پوتين: سرمايه سياسي از دست رفته
سقوط نظام كمونيستي در اتحاد جماهير شوروي به ضرورت خيلي واضح به قدرت رسيدن ليبرالهاي اقتصادي در قلمرو تصميمگيريهاي مالي و پولي را گريزناپذير ساخت. بيش از هفت دهه تجربه اقتصاد برنامهريزي شده كه از بوجود آوردن منزلت و شان اقتصادي متناسب با قدرت نظامي، حداقل در قاره اروپا، ناتوان ماند، مطلوبيت الگوي اقتصاد سرمايهداري در روسيه را كاملاً طبيعي جلوه كرد. ليبرالهاي اقتصادي در شرايطي به آزادسازي و خصوصيسازي روي آوردند كه از نظر سياسي كشور كاملاً بيثبات بود. مؤلفهها و بنيانهاي ضروري براي پايهگذاري يك سيستم سياسي قانونمدار و معطوف به پاسخگويي وجود نداشتند در حاليكه بخشي از نخبگان سياسي به رهبري بوريس يلتسين درصدد اين بودند كه از نظر سياسي ساختاري را برپا كنند كه منجر به همسويي ماهيت نهادهاي حكومتي درروسيه با اروپاي غربي گردد.
فقدان تجربه سياسي مبتني بر مشاركت و عدم وجود يك طبقه متوسط متكي به مالكيت و بيبهرهگي از ظرفيت مديريتي فضاي سياسي متكثر سببساز هرج و مرج در فضاي اجتماعي جامعه گرديد. در كنار آن به بهانه استقرار سرمايهداري و خصوصي سازي در جامعهاي كه مالكيت تنها به دولت اختصاص داشت غارت سرمايههاي عمومي بوسيله كساني كه در ارتباط نزديك با مراكز قدرت بودند آغاز شد. برخلاف انتظار مردم عادي ثبات سياسي اقتدارگرانه جاي خود را به بيثباتي لجام گسيخته و قهقرايي داد. نوعي از سرمايه داري حيات يافت كه كاملاً ماهيت داروینیستی سرمايهداري اوايل قرن هيجدهم اروپا را به خاطر همگان آورد. بعد از دههها تحمل ظلم، فقر، بي عدالتي كه نظام كمونيستي به ارمغان آورد مردم درهم فروريزي انتظارات را با توجه به واقعيات در تمامي ابعاد سياسي،اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي شاهد شدند. ارزشها و ساختارهاي مستقر شده بعد از سقوط نظام كمونيستي در دسامبر سال 1991 مردم را به نااميدي ياسآوري سوق داد. درچنين بستري بود كه ولاديمير پوتين پاي به صحنه گذاشت. اكثر مردم خواهان ثبات در تمامي جنبهها و جلوگيري از حيات يافتن بارونهاي اقتصادي بودند.
آنچه براي آنان مهم بود ترمز حركت به سوي آينده نامعلوم و هراسآوري بود كه با توجه به شرايط روز مردم آن را ترسيم ساخته بودند. آنان نظم را بر آزادي در شكل مستقر آن و عدالت را بر ثروت اندونزي در قواره متداول شده آن خواهان بودند. ولاديمر پوتين در طول دو دوره رياست جمهوري خود اين نيازها را برآورده ساخت. اينكه چه هزينههايي براي تحقق اين خواستها پرداخته شد براي مردم عادي مهم نبود و به همين روي هم دولتمردان ابايي از توسل به هر شيوه و وسيلهاي كه هدف را محقق سازد از خود نشان ندادند. ولاديمير پوتين به آن ميزان سرمايه سياسي دست يافت كه محققاً بعد از دوران استالين در سرزمين روسيه بيهمتا بود. به همين روي او كه به دلايل قانوني نميتوانست همچنان به سرير قدرت باقي بماند تسليم ميل به قدرت كه در هر فرهنگ اقتدارگرايي از مركزيت كليدي برخوردار است شد و با توسل به بده و بستانهاي سياسي فضيلت گريز يكي از دست نشاندگان خود در دوران قدرت در سنت پترزبورگ ديمتري مدودف را به سوي رياست جمهوري سوق داد و خود نيز جايگاه نخست وزيري را بدست گرفت. همگان بر اين باور بودند كه با توجه به اعتبار ولاديمير پوتين و سرمايه سياسي كه او به جهت ايجاد ثبات در جامعه بدست آورده است محققاً از انتخابات سال 2012 كه بعد از چهار سال حاكميت صوري ديمتري مدودف صورت ميگيرد قدرت را به راحتي قبضه خواهد كرد.
اما ولاديمير پوتين دقيقاً اشتباه بسياري از قدرتمندان در اعصار و سرزمينهاي ديگر را تكرار كرد. حس برخورداري از قدرت و اينكه مردم نگاه مثبت به او به خاطر اقدامات نظم محور دارند سبب شد كه او به ارزيابي "بيش از اندازه" از ظرفيتهاي خود براي اقدامات مورد نظر و به ارزيابي "كمتر از اندازه" از ماهيت بيثباتي افكار عمومي و بيتفاوتي مردم در يك فضاي اقتدارگرا بپردازد. به همين روي حزب او با وجود اينكه نيازي احساس نميشد و بطور طبيعي اكثريت را بدست ميآورد در انتخابات مجلس دوماي روسيه در ماه نوامبر متوسل به تقلب و دستكاري در انتخابات شد. اين امر باعث شد كه واكنشهاي غير قابل انتظار در جامعه شکل بگیرد و سرمايه سياسي ولاديمير پوتين جلا و هيبت خود را از دست بدهد و آن وجاهت فرهمند بودن را براي هميشه از دست رفته بيابد. در انتخابات رياست جمهوري در سال 2012 به احتمال بسيار بسيار زياد او به مقام رياست جمهوري براي بار سوم دست خواهد يافت وليكن آنچه را كه يك رهبر نافذ لازم دارد محققاً او فاقد خواهد بود. برخلاف دو دوره اول رياست جمهوري ولاديمير پوتين در دور سوم از سوي مردم و نخبگان سياسي به مانند يك سياستمدار عادي و روزمره نگاه خواهد شد. او ديگر ازنفوذ و شأن يك رهبر متعالي برخوردار نخواهد بود و همین امر به معناي شروع دورانی سخت در برابر وی تلقی خواهد شد.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.