انتخابات روسيه :‌نضج ملي‌گرايی

جنبش و تظاهرات مسكو و سنت پترزبورگ از جلوه هاي غير قابل انتظاري است كه بدنبال انتخابات پارلماني در روسيه متجلي شده‌اند. اين تظاهرات كه هزاران نفر از نيروهاي پليس و صدها نفر از نيروهاي وزارت كشور را براي مقابله به خيابانها سرازير كرده است اما باید به نحوی اتمام شود که به هيچ وجه به مخدوش شدن فزونتر تصوير روسيه منجر نشود.
 

 به دنبال سقوط نظام كمونيستي اين باور در بسياري از نقاط گيتي وجود داشت كه روسيه سرانجام به يك كشور كامل اروپايي تبديل خواهد شد. اين سرزمين درخاك اروپا قرار گرفته است اما از نظر ارزشي شايد كمتر شباهتي با ديگر كشورهاي مطرح اين قاره دارد که در طول سده‌هاي بعد از پايان قرون وسطي به صحنه آوردن جنبه‌هاي هلنيستي فرهنگ و تمدن اروپايي بوده‌اند. تقسيم پذيري حاكميت سياسي ، غير ثابت بودن مناسبات اجتماعي، مشروط بودن اعتبار و مشروعيت ارزشها و چند منبع بودن معرفت انساني مؤلفه‌هاي حيات دهنده اين بعد از تمدن اروپايي است كه امروزه در اروپا جايگاه‌ تعيين كننده ای دارد.
 

 در سويي ديگر روسيه هميشه در طول تاريخ خود سمبل و نماد جنبه عبراني فرهنگ و تمدن اروپايي بوده است. تقسيم‌ناپذيري حاكميت، نامطلوب انگاشتن تنوع ارزشي و مشروعيت بخشيدن و اعتبار دادن  به همنوازي سياسي، اجتماعي و فرهنگي از برجستگي‌هاي اين جنبه از فرهنگ و تمدن اروپايي است.
 

انتخابات در روسيه به ضرورت شرايط جهاني و نيازهاي داخلي به عنوان مكانيزمی برای  تعيين تصميم گيرندگان اجرايي و قانونگذاري مد نظر قرار گرفته است اما به هيچ روي به اين معنا نمي‌باشد كه ارزش‌هاي دمكراتيك از وجاهت اندام وار و باورمند در بين نخبگان و اكثريت مردم برخوردار است. در چنين فضايي، انتخابات برگزار شده از چند زاويه قابل توجه است. قدرت حاكم كه در صحنه کشور نمادهاي آن رئيس جمهور كشورديمتري مدودف و نخست وزير ولاديميرپوتين مي‌باشند از تمام شيوه‌ها، ابزارها، امكانات استفاده كرده ند كه مطمئن شوند حزب روسيه متحد كه مكانيزم دمكراتيك براي حفظ و انباشت قدرت بيشتر است به پيروزي برسد. اين بدان معناست كه توسل به تقلب، رشوه و دست‌كاري در آرا در هر كجا كه امكان‌پذير بود به كار گرفته شده است.
 

 آنچه جالب است اين نكته مي‌باشد كه براي پيروزي دراين انتخابات عملاً نيازي به دستيابي به اين شيوه‌ها نبود زیرا حاصل كار اين گونه اقدامات می توانست فقط چنددرصد آرا بيشتر باشد اما هزينه ها ي مترتب  بر آن، توسل به اين شيوه ها را غير عقلاني جلوه مي‌دهد. مافياي قدرت در روسيه اين آگاهي را داشت كه برخلاف انتخابات سال 2007 كه اين حزب 3/64 درصد آرا را بدست آورد و 315 كرسي را در اختيار گرفت نتايج متفاوتي خواهد داشت.  توسل به تقلب  با وجود اينكه در سطح كلان تغييري درنتايج آرا بوجود نمي‌آورد شايد به اين دليل بود كه ميزان تنزل آرا را تا آنجايي كه امكان دارد كمتر نمايد.
 

 حزب روسيه متحد در انتخابات دسامبر سال 2011 تنها موفق شد 50درصد آرا  و نزديك به يكصد كرسي كمتر را بدست آورد. حزب روسيه متحد درطول چهار سالي كه به سرير قدرت بود، به جهت اينكه ماهيت طبقاتي داشت و تنها نيازهاي صاحبان قدرت شكل گيري آن را امكان پذير نموده است  نتوانست به چسبندگي اجتماعي دست يابد و خصلت مدني پیدا کند. برخلاف روحيه حاكم به تمامي اروپا دركشور روسيه به وضوح دیده می شود كه تلاش نه در جهت بسط حضور شهروندان در شكل دادن به معادلات قدرت بلكه به مانند دوران كمونيستي هدف به تقويت حضور تشكيلات امنيتي و اطلاعاتي در بالاترين سطوح جامعه است. به جهت اينكه كنترل رسانه‌ها و كنترل منابع مالي دولت در اختيار گروههاي مدني و كليت جامعه نمي باشد دولت موفق شده است كه جامعه را با وجود عدم رضايت كلي در حالت انفعالي قرار دهد. مردم روسيه شرايط را هرچند در مقام مقايسه با ديگر كشورهاي مطرح اروپايي گراتر مي‌يابند و نقش كمتري را براي شهروندان ملاحظه مي كنند اما با توجه به بستر فكري تاريخي مستقر در اجتماع آن را چندان غير طبيعي نمي‌يابند. سطح محدود تظاهرات و چالشي كه از سوي معترضان برای باطل کردن نتايج انتخابات به خوبي نشان مي دهد كه باورها و ارزش‌هاي اقتدار ستيز درجامعه روسيه جايگاه به شدت ضعيفي دارد.
 

 اين درست است كه حزب روسيه متحد آراء کمتری کسب کرده  است اما اين را بيش از هر چيز بايد در ارتباط به ارزيابي منفي رأي‌دهندگان از مدودف و پوتين دانست. رأي منفي مردم كمتر نشاني از باورمندي مدني و اقتدار ستيز را به صحنه مي آورد. حزب كمونيست حدود 20درصد آرا را به دست آورده است. حزب ملي گراي LDPR نزديك 12درصد آراء و حزب  Just Russia (فقط روسیه) كه داراي گرايش‌هاي چپ‌گرا است نيز 13درصد آراء را به دست آورده است. اين درصدها به خوبي نشان مي دهد كه مردم روسيه از نقطه نظر گرايش هاي فكري در چه منظومه‌اي مستقر هستند. با درنظر گرفتن 50درصد آراي حزب روسيه متحد، 20درصد آراي حزب كمونيست و 12درصد حزب ملي‌گرا مشخص مي‌شود كه بيش از 80درصد راي‌دهندگان به احزابي راي داده‌اند كه گرايش‌ها و ارزش هاي اقتدارگرايانه و سلسله مراتبي را مطلوب مي يابند. پس تظاهرات محدودي از مردم در خيابانهاي مسكو و سنت پترزبورگ نبايد اين واقعيت را از نظر پنهان كند كه در روسيه امروزي به مانند روسيه تزاري و روسيه كمونيستي اين اعتقاد و ارزش مشروعيت اجتماعي و اعتبار توده‌اي دارد كه اين حق صاحبان قدرت است كه مسير جامعه را طراحي كنند. بنابراین مردم بايد با توجه به علائم و نقطه نظراتي كه از بالا مي‌آيد ماهيت مناسبات اجتماعي را مشخص كنند. انتخابات پارلماني در روسيه بيش از آنكه بازتاب تحول در بنيانهاي فكري و نيازهای مردم باشد وسيله‌اي است تا در شكل ظاهري فرصت را از دست مخالفان بين‌المللي  که روسيه را مورد انتقاد قرار دهند بيرون آورد.


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.