نقش حذف برده داری در به قدرت رسیدن اوباما

به قدرت رسیدن فردی سیاه پوست بنام باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا بازتاب موفقیت مکانیزم هایی است که لیبرال ها بعد از جنگ دوم جهانی در جهت حذف برده داری در آمریکا اتخاذ کردند.
 

تاریخ آمریکا سرشار از اوج و فرود می باشد. در مدت کوتاهی که از تاریخ تشکیل این سرزمین می گذرد نقاط عطف فراوانی به چشم می خورد. لحظات افتخار آفرین برای مردم این کشور برجسته و منقوش شده اند و به همان قیاس تجربه  ها و دوران مزموم و نامطلوب نیز در ذهن جمعی جامعه فراوان به چشم می  آیند. محققاً تلخ ترین، غیر انسانی  ترین و غیر قابل دفاع ترین تجربه ای که همگان خواهان محو شدن آن از حافظه شهروندان و تاریخ کوتاه مدت آمریکا می-باشند همانا موضوع برده  داری می  باشد.
 

 اولین گروه های برده در انتهای دهه دوم قرن هفدهم وارد سرزمینی شدند که اینک آمریکا نامیده می  شود. ویرجینیا اولین مستعمره ای در دنیای جدید بود که پذیرای برده  ها شد. نیازهای اقتصادی و الزامات برآمده از واقعیات معیشتی در مستعمرات، اولین گروه های مهاجر را به سوی برده  داری سوق داد. با گسترش مستعمرات و افزایش جمعیت و ورود گروه های متنوع جدید به تدریج بر همگان محرز ساخت که برده  داری به عنوان یک پدیده حیات بخش، گسل اخلاقی و از بین برنده اجماع ارزشی جامعه گشته است.
 

در کنوانسیون قانون اساسی که برای تدوین ساختار حکومتی و طراحی حقوق توده  ها در 1787 در فیلادلفیا تشکیل شد مباحث کلان از قبیل چگونگی توزیع قدرت در بدنه سیاسی جامعه، نقش ایالات در کلیت سیاسی جامعه، جایگاه گروه های مختلف در فرایندهای سیاسی، سهم اقشار مختلف در منابع و ماهیت و حدود و  ثغور حقوق شهروندی در نهایت اجماع نظر بدنبال مصالحه  ها و بده و بستان های متفاوت بوجود آمد.
 

 تنها یک موضوع از آنچنان شفافیت غیر اخلاقی برخوردار بود که موافقان، حاضر به صحبت در خصوص غیر انسانی بودن آن نبودند. مخالفان هم به هیچ روی حاضر به مصالحه و عقب نشینی در رابطه با خصلت غیر انسانی آن نبودند. چون هیچ گونه گشایشی در رابطه با این موضوع وجود نداشت. در نتیجه تصمیم گرفته شد در خصوص آن به بحث و مباحثه نپردازند و موضوع مذاکره در مورد برده  داری را به آینده نامعلوم محول کنند.

 

 برای نزدیک به یک سده و پس از گسترش آمریکا و تبدیل جامعه مستعمراتی به یک کشور در حال توسعه، موضوع برده  داری همچنان سایه خود را بر تمامی جنبه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گسترده بود و خلل وسیعی در ایجاد تفاهم .همه جانبه را بوجود آورده بود. این موضوع از آنچنان صلابت اخلاقی برخوردار بود که کمترین جای مذاکره را ممکن ساخته بود

 برده داری آنچنان از لحاظ اخلاقی در بطن جامعه گسترده شده بود که هیچ توجیه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود نداشت که طرفین مناقشه را مجاب به دگر اندیشی کند. این واقعیت بود که در نهایت جنگ را برای تعیین سرنوشت این موضوع اجتناب ناپذیر ساخت. جنگ  های داخلی که برای بیش از چهار سال شمال و جنوب آمریکا را در برابر هم قرار داد در نهایت با پیروزی دشمنان اخلاقی برده  داری به پایان رسید.

 

 اما پیروزی در جنگ و دگرگون ساختن قالب های فکری و مؤلفه  های فرهنگی دو سوی بسیار متفاوت مسئله هستند. مخالفان برده داری به پیروزی در میدان جنگ رسیدند؛ اما با توجه به عملکرد سیستم فدرال و شیوه تقسیم قدرت در سطوح سه گانه حکومتی، ترجمه این پیروزی و تبدیل آن به قانون در کلیت جامعه و مشروعیت بخشی اخلاقی به نتایج جنگ همزمان حاصل نشد بلکه یکصد سال انتظار کشید. 
 

در این چارچوب اجتماعی است که باید به قدرت رسیدن باراک اوباما را به عنوان یک سیاه پوست به ارزیابی نشست. برای آمریکائیان به طور کلی جدا از جغرافیای سکونت، بدون توجه به جایگاه اقتصادی و بی دغدغه نسبت به تعلقات ارزشی همیشه موضوع برده  داری در کشور یادآور شرمساری و گناه نابخشودنی بوده است. با توجه به این نکته، گستردگی احساس گناه بوده که بعد از جنگ دوم به دنبال حضور گسترده لیبرال ها در تمامی ارکان حکومت که بحران اقتصادی سال 1929 فرصت تحقق آن را فراهم کرد؛ تلاش وسیعی صورت گرفت که طریقی فراهم شود تا این گناه تاریخی پاک و طهارت اخلاقی ایجاد شود.

 

 لیبرال ها از طریق بکارگیری چهار مکانیزم این مسیر را مهیا کردند. اول، "مکانیزهای قانونی" که پر رنگ  ترین آن ها قوانین موسوم به "جامعه بزرگ" لیندون جانسون می  باشند. دوم، "مکانیزم  های اقتصادی" که بهترین آن ها پرداخت کمک هزینه در قلمروهای مختلف از قبیل "خود استامپ" است. سوم، "مکانیزم های آموزشی" که لیبرال های مدرن آن را فراوان پسند می  کنند که مهم ترین آن ها جرح و تعدیل معیارهای ورود به موسسات آموزشی برای تسهیل ورود افراد رنگین پوست و اصولاً غیر سفید به دانشگاه  ها است. چهارم، مکانیزم  های سیاسی برای تسهیل دست یابی به مقامات دولتی و اداری می  باشد که مهم ترین آن ها همانا طراحی شکلی متفاوت از رویه  های درون حزبی برای معرفی کاندیداها است.

 

 به قدرت رسیدن باراک اوباما بازتاب موفقیت مکانیزم  هایی است که لیبرال ها آن را برای رانده شدن اثرات و جراحات لکه ننگ برده  داری به حاشیه تاریخ آمریکا ضروری تشخیص دادند. باراک اوباما با حضور خود در کاخ سفید این امکان را برای سفید پوستان آمریکایی فراهم کرد تا این احساس اخلاقی را پیدا کنند که دین تاریخی خود را به سیاهان پرداخته  اند و زمان آن فرا رسیده است که این فصل از تاریخ کشور خود را پایان یافته تلقی کنند و به فصل بعدی بروند.


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.