين عملياتي مي توان گفت اين است كه اين تحركات نمي تواند فقط طرح و برنامه خود طالبان باشد و احتمالامي توان تصور كرد كه دست بخشي از نيروهاي امنيتي پاكستان در اين كار باشد. زيرا پاكستان همواره خواستار آن بوده است كه افغانستان حريم امن سياسي اين كشور باشد و همواره نيز تلاش پاكستان براين بوده تا با سهيم كردن طالبان در قدرت از طريق آشتي دادن آن با حكومت افغانستان به اين هدف دست يابد. چرا كه ظاهرا بخشي از نيروهاي امنيتي پاكستان همواره حل مشكلات افغانستان را منوط به تحقق خواسته هاي پاكستان در اين كشور كرده اند و در طول سال هاي دور گذشته تاكنون پيوسته اين هدف را مدنظر داشته اند كه هر نوع صلح و ثبات و حاكميت ملي در افغانستان نبايد متضاد با منافع پاكستان باشد و بايد به نحوي در پيوند با منافع اين كشور استقرار يابد. حامد كرزاي رييس جمهوري افغانستان تلاش دارد تا در كنار ايجاد و گسترش و به كارگيري يك ارتش ملي براساس يك ديدگاه سنتي و مبتني بر تعاون قومي در افغانستان سياست اين كشور را پيش ببرد اما مشكل عدم رسيدن به اين تعادل از طريق نشست اقوام و لويي جرگه آن است كه «اي.اس. اي» با حمايت از طالبان ايجاد حريم امن پاكستان در اين كشور را دنبال مي كند.
 

در شرايط جاري با كاهش نيروهاي خارجي تلاش مي شود تا حفاظت امن ترين نقاط افغانستان به نيروهاي افغان سپرده شود و در اجراي همين سياست تاكنون ولايت باميان و شهر لشكرگاه به اين نيروها سپرده شده است و گفته مي شود اين عمل قرار است در شهرهاي مزارشريف، كابل و پنجشير نيز به اجرا درآيد. اما افزايش حملات و گسترش خشونت ها چشم انداز مناسبي را براي آينده ترسيم نمي كند كه در آن افغانستان بتواند چنين كاري را تا سال 2014 كه سال خروج نيروهاي خارجي از اين كشور است در تمام مناطق و شهرها به اجرا بگذارد.
 

براي خلاصي از چنين وضعيتي احتمالااين كشور بايد رويكردي را پيش گيرد كه بتواند در چارچوب سياست هاي ملي و اوضاع بين المللي و همچنين ارتباط كشورهاي پيرامون روابط را گسترش دهد تا با كاهش آسيب پذيري خود از وقوع يا انجام تهديد هاي غيرقابل پيش بيني جلوگيري كند. اهميت اين موضوع را مي توان در اين جمله يوسف گيلاني نخست وزير پاكستان ملاحظه كرد كه گفته است «پاكستان بخشي از راه حل است و بخشي از مشكل نيست.»

 

منبع : روزنامه اعتماد


نویسنده

علی رستمی (ناظر علمی)

علی رستمی پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه مطالعاتی رسانه و شبکه های اجتماعی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی وی مسائل خاورمیانه و مطالعات روابط بین الملل می باشد.