سوریه: آغازی برای روسیه متفاوت؟

در صحنه روابط بین الملل همیشه نقاط عطفی وجود داشته اند که مبنای زمانی را برای دگرگونی، تحول و یا تغییر سیاست ها ترسیم می سازد. فروپاشی دیوار برلین نماد سقوط و در هم فروریزی نظام کمونیستی جهانی بود. انفجار بمب اتمی بوسیله جمهوری خلق چین حیات بخش شکل گیری بحران بین اتحاد جماهیر شوروی و بزرگترین کشور کمونیستی در آسیا قلمداد می شد. البته نقاط عطف شاید در همان زمان شکل گیری به چشم نیاید و یا اینکه اجماع نظر در رابطه با اهمیت و تاثیرگذاری آنها قوام پیدا نکند و در زمانی دورتر این کیفیت به صحنه آید. در یک چنین چارچوبی است که باید به رأی مخالف روسیه به پیش نویس قطعنامه مطرح شده بوسیله کشورهای عربستان و قطر در رابطه با کناره گیری بشار اسد در شورای امنیت سازمان ملل توجه کرد. 
 

این اعتقاد وجود دارد که رأی مخالف روسیه به همراه چین در واقع آغازی به پایان دوران پسا اتحاد جماهیر شوروی باید قلمداد شود. به عبارت دیگر کسانی که چنین نظری دارند این باور را به میان می آورند که مخالفت با این قطعنامه بوسیله روسیه آغازگر یک دوران جدید در روابط بین الملل می باشد. دورانی که منتظر زایش، بعد از سقوط شوروی بوده است. از دسامبر سال 1991که نظام کمونیستی در خاستگاه اولین انقلاب کمونیستی فرو ریخت عصری آغاز شد که از ویژگی های برجسته و مهم آن ایفای نقش انفعالی بوسیله روسیه در صحنه جهانی تلقی می شد. این دوران شاهد عملکرد به شدت غیر چالش گر در رابطه با سیاست های غربی بود. 
 

در آغازین سال های پس از در هم فروریزی ساختار ارزشی کمونیستی، غرب میلوسویچ را در یوگسلاوی هدف قرار داد. با توجه به سابقه تاریخی روابط دو کشور و مقوله صرب بودن بلگراد این انتظار بود که روسیه به رهبری یلتسین سیاست های غرب را ناصواب مطرح و در برابر آن بایستد. اما با وجود اینکه در همسایگی روسیه سیاست های توسعه طلبانه و بسط منطقه نفوذ بوسیله قدرتهای غربی دنبال شد دولت روسیه هیچ اقدامی در راستای جلوگیری انجام نداد. در پردامنه ترین اقدام دولت آمریکا یعنی حمله به عراق این سیاست انفعالی و غیر چالش گر به وضوح ترین شکل و قواره دیده شد.
 

 دولت عراق از زمان به قدرت رسیدن حزب بعث یکی از نزدیکترین متحدان اتحاد جماهیر شوروی در منطقه بود. دولت مستقر در کرملین شریک اصلی و کلیدی عراق در قلمرو حمایت تسلیحاتی محسوب می شد و این کشور قرارداد همکاری و مشارکت را با رژیم بغداد منعقد کرده بود. در واقع عراق منطقه نفوذ و منطقه مانور این قدرت بزرگ جهانی در خاورمیانه محسوب می شد. با تمامی این اوصاف ولادیمیرپوتین کوچکترین قدمی جدی در این مسیر بر نداشت که مانع حمله آمریکا گردد. با توجه به اینکه قدرت واقعی در روسیه  در دست پوتین می باشد و این نکته که او به شدت از سقوط شوروی و از دست رفتن جایگاه کشور ناراحت است از این فرصت استفاده نکرد تا ادعای بزرگی مجدد برای کشورش بنماید. این سیاست انفعالی به بارزترین شکل در عدم رأی مخالف روسیه به قطعنامه شورای امنیت در خصوص مجوز حمله به لیبی خود را به نمایش گذاشت. 
 

دولت روسیه می توانست با رأی مخالف خود به سادگی هر چه تمامتر از بسط نفوذ غرب در کشور سرشار از نفت لیبی که برای کشورهای اروپایی بالاخص ایتالیا مهم است جلوگیری کند. اما عملکرد انفعالی روسیه تنها سبب ساز قدرتمندتر شدن غرب در صحنه بین المللی و بالاخص خاورمیانه عربی و شمال آفریقا شد. با یک چنین پیشینه ای که روسیه به نمایش گذاشته بود اقدام این کشور در رابطه با سوریه از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین روی از نظر بسیاری یک نقطه عطف مطرح می شود. یوگسلاوی کشور همسایه اهمیت جغرافیایی برای روسیه داشت. 
 

عراق می توانست اعتبار استراتژیک برای روسیه ایجاد کند و در لیبی روسیه از این ظرفیت برخوردار بود که هزینه سیاست های غرب را افزایش دهد. سوریه هیچکدام از این امتیازات را ندارد ولیکن روسیه کاملاً در جهت مخالف و عکس سابقه دو دهه اخیر رفتار کرد و خواست غرب و متحدین عرب آن را نادیده گرفت و پیش نویس قطعنامه را که پوشش قانونی برای عملیات نظامی بوسیله آمریکا و متحرین اروپایی فراهم می کرد ، وتو کرد. محققاً این اقدام یک چرخش 180 درجه ای را نشان می دهد اما سؤال این است که باید آن را آغازی بر یک الگو مطرح کرد یا اینکه آن را اقدامی گذرا در نظر گرفت. جواب را باید در حوادث آینده و سیاست های روسیه جستجو کرد. ولیکن آنچه محرز است این نکته کلیدی می باشد که روسیه در صورتیکه تصمیم بگیرد از ابزار و چارچوبهای متعددی برخوردار است در جهت اینکه بتواند جلوی سیاست ها و اهداف غرب به رهبری آمریکا را بگیرد و یا اینکه حداقل این سیاست ها و اقدامات را بسیار پرهزینه و چالش برانگیز بنماید.


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.