لیبرالیسم اروپایی و انتخابات آمریکا

چند ماه آینده اهمیت تعیین  کننده ای درانتخابات ششم ماه نوامبر سال 2012 خواهد داشت. شرایط به گونه  ای رقم خورده است که کمتر کسی قادر است با قطعیت نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را مشخص نماید. این یک پدیده تازه در طی یک  سال گذشته به حساب می آید. لیبرال  ها با توجه به اینکه شکاف حزبی در بین دمکرات  ها وجود ندارد و جناح حاکم در حزب یعنی طرفداران دولت فدرال مقتدرتر، بودجه رفاهی فزونتر، افزایش کسری بودجه برای تسهیل نمودن رشد اقتصادی و سامان دهی دولتی وسیع تر در قلمرو اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی اهرم   های قدرت در سنا و کاخ سفید را در اختیاردارند انتخاب مجدد باراک اوباما را یک واقعیت غیر قابل انکار حساب می  کنند. این ذهنیت از وجاهت رسانه  ای و عمومی بیشتری هم با توجه به کیفیت مبارزات درون حزبی جمهوریخواهان برای تعیین کاندیدای حزب بهره  مند می باشد.
 

 با توجه به شکاف وسیع بین جناح محافظه  کار و جناح میانه  روی حزب جمهوریخواه در رابطه با کاندیداهای شرکت کننده در مبارزات درون حزبی این نگاه تقویت شد که جدا از اینکه چه جناحی موفق به کسب موفقیت شود، کاندیدای انتخاب شده حزبی را در پشت سر خود خواهد داشت که بسیار پراکنده و بی  بهره از شوق و ذوق پای به انتخابات خواهد گذاشت، ناتوانی کاندیداهای دو جناح از کسب پیروزی قاطع و یکپارچه به وضوح تائیدی بر این مدعا از جانب بسیاری از تحلیل  گران بود. کاندیدای جناح میانه  رو حزب در مناطق حومه شهری و در ایالت های شمالی و شرقی پیروزی کاملاً به پیروزی رسید در حالیکه کاندیداهای جناح محافظه  کار در نواحی روستایی و در ایالت جنوبی و جنوب غربی پیروزی را در آغوش کشیدند. محافظه  کاران هم به مانند لیبرال ها این اعتقاد را یافته بودند که چهارسال دیگر بایستی حضور یکی از مطرح ترین حامیان "دولت مثبت" در طول پنج دهه اخیر را در کاخ سفید تحمل کنند. پیروزی میت رامنی کاندیدای جناح میانه  رو برای محافظه  کاران حزبی مسجل ساخت که باید انتخابات ششم نوامبر را از پیش باخته درنظر گرفت. جان مک کین که در سال 2008 مبارزه را به باراک اوباما باخت هرچند که از نظر جناح محافظه  کار به عنوان "جمهوریخواه فقط در اسم" محسوب می  شد اما به دلیل "عقاب" بودن در قلمرو سیاست خارجی قابل تحمل بود هرچند که کاندیداتوری او باعث شد درصد قابل توجهی از محافظه کاران در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 شرکت نکنند. اما در مورد میت رامنی مشکل محافظه  کاران با او شدیدتر است. او برخلاف مک کین که سابقه اجرایی نداشت یک دوره فرماندار "آبی ترین" ایالات آمریکا یعنی ماساچوست بود که برای دهه  ها ادوارد را به عنوان یکی از لیبرال ترین اعضاء به سنای آمریکا فرستاد و این میت رامنی بود که بیمه درمانی همگانی را با تصریح اینکه هرکس باید بیمه بخرد با همکاری کندی به تصویب رساند. 
 

برخلاف جان مک  کین که سابقه نظامی درخشان داشت میت رامنی کمترین امتیازی در این رابطه ندارد. میت رامنی در عین حال پیرو مذهب مورمن است که از نظر بسیاری از انجیلی ها مسیحی نه مذهب، بلکه یک فرقه محسوب می شود و به همین روی نگاه بسیار منفی در خصوص او در بین محافظه  کاران مذهبی وجود دارد. لیبرال ها و محافظه  کاران به دلایل کاملاً متفاوت به یک نتیجه واحد رسیدند و آن هم این بود که باراک اوباما حضور مجدد در کاخ سفید را تجربه خواهد کرد. اما آنچه کمتر به آن توجه شد این نکته بود که لیبرال ها و محافظه  کاران چه برداشتی نسبت به باراک اوباما دارند. برخلاف انتخابات سال 2008 که درک به شدت ناقص و غیر کافی در رابطه با ماهیت رهبری، مبانی ارزشی و حلقه مشاوران و دوستان باراک اوباما وجود داشت در سال 2012 به جهت تجربه چهار سال حضور در کاخ سفید و عملکرد اجرایی و شیوه مدیریت اوآگاهی زیادی وجود دارد. محافظه کاران هر چند که نسبت به میت رامنی احساس تعلق عمیق ندارند اما به شکل فزاینده ای باراک اوباما چه به عنوان رئیس  جمهور و چه به عنوان یک فرد را در شان ایالات متحده آمریکا نمی دانند. از نظر آنان بیل کلینتون هر چند که ضعف های اخلاقی فراوانی داشت اما شان و لیاقت رهبری را دارا بود.
 

 لیبرال ها برخلاف سال2008 رضایت ارزشی کمتری را در رابطه با رئیس جمهور دارند. از نظر آنان باراک اوباما فرصت تاریخی در اختیار داشت که آمریکا را کاملاً اروپایی کند و لیرالیسم اصیل یعنی نوع اروپایی را در آمریکا برقرار کند و لیبرالیسم نوع آمریکایی را که به شدت لاکی است برای همیشه به حاشیه براند. لیبرال های آمریکایی این احساس را کاملاً مشهود ساخته  اند که باراک اوباما فاقد جسارت اخلاقی و بی  بهره از توان مندی مدیریتی است که نیاز آنان را برآورده سازد. با توجه به این واقعیات است که پس از مشخص شدن میت رامنی به عنوان کاندیدای حزب جمهوریخواه و تمرکز تدریجی محافظه  کاران و لیبرال ها به باراک اوباما این ذهنیت ایجاد شده است که شاید چهار سال دومی برای ساکن کاخ سفید فرصت تبلور نیابد.


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.