انقلاب های عربی و سیاست داخلی فلسطین

با اعلام عدم تمایل خالد مشعل برای کاندیداتوری ریاست دفتر سیاسی جنبش حماس و همینطور تمایل محمود عباس برای کناره گیری از ریاست تشکیلات خودگردان جدا از اینکه بخشی از این اقدامات جنبه تبلیغات سیاسی دارد، این سؤال را مطرح می کند که صحنه سیاست داخلی فلسطین به چه سویی خواهد رفت و علت تصمیم به کناره گیری این رهبران چیست؟ به نظر می رسد تحولات اخیر جهان عرب بر صحنه داخلی و خارجی فلسطین و تصمیم رهبران آن برای اخذ چنین تصمیماتی تاثیرگذار بوده است.
 

تحولات جهان عرب در دو سال اخیر کم و بیش موجب تغییراتی در صحنه سیاسی داخلی و خارجی اکثر کشورهای عربی شد. به طوری که در تونس، مصر و لیبی شاهد "تغییر نظام"، در سوریه، بحرین و یمن تا "آستانه تغییر نظام و حتی جنگ داخلی" ، در اردن‏، کویت و مراکش شاهد "تغییر بخشی از قوانین و تغییر کابینه و روسای آن" و بالاخره در کشورهای دیگر عرب هم شاهد تغییراتی در سطوح پایین تر بوده‌ایم. در حال حاضر دامنه این امر کم کم عرصه داخلی فلسطین را نیز در بر می‌گیرد.
 

گروه های فعال در فلسطین اشغالی به ویژه جنبش حماس و جنبش فتح در عرصه سیاست خارجی با تحولاتی همچون فاصله گرفتن جنبش حماس از جریان مقاومت و نزدیک شدن به حکومت مصر از یک سو  و کاسته شدن از قدرت عمل تشکیلات خودگردان فلسطین تحت رهبری جنبش فتح به دلیل مشغول بودن متحدان قدیمی این جنبش یعنی کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی و قطر به تحولات سوریه روبه رو بوده اند.
 

اما این تحولات کم کم در حال انتقال از عرصه سیاست خارجی به عرصه سیاست داخلی این گروه ها است. از جمله این تحولات می توان به اظهار تمایل خالد مشعل به کناره گیری از ریاست دفتر سیاسی به عنوان اصلی ترین رکن جنبش حماس اشاره کرد که علت آن را باید در اختلافات داخلی در جنبش حماس جستجو کرد. 
 

بخشی از این اختلافات به موضع گیری جنبش حماس در مورد بحران سوریه مرتبط می‌شود. در ابتدای بحران سوریه دفتر سیاسی حماس اعلام کرد که نسبت به تحولات سوریه به عنوان موضوع داخلی این کشور می نگرد. بر این اساس سیاست عدم مداخله را در پیش گرفت و سعی  نکرد که از حامی اصلی خود دفاع کند. در حالی که جریان مقاومت توقع حمایت همه جانبه حماس از نظام سوریه، همچون حزب الله و جنبش امل و جبهه خلق برای آزادی فلسطین را داشت.
 

 این اختلافات بیشتر بین اعضای حماس مستقر در فلسطین اشغالی، مصر و کشورهای حوزه خلیج فارس به دلیل دور بودن از صحنه واقعی سوریه و تحت تاثیر تبلیغات شبکه هایی همچون الجزیره و العربیه وجود دارد که تصور می‌کنند نظام سوریه در آینده نزدیک سقوط خواهد کرد. بر این مبنا خواهان همنوایی با معترضان به ویژه با اسلامگرایان هستند. اما اعضای حماس مستقر در سوریه به دلیل حضور در صحنه واقعی سوریه و آشنایی با فضای سیاسی سوریه ،سقوط  نظام بشار اسد را به همین سادگی نمی‌دانند و از سوی دیگر خواهان ادامه همکاری حماس با محور مقاومت به دلیل حمایت دائمی این محور از قضیه فلسطین هستند. 
 

به دلیل عدم همراهی جنبش حماس با سوریه،  این کشور و همپیمانان آن نیز دیگر اعتماد سابق را به این جریان ندارند به همین دلیل از حجم کمک های خود به ویژه از لحاظ مالی به این جنبش کاسته اند. با توجه به موارد مطرح شده فوق به نظر می رسد این مسائل نه تنها رهبریت این گروه را به این نتیجه رسانده است که توانایی حل مسائل را ندارند، بلکه  امکان انشقاق بین اعضا را نیز افزایش داده است که این موضوع چالشی اساسی برای رهبریت این گروه ایجاد کرده است.  در کنار این عوامل، انتقادات وارده به رهبری خالد مشعل بعد از جنگ غزه نسبت به حملات رژیم صهیونیستی و عدم واکنش مناسب او، که به نظر برخی اعضا نشانه مماشات با رژیم صهیونیستی بود بی تاثیر در این امر نبوده است.
 

در مورد محمود عباس تقریبا با تفاوتی اندک همین وضعیت وجود دارد. محمود عباس برای رهبری تشکیلات خودگردان با چالش های جدی داخلی‏، خارجی و به ویژه از لحاظ اقتصادی روبه رو می باشد. غیر از فساد بالای اداری مالی تشکیلات خودگردان، مشکلات اقتصادی آن را باید در عدم اجرای تعهدات رژیم صهیونیستی، ایالات متحده آمریکا و همینطور کشورهای حاشیه خلیج فارس جستجو کرد که بخشی از آن حاصل بحران اقتصادی جهانی و بخشی دیگر به بن بست رسیدن جریان صلح خاورمیانه مربوط است؛ که البته تغییر الویت های کشورهای حوزه خلیج فارس به دلیل بحران سوریه را نباید از نظر دور داشت.
 

یکی دیگر از علت‌های تمایل محمود عباس از کناره گیری را باید در عدم موفقیت او در پیش برد شعارهای اصلی خود در تشکیل دولت مستقل فلسطینی در اراضی 1967 و عدم توافق با جنبش حماس برای اتحاد فلسطینیان بیان کرد. البته فشار های ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تحمیل خواسته‌هایی  که به گونه ای خارج از توان محمود عباس به عنوان یک رهبر فلسطینی است نیز قابل توجه است.
 

در جمع بندی مطالب باید گفت که فلسطین به دلیل دارا بودن شرایط خاصی همچون تحت اشغال بودن و وابستگی اقتصادی به خارج از مرزها به شدت تحت تاثیر تحولات منطقه‌ای و بین المللی است. بدون شک تحولات جهان عرب در دو سال اخیر به ویژه بحران سوریه، به بن بست رسیدن جریان صلح فلسطینی-فلسطینی و فلسطینی-اسرائیلی و بحران اقتصادی جهانی بر صحنه سیاست داخلی فلسطین و تصمیم رهبران آن تاثیر بسزایی داشته است.


نویسنده

حسین آجورلو

حسین آجورلو پژوهشگر ارشد مهمان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانش آموخته دکتری رشته روابط بین الملل و دیپلماسی در دانشگاه اسلامی لبنان می باشد. حوزه مطالعاتی آقای آجورلو مطالعات اعراب و اسراییل و مسائل خاورمیانه است.