ترکیه یا دموکراتهای مسلمان

هنگامیکه دو بخش دستگاه دولت یعنی کارخانه سرکوب و کارخانه ایدئولوژیک در تونس، مصر، لیبی به همراه اسطوره های رژیم، فرسوده شد امکان گذار به دموکراسی در این کشورها مطرح شد و توانست جهان عرب و کشورهای خاورمیانه مانند سوریه، عربستان، اردن، مراکش، الجزایر و ... را تحت تاثیر قرار دهد و این در حالی است که 22 کشور عربی تحت عنوان رژیم های دورگه یا رژیم های گذار نامیده می شوند و تحت تأثیر موج جدید دموکراتیزسیون قرار دارند.
 

متفکران غربی همواره تلاش کرده اند تا با نگاهی منفی به مسائل دینی و نقش اسلام و عدم تطابق آن با دموکراسی صحبت کنند.

پیش از بسیج سیاسی و اجتماعی اخیر در خاورمیانه؛ گزاره های ذیل در این منطقه بر این امر تاکید داشتند که فرهنگ اسلامی در دنیای مسلمانان با دموکراسی ضدیت دارد. (ساموئل هانتینگتون)

فرهنگ عرب و عربیت، فرهنگی استبدادی است . (برنارد لوئیس)

نسبی گرایی فرهنگی و اصالت جویی های مذهبی، نمی توانند به عنوان مانعی در راه مطرح باشند. (غسان سلامه)

اسلام گرچه می تواند پذیرای لیبرالیسم اقتصادی باشد، ولی پذیرای لیبرالیسم سیاسی نیست.
 

تمدن دینی به جز اسلام، با مدرنیته مشکل ندارد. تنها حوزه ای که با مدرنیته مشکل دارد، اسلام است. هندی ها ، ژاپنی ها، چینی هاو تمدن هایی که سنت بودایی یا کنفوسیوسی دارند، خیلی راحت با مدرنیته کنار می آیند. اسلام مشکل تاریخی با مسیحیت دارد. آنها همیشه رقیب هم بوده اند. هر دو از یک فرهنگ بیرون آمده اند. هر دو ابراهیمی هستند. مسلمانان خود را دارای یک برتری متافیزیکی می دانند. جنگ های صلیبی و مدرنیته از دل مسیحیت بیرون آمد... دین که می خواهد در برابر غرب قد علم کند، خود غربی می شود. و هنگامی که می خواهد به دنیا جنبه روحانی و معنوی ببخشد، خود جنبه عرفی و دنیایی می یابد. و انگاه که می خواهد تاریخ را نفی کند، خود تا ژرفا در تاریخ فرو می رود (شایگان)

دموکراسی بدون دموکراتها امکان پذیر نیست. (جان واتر بری)

وی موانع تایخی، فرهنگی و فکری را مهم می داند؛ ولی از مفاهیم معرفت شناسانه عبور می کند. اومعتقد است که داده های جامعه شناسانه، فرهنگی و تاریخی منطقه به گونه ای است که مشکل بتواند پذیرای دموکراسی باشد. در عین حال وی دولت های خاورمیانه را دولت های چند پیشه می داند که انحصار منابع مالی، آموزش و پرورش، جمع آوری مالیات، مسائل دفاعی و نظامی و ... را بر عهده دارند. او معتقد است که مسائل مذکور و ضعف بورژوازی پذیرش اندیشه های پدر سالارانه را امکان پذیر می کند

محتوای کلی این نظرات این است که اسلام نمی تواند راهی به سوی دموکراسی بگشاید و انعطاف ناپذیر است اما به نظر می رسد پس از بسیج اجتماعی و سیاسی و موج جدید دموکراتیزاسیون در کشورهای خاورمیانه، این گزاره های مورد پرسش قرار گرفته است و در کلیه نقاط به عنوان مثال موجهاتی که امکان ابطال یافته اند.
 

قبلاً در اروپای شرقی، آمریکای لاتین، جمهوری های شوروی سابق، آسیای مرکزی(قرقیزستان) در قفقاز(گرجستان) و در اوکراین به منصه ظهور رسیده بود.
 

جنبش اجتماعی جدید جهان عرب که فرا طبقاتی، فرا مذهبی، غیرایدئولوژیک و با حضور جوانان، زنان، اساتید، متفکران، کارگزاران و ... به وجود آمد؛ نشان داد که فرهنگ اسلامی و دنیای مسلمانان با دموکراسی ضدیت ندارد.فرهنگ عرب و عربیت، فرهنگی استبدادی نیست. دیالکتیک تاریخی به جای یکتا انگاری تایخی و نسبی گرایی فرهنگی در این جنبش ها دیده می شود. دموکراسی و اسلام با یکدیگر همزیستی دارد. انتخابات تونس، مصر، گذار پلزبیتری در عین پلورالیسم محدود در مراکش این مساله را به خوبی نشان می دهد.
 

پیروزی اخوان المسلمین در مصر، و پیوستن سلفی ها به جریان انتخابات در مصر، پیروزی حزب النهضه در تونس، و پیروزی اسلام گرایان در مراکش و موفقیت مردم یمن نشان دهنده همزیستی مذکور است. هر چند در میان برخی از جریانهای سلفی (که در مصر 5میلیون نفر تخمین زده می شود) از جمله انصار السنه المحمدیه نظام دموکراتیک را یک نظام کافر می دانند ولی معتقدند که به شکل فردی، می توان با هدف تضعیف شر کافران در انتخابات شرکت کرد یا جریان القوصی و محمد عامر که حکم قتل محمد البرادعی را صادر کردند. ولی گفته می شود اینها در عمل پراگماتیست خواهند شد و حتی عامر از اعضای گفته خود را برای ریاست جمهوری مصر نامزد می کند؛ ولی به دلایلی از این اقدام صرف نظر کرد.
 

تحقق این انتخابات نشان داد که اسلام با مدرنیته سیاسی مشکلی ندارد همراهی مسلمانان با قبطی ها در مصر هم نشان داد که همزیستی مسیحیت و اسلام امکان پذیر است. مسلمانان هم چنان که قبل از تشکیل رژیم اسرائیل توسط سازمان ملل، پذیرای یهودیان بوده و هستند. ولی آنچه مهم است این است که امکان بازگشت اقتدارگرایی به ویژه در کشورهایی هم چون لیبی که بدون اپوزسیون حیات سیاسی را گذرانده اند() وجود دارد. اقدامات فرهنگی، آموزشی و فکری برای غلبه بر موانع تداوم و تحقق دموکراسی می تواند زمینه را برای تحقق و تعمیق دموکراسی فراهم سازد. در عین حال می توان مونوپول یا انحصار قدرت توسط دولتهای خاورمیانه را با تنفس سپهر عمومی، بسط جامعه مدنی، گسترش بخش خصوصی، تقویت بورژوازی در هم شکست و به جای دولت چند پیش، دولت مسئول و پاسخگو ایجاد کرد. البته تحقق این اهداف زمان می برد و دموکراسی بدون حضور دموکرات ها امکان پذیر نیست.
 

مردم سالاری که در جهان اسلام مطرح شد، و کشورهایی چون اندونزی، مالزی، ایران را در زمان حاضر در برگرفت، نشان دهنده آن است که تا چه حد سنت جان سخت است ولی آشتی با ارزشهای مدرن چون پلورالیسم، آزادی، دموکراسی و ... در کشورهای اسلامی امکان پذیر است. امکان تفکر به جای امتناع تفکر که خاورمیانه اسلامی آن را تجربه می کند و می تواند توسط متفکران و اندیشمندان صورت گیرد، بسط و تعمیق دموکراسی همراه با ارزشهای دینی، تنها از راه اصلاح دینی امکان پذیر است. اگر تجربه دموکراسی، تجربه بشری است، اصلاح دینی آغاز این تجربه و تعمیق این تجربه است.
 

در واقع با اصلاح دینی امکان آشتی ارزشهای دینی-ملی با مدرنیته و مدرنیسم امکان پذیر خواهد شد. تجربه کشورهای اندونزی، مالزی و در برخی دوره ها ایران و ترکیه این مسئله را به خوبی آشکار می سازد و یادآور می شود که با دینامیسم و پویایی دینی و فرهنگ هم می توان پویایی اقتصادی و توسعه سیاسی را به عنوان پشتوانه حفظ کرد. تحقق این ماموریت در این مرحله تاریخی در خاورمیانه به عهده دموکرات های مسلمان است که خود تحت تاثیر نسل جوان، طبقه متوسط و دانش آموختگان دانشگاه و مراکز دینی قرار دارند دموکرات های مسلمان معتقدند که با حفظ سنت های ملی و مذهبی می توانند کشور خود را مدرن سازند. در دستور کار آنها دسترسی به صلح و رفاه و توسعه سیاسی و اقتصادی مطرح می شود. آنان معتقدند فرهنگ و نهادها باید خارج از مداخلات دولتی باشند و از این مداخله مصون باشند. ادامه دخالت دولت در اقتصاد مانند ترکیه مطرح می شود که توانست در گروه 20 قرار گیرد و شانزدهمین اقتصاد جهان و ششمین کشور برتر در میان کشورهای اروپایی شود. دموکرات های مسلمان تحت عنوان حفظ ارزش های ملی و بومی کشور خود، طرد دنیای موثر را نمی پذیرد. آنها گشایش های جهانی را می پذیرند و در عین حال اعتقاد دارند که نبایستی ارزشهای بومی تخریب شود در این راستا مهمترین ارزشها حقوق قانونی و اخلاق است. دموکرات های مسلمان در قبال روش تغییر انقلابی؛ دگرگونی تدریجی ومرحله ای را مطرح می سازند. آنان معتقدند که روشهای تحمیلی از بالا هم جواب نمی دهد. آنان تقویت حکومت دموکراتیک و رعایت حقوق بشر را در تقویت جامعه مدنی و نظارت افکار عمومی در دولت مهم می دانند. چرا که دموکراتیزه شدن دولت هم به نفع جامعه مدنی و هم به نفع دولت است. دولت دموکراتیک در برابر مردم مشروعیت پیدا می کند و تفکر لنینیستی تسخیر خشونت آمیز دولت چه از درون و چه از بیرون مطرح نمی شود. مانند لیبی که حرکت مدنی با دخالت خارجی باعث شده که تاکنون 60هزار کشته به جا بماند. ضمن اینکه، چنین دولتی در سطح منطقه و بین المللی از جایگاه خاصی برخوردار می گردد آنان در عرصه سیاست خارجی ضمن رد نظر شرق شناسائی که خاورمیانه را جایگاه نبرد، درگیری و عقب ماندگی معرفی می کنند، می خواهند کانون جنگ منطقه را با تحقق روند دموکراتیزسیون، کانون صلح، ثبات،رفاه، فرهنگ و تمدن معرفی کنند. البته اگر مداخلاتی که از رژیم های سرکوب گر بیرون منطقه صورت میگیرد کاسته و قطع شود.


نویسنده

سید اسداله اطهری (ناظر علمی)

سید اسدلله اطهری پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه تركيه شناسی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر اطهری مطالعات منطقه‌اي خاورميانه، روابط ايران و تركيه و جامعه شناسی سیاسی و اندیشه سیاسی در ایران است.