واقعیات متفاوت در انتخابات 2012

زمانیکه  در سال 2007 باراک اوباما پا به صحنه انتخابات ریاست جمهوری گذاشت به مانند تمام افراد کاندیدا شده ریاست جمهوری در شرایط نامساعد کشور در طول تاریخ انتخابات آمریکا، صحبت از این کرد که در صورت دستیابی به پیروزی، کشور را در مسیری متفاوت قرار خواهد داد. آنچه او بیان داشت از نقطه نظر تاریخ انتخابات کاملاً متداول و قابل انتظار بود اما وجود همزمان دو واقعیت منجر به این شد که باراک اوباما با محیطی بسیار مساعد برای قبولاندن سیاست های خود و توجیهات مورد نظر روبرو شود. در دوران هشت ساله جورج دبلیو بوش از حزب جمهوریخواه بدهی ملی بیش از چهار تریلیون دلار افزایش یافت. این فزونترین حجم از بدهی افزوده شده در تاریخ مدون آمریکا محسوب می شد. 
 

حزب جمهوریخواه جایگاه محافظه کاران آمریکایی است. هویت حزب را محافظه کاران حیات می دهند. یکی از مهمترین مبانی فکری و اصول ایمانی محافظه کاران همانا کوچکتر کردن دولت فدرال از طریق کاهش هزینه های حکومت فدرال است.دوران جورج دبلیو بوش عنصر نادیده انگاری این اصل بنیادی محافظه کاری بود. او با وجود اینکه کنترل مجلس نمایندگان تا سال 2006 در اختیار حزب جمهوریخواه بود افزایش هزینه های حکومت فدرال را که به ضرورت دخالت فزونتر در فرآیند روزمره زندگی مردم بود پی گرفت و نوع جدیدی از محافظه کاری را  به صحنه آورد که کاملاً متفاوت با دیدگاههای سنتی محافظه کاران بود.
 

او پیاده سازی" محافظه کاری دل رحم" را الگوی مورد نظرخود اعلام کرد. این نوع محافظه کاری بر خلاف محافظه کاری سنتی هدفش کوجکتر کردن حکومت فدرال از طریق کاهش هزینه نیست بلکه سیاست خود را مبتنی بر کارامدتر کردن حکومت فدرال حتی اگر همراه با افزایش هزینه ها باشد قرار می دهد. از نظر محافظه کاری دل رحم حکومت فدرال فی النفسه مانع تجلی فرد گرایی و رها شدن پتانسیل کارآفرینی شهروندان نیست در حالیکه محافظه کاری سنتی حکومت فدرال را فی النفسه یک مانع برای افزایش نقش شهروندان در فرایند توسعه جامعه می داند. پس هر چه حکومت فدرال کوچکتر و هزینه های او کمتر باشد به معنای فضای کارافرینی وسیع تر و گسترش خلاقیت شهروندان است. رأی دهندگان محافظه کاران کمترین اشتیاق را برای شرکت در انتخابات و رأی دادن برای کاندیدای حزب خود بعد از هشت سال محافظه کاری دل رحم داشتند. 
 

انرژی در بین محافظه کاران نبود و کمترین وجاهت ارزشی برای ایده محافظه کاری در رقابت ارزشی بر روی طیف ایدئولوژیک در بین رأی دهندگان وجود داشت. واقعیت دیگری که در صحنه آمریکا  در سال 2007 بود این نکته بود که باراک اوباما اولین  کاندیدای سیاه پوست بود که بوسیله یکی از دو حزب مطرح آمریکا معرفی شده بود. البته جسی جکسون در سال 1988 به عنوان یک دمکرات سیاه پوست در مبارزات شرکت کرد اما در انتخابات درون حزبی با شکست روبرو شد.
 

باراک اوباما اولین کاندیدای سیاه پوست مطرح بود که کمترین تاکید را بر سیاه پوست بودن خود گذاشت. او متوجه بود که اگر خود را به عنوان یک کاندیدای سیاهپوست مطرح کند کمترین شانسی برای پیروزی نخواهد داشت. او بر خلاف بسیاری از رهبران سیاهپوست در صحنه سیاسی آمریکا "سیاست هویت" را مبنای عملکرد خود قرار نداد. در انتخابات مجلس این روش جواب می دهد چرا که در حوزه های انتخاباتی که کاندیدای سیاه پوست وجود دارد اکثر رأی دهندگان همرنگ او هستند اما در انتخابات ریاست جمهوری اکثریت رأی دهندگان یعنی بیش از هشتاد درصد غیر سیاه هستند. عدم تأکید و بیان اینکه او سیاه پوست است و تأکید بر اینکه او یک شهروند آمریکایی است باعث شد که سفید پوستان دمکرات و بالاخص رأی دهندگان سفیدپوست مستقل به هراس نیفتند و احساس هراس و وحشت نکنند. او با دوری از مطرح کردن سیاست هویت قادر شد که آرامش روانی را برای رأی دهندگان دمکرات، محافظه کار و مستقل فراهم آورد. در نتیجه محافظه کاران که از نظر ارزشی احساس ناکارامدی می کردند از عدم شرکت در انتخابات احساس خطر ننمودند. رأی دهندگان سفیدپوست دمکرات هم دلیلی برای عدم شرکت فعالانه برای نشان دادن نگاه منفی خود به هشت سال حکومت جورج دبلیو بوش نیافتند. مستقل ها هم بسیار شایسته یافتند که نقش تعیین کننده ای در انتخابات اولین رئیس جمهوری سیاهپوست در جامعه ای که تجربه برده داری را داشته است بازی کنند.
 

باراک اوباما در شرایطی که کمترین تجربه سیاسی در صحنه ملی را داشت و با وجود اینکه این اعتقاد در بین بخش گسترده ای از دمکراتهای متعلق به طبقه کارگر یقه آبی وجود داشت که باراک اوباما کمترین تعلق خاطر را به آنها دارد توانست با 53 درصد آرای مردم به پیروزی برسد. اما محققاً در انتخابات سال 2012 شرایط متفاوتی برای باراک اوباما رقم خواهد خورد. محافظه کاری دل رحم با شکست جورج دبلیو بوش کاملاً بی اعتبار شده و باراک اوباما با کاندیدای محافظه کاری رقابت خواهد کرد که محققاً تاکید اصلی را بر کمترین هزینه برای حکومت فدرال و کمترین میزان دخالت حکومت در زندگی روزمره شهروندان خواهد داشت. این بدان معناست که فضای انتخابات در سال 2012 به جهت همین واقعیت از جذابیت خاص و رقابت بسیار فشرده تر برخوردار خواهد بود چرا که دیگر نه محافظه کاری دل رحم در صحنه است و نه اینکه دیگر جذابیت اولین کاندیدای سیاه پوست  پا برجاست.


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.