روند اصلاحات سیاسی و اقتصادی در ترکیه

مهم ترین اقدامات برای تغییرات ساختاری در فضای سیاسی ترکیه، زمانی صورت گرفت که دموکرات های  مسلمان قدرت را در دست گرفتند. اصلاحاتی که پس از به قدرت رسیدن مذهبی ها در ترکیه صورت گرفت،  تجربه مهمی تلقی می شود؛ تجربه ای که نشان داد از طریق پارلمان نیز می توان به قدرت رسید. 

 

کشورها بنا به دلایل متفاوتی اصلاحات سیاسی یا اقتصادی یا اصلاحات توامان را آغاز می کند. عمدتاً این گونه اصلاحات پاسخی به نظریه انحطاط و افول و رجوع به رنسانس و زایش مجدد و بازسازی و نوسازی است. شوروی سابق با تفکر پروسترویکا و گلاسنوست اصلاحات توأمان را می خواست تجربه کند که به فروپاشی منجر شد. چین با توجه به تجربه شوروی سابق، تنها به اصلاحات اقتصادی توجه کرد.

 

سه دسته از کشورها دچار تاخیر در روند نوسازی شده اند. گروه اول دولت هایی که از بیرون و یا از درون تغییر یافته اند؛ مثل عراق، لیبی، مصر و یمن. دسته دوم، دولت هایی هستند که توسعه سیاسی آن ها متناسب با توسعه اقتصادیشان نبوده است؛ مانند تجربه ایران عصر پهلوی. دسته سوم کشورهایی هستند که گذار از نظامی گری به سمت دیپلماسی را تجربه کرده اند مانند اندونزی و کره جنوبی.با توجه به این تجربه ها مشخص می گردد که چرا ترکیه در مسیر اصلاحات اقتصادی و سیاسی قرار می گیرد. 

 

این تفکرات در زمان عثمانی ها نیز وجود داشت. افرادی مثل ضیا گوکالب و حسن جاهد علمای دینی و از روشنفکران ترک های جوان به دنبال کشور عثمانی مدرن بودند. در عصر عثمانی تمام تلاش ها در راستای تحقق تئوری 3 فرهنگ بود؛ یعنی آشتی میان عثمانیزم و اسلامیزم و ترکیب آن با ارزش های مدرنیته. از میان آن ها گوکالب هوادار ناسیونالیزم ترکی با نگاه کارکرد گرایانه به دین و فرهنگ و مدرن سازی اسلام بود. او بر این باور بود که ملت ترک از امت اسلامی و تمدن غربی است. او بیشتر مدل ژاپن را می پسندید که بدون آن که مذهب فرهنگ و ملیت خود را از دست دهد به مدرنیزاسیون دست یافت. تداوم اصلاحات اقتصادی- سیاسی پس از دهه 1920 که بعد ها مندرس، اوزال، اربکان، اجویت و اردوغان آن را ادامه دادند، ریشه در همین تفکرات دارد.

 

در واقع، آَغاز اصلاحات سیاسی و اقتصادی در ترکیه به حدود یک قرن پیش باز می گردد. پس از جنگ جهانی اول و افول عثمانی، نخستین جرقه های اصلاحات سیاسی در ترکیه با روی کارآمدن آتاتورک در سال 1923 زده شد. شاید بهتر باشد، بگوییم ترکیه جدید در همان زمان، شکل گرفت. ترکیه جدید پس از ایجاد زیر ساخت ها در دهه 1920 اهداف زیر را دنبال می کرد؛ "ایجاد کشوری مدرن دموکراتیک"، "تبدیل ترکیه به کشوری هم تراز با کشورهای پیشرفته غربی"، "رسیدن به استاندارد-های غربی از نظر شاخص¬های سیاسی اقتصادی، فرهنگی، نظامی، دفاعی و اجتماعی" و "اخذ کامل ارزش ها، نهادها، الگوهای رفتاری، ساختارهای سیاسی حقوقی علم و تکنولوژی غرب، ترقی و پیشرفت آزادی و دموکراسی".

 

این روند تا دهه 1950 ادامه یافت؛ اما از آن پس، مشکلات ناشی از فرایند ملت- دولت سازی و جنگ جهانی دوم در مسیر توسعه سیاسی و اقتصادی این کشور سنگ انداخت. از دهه 1950 به بعد نیز ترکیه با ایجاد زیرساخت ها به پلورالیزم سیاسی روی آورد. این دوره البته با بازگشت نظامیان به اقتدار گرایی نیز همراه بود؛ دوره ای که در آن نظامیان هر 10 سال یک بار با دست زدن به زمینه چینی برای کودتا، اندیشه های لائیستی آتاتورک را در بدنه قدرت زنده نگاه می داشتند. این کودتا ها در دهه 1960، 1970 ،1980 و دهه 1990 و سال 2007 (اخطار اینترنتی نظامیان)، به صورت پیاپی رخ داد. اما آخرین کودتا در سال 1997 با کودتای پست مدرنیسم به وقوع پیوست که "نجم الدین اربکان" را از صحنه قدرت راند. 

 

پس از آن حزب عدالت و توسعه به قدرت  رسید و رفرم های سیاسی، این بار با قوت بیشتری آغاز شد. ترکیه با امکانات فرهنگی موجود در این کشور، امکان مدرنیزاسیون را آزمود و به این ترتیب تجربه غرب در این کشور تکرار شد. به گونه ای که ایجاد فرهنگ دموکراسی خواهی، شکل گیری احزاب سیاسی، شکل گیری مفهوم ملت- دولت، آزادی بیان و  احترام به دین و مذهب از مهم ترین ثمرات اصلاحات سیاسی در ترکیه است.

 

 در این دوران سه تفکر در مورد نحوه پیشبرد اصلاحات مطرح می شد؛ یکسان انگاری تاریخی، یکتا انگاری تاریخی و دیالکتیک تاریخی. مدافعان گزاره "یکسان انگاری تاریخی" معتقد بودند که تجربه اصلاحات سیاسی غرب عینا می تواند در سایر کشورها نظیر ترکیه نیز تکرار شد. اما در مقابل، طرفداران فرضیه "یکتاانگاری تاریخی" نیز بر این باورند که تجربه غرب، تجربه یکتایی است و امکان پیاده سازی آن در سایر کشورها وجود ندارد. اما گروهی هم بودند که دیالکتیکی به این موضوع می نگریستند و به افزایش نقش طبقات و گروه های اجتماعی قدرتمندی که به رهبری "عدنان مندرس" شکل گرفته بود، باور داشتند.

 

ترکیه با اصلاحات سیاسی و اقتصادی راه خود را از کشورهای سوسیالیستی و تجربه های سوسیالیستی جدا کرد. در حال حاضر می توان اصلاحاتی را که اردوغان آغاز کرده در سطح منطقه کم نظیر دانست. خصوصی¬سازی، اصلاحات اقتصادی، توسعه سیاسی، افزایش رفاه اجتماعی، گسترش صنعت، اهمیت بانکداری، بهبود حمل و نقل، ارتباطات و افزایش درآمد سرانه ترکیه از آن جمله اند. 

 

در واقع اردوغان و تیم فکری او که به نظر از ضیاگوکالب متاثر بود توانست ترکیه را جز گروه 20 قرار دهد و این فرضیه را باطل کند که جوامع دینی با امتناع تفکر رو به رو هستند. علاوه براین به دنبال پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات که با حمایت آمریکا و اروپا به ویژه دولت بوش، روبه رو شد، توانایی های نظام پارلمانی در زمینه اصلاحات سیاسی و اقتصادی در منطقه خاورمیانه را آشکار کرد.


نویسنده

سید اسداله اطهری (ناظر علمی)

سید اسدلله اطهری پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه تركيه شناسی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد تاکستان می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر اطهری مطالعات منطقه‌اي خاورميانه، روابط ايران و تركيه و مباحث ديپلماسي دفاعي است.