ریاست جمهوری انفعالی

معیار ارزیابی برای تعیین موفقیت یا ناکامی رئیس جمهور چیست؟ این پرسش از آن روی مطرح می شود که امروزه دو سوی طیف سیاسی در آمریکا دو نگاه کاملاً متفاوت را در رابطه با عملکرد باراک اوباما  و پی آمدهای حضور او در کاخ سفید در سه ساله اول دوران ریاست جمهوری به صحنه آورده اند. می توان باراک اوباما را در چارچوب " سیاست هایی" که پیاده ساخته است و واکنش های اجتماعی مرتبط به آن مورد  قضاوت قرار داد.
 

این امکان هم هست که به ارزیابی حضور او در کاخ سفید در سایه توجه به" فرایند سیاست گذاری" عمل کرد. برای اولین بار در طول دوران ریاست جمهوری باراک اوباما در نظرسنجیهای ماه جولای  سال 2011 رضایت در مورد عملکرد او در محدوده سی درصد قرار گرفت .
 

در رابطه با عملکرد او در تک تک  حوزه ها به تنهایی و در حوزه اقتصادی تنها کمتر از سی درصد مردم نگاه مثبت به عملکرد او را به صحنه آوردند. محققاً برای ارزیابی مبسوط و جامع باراک اوباما ضرورت دارد که بر اساس پذیرش تنیدگی اجتناب ناپذیر سیاست ها و فرایندها عمل کرد. این سیاست ها  و فرایندها در بستر پیاده شدن بوده اند که در جامعه واکنش هایی را شکل داده و استنباطاتی را موجب شده اند و نتایج نظر سنجیها بازتاب این واقعیات است.
 

در قلمرو سیاست گذاری در قلمرو داخلی و خارجی می توان اشاره به خطی مش ها و پی آمدهای آنها داشت. محور سیاستهای داخلی همانا تصویب قانون بیمه درمانی همگانی بود که کاملاً ماهیت حزبی داشت و بدون رأی حتی یک نماینده جمهوریخواه و یا سناتور جمهوریخواه به تصویب رسید. این از نوادر قوانین تصویب شده در کنگره آمریکا در طول تاریخ این کشور بوده است که حتی موفق نشده است یک رأی حزب مخالف را جلب کند و کاملاً  ماهیت حزبی داشته است. به جهت اینکه اکثریت مردم آمریکا مخالف تصویب این لایحه بودند کاخ سفید برای تضمین تصویب به ضرورت تلاش را بر جلب حمایت گروههای ذی نفوذ درگیر در مقوله درمان متمرکز نمود. در لایحه تصویب شده امتیازات فراوان برای بیمارستانها، شرکت های دارویی، دکترها، شرکت های بیمه و برخی از ایالات  در نظر گرفته شده تا بیشترین فشار بر نمایندگان مردد برای تصویب قانون وارد شود.
 

با توجه به اینکه باراک اوباما از همان آغاز ورود به کاخ سفید در صدد این بود که در مسیری گام بردارد که او را در زمره " رهبران دگرگون کننده " تاریخ آمریکا قرار دهد، بیمه سلامت همگانی را برگ برنده خود محسوب کرد. از سال 1945 این هدف و برنامه غایی جناح لیبرال حزب دمکرات بود که بر اساس الگوهای دولت های رفاهی در اروپای غربی این نوع بیمه در آمریکا حیات یابد. به همین روی برخلاف روند اجنماعی و الزامات تاریخی او تاکید را در تبدیل این ایده به قانون کرد. با وجود اینکه او به دلیل وجود بحران اقتصادی شدید در دوران جورج دبلیو بوش موفق شد تا حدود فراوانی رسیدن به کاخ سفید را مسجل کند و با وقوف به این موضوع که اکثریت مردم آمریکا خواهان تمرکز شدید دولت دمکرات در مدیریت و حل بحران بودند ولیکن از همان آغاز کسب مقام، فردی که کمترین تجربه اجرایی را داشت برخلاف واقعیات اجتماعی و اولویت های سیاست گذاری، موضوعی را مرکز ثقل سیاست های خود قرار داد که از نقطه نظر شهروندان عادی از توجه فوری برخوردار نبود.
 

هزینه ای که او پرداخت را باید جبران ناپذیر قلمداد کرد. هر چند که نخبگان حزبی در جناح مک گاورن حزب دمکرات به ستایش او پرداختند و فزونترین تحسین ها را متوجه او کردند که آرزوی دیرینه آنان را براورده ساخته اما تصویر وجایگاه او در بین مردم مخدوش شد.
 

او مشکل اساسی و دغدغه اولیه عوام را نادیده گرفت و پیاده سازی خواست نخبگان را اولویت بخشید. در شرایطی که 43 میلیون آمریکایی در فقر زندگی می کنند و بیش از 14 میلیون نفر بیکار هستند برای شهروندان و عوام جامعه بحران اقتصادی از ماهیت ملموس تری  برخوردار بود. از سوی دیگر فرایند قانون گذاری در عصر باراک اوباما به مانند گذشته  و شاید بتوان با توجه به شواهد بیان داشت که به شدت تفرقه انگیز و حزبی گشته است.
 

در طول تاریخ این کشور تنها قوانین و مصوباتی به بخشی از ساخت و متن جامعه تبدیل شده اند که تعداد قابل توجهی از قانونگذاران حزب مخالف در نهایت در ائتلاف حاکم حضور یافته اند . در عصر فرانکلین روزولت که قوانین مربوط به " معامله بزرگ" به تصویب رسید تا با بحران اقتصادی مقابله شود و در عصر لیندون جانسون که قوانین " جامعه بزرگ " برای رفع معضلات اجتماعی حیات یافته اند، حضور نمایندگان و سناتورهای جمهوریخواه در مصوب شدن این سیاست ها کاملاً قابل توجه بوده است.
 

در رابطه با سیاست بیمه درمانی همگانی بر خلاف دهه 1930 و دهه 1960 که قوانین مهم و تاریخی به تصویب کنگره رسید کاخ سفید به ایفای انفعالی پرداخت. سیاست های مربوط به معامله بزرگ و جامعه بزرگ ابتدا در کاخ سفید و با هدایت رئیس جمهور طراحی شدند و بعداً به کنگره فرستاده شدند تا از طریق حزب دمکرات که در کنگره اکثریت داشتند در فرایند قانونگذاری قرار گیرند.
 

بر اساس شیوه متداول مصالحه ها و بده بستانها بین دو حزب در جریان بحث ها و مباحثات انجام شد تا سرانجام دمکرات ها موفق شدند به یک اجماع کلی با حزب مخالف برسند و قوانین تصویب شدند.زیرا این لوایح به جهت اینکه  با مشکلات ملی مواجه بودند برای تضمین موفقیت نیاز به جلب هر چه بیشتر نمایندگان و سناتورهای مخالف در کنگره داشتند. اما باراک اوباما بر خلاف سابقه تاریخی عمل کرد. با وجود اینکه بیمه درمان همگانی یکی از بزرگترین طرح های ملی است چرا که 6/1 اقتصاد آمریکا را خدمات درمانی به خود اختصاص می دهد اما فرایند به شدت حزبی گشت.
 

باراک اوباما بر خلاف فرانکلین روزولت و لیندون جانسون طراحی سیاست را محول به مجلس نمایندگان کرد. پس نانسی پلوسی رهبر کنگره که یکی از لیبرال ترین اعضای حزب است نقش تعیین کننده ای در حیات دادن به طرح بیمه و درمان همگانی بازی کرد. اعضای مجلس و سنا بر خلاف رئیس جمهور دغدغه های محلی و ایالتی دارند. مسائل ملی برای آنها در اولویت نیست. با توجه به این موضوع بود که نانسی پلوسی و هاری رید در سنا چون متوجه موضوعات محلی و ایالتی و انتخاب مجدد خود بود، ضرورتی برای مصالحه با اعضای حزب مخالف نیافتند و با توسل به حربه های پارلمانی  و قانونگذاری توانستند بی توجه به سابقه تاریخی مصالحه و بده بستان قوانین را تصویب کنند.
 

فرایند تصویب این قانون باعث شد که فضای حزبی در جامعه به شدت تشدید شود و شکاف و گسل سیاسی عمیق تر و گسترده گردد. باراک اوباما در قلمرو داخلی تصویب بیمه درمان همگانی را مهمترین دغدغه ارزشی و سیاسی خود مطرح کرد. او موفق به تصویب آن شد اما اکثریت شهروندان مخالف این قانون هستند.باراک اوباما برای تصویب این قانون که در واقع گل سرسبد سیاستهای اوست کاملاً موضع انفعالی اتخاذ کرد و اجازه داد که رهبران حزب دمکرات در فضای حزبی و نه ملی به تصویب آن اقدام کنند که دوران" پسا سیاسی " را که او وعده داده بود کاملاً نقض می کند. 
 

در چارچوب ارزیابی بر اساس سیاست های اتخاذ شده و فرایندهای دنبال شده در طول دوران حضور در کاخ سفید چندان تعجب انگیز نباید باشد که امروزه در تمامی نظزسنجی ها تعداد ناراضی ها از عملکرد رئیس جمهور فزونتر از تعداد موافقان است.


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.