سیاست خارجی حزب "عدالت و توسعه" در ترکیه

حزب عدالت و توسعه ( AKP) ترکیه از هنگام به قدرت رسیدن، از سال 2005 - 2002 عمدتاً توجه خود را  به توسعه اقتصادی و سیاسی معطوف و سیاست به صفر رساندن مشکلات را تعقیب کرد. این حزب از سال 2010 به بعد سعی در مدیریت بحران های منطقه ای دارد. با توجه به شرایط جدید آیا می توان از افول کمالیسم در سیاست خارجی ترکیه سخن گفت؟ آیا ترکیه درصدد احیای سیاست خارجی دوران عثمانی است و قصد دارد با احیای سیاست خارجی عثمانی، به دنبال نو عثمانی گری باشد؟ آیا ترکیه با فرض پذیرش نو عثمانی گری به دنبال هژمونی منطقه و  درصدد تبدیل شدن به یک بازیگری چند منطقه ای در زیر سیستم های خاورمیانه، آسیای مرکزی، قفقاز، بالکان و آفریقا است؟ و مهم تر اینکه آیا ترکیه به دنبال قدرت نرم و به کاربردن قدرتی است که مبتنی بر اقناع و گفتگو است؟


احیای عثمانی و نو عثمانی گرایی در دولت حزی عدالت و توسعه 

به نظر می رسد حزب عدالت و توسعه در فرایند تقویت بنیان دولتی تعریف جدیدی از عناصر کمالیسم و  نظامی گرایی ارائه داده و در عرصه سیاست داخلی و خارجی در روابط بین الملل خود را وارد کرده است. در واقع می توان از این سیاست به حرکت اسلامی تعبیر کرد که آمیخته به تمام عناصر هویتی ترکیه است و هدف ترکیه در آن هژمونی منطقه ای است که تا سال 2023 در منطقه مرکز و در سطح بین المللی بتواند به بازیگری برتر تبدیل شود.

 

از نظر داووداوغلو، این کشور بنا به دلایل تاریخی و جغرافیایی دارای هویت های چند گانه است و بنابراین نمی تواند با نادیده گرفتن آن ها، سیاست خارجی موفقی داشته باشد. ترکیه به لحاظ تاریخی- فرهنگی با ایران، اعراب، قفقاز، آسیای مرکزی و بالکان پیوند خورده است و این کشور در دوره عثمانی اولویت خاصی برای خاورمیانه قائل بود. به همین دلیل ظاهراً نمی توان بدون تجربه عثمانی سیاست خارجی موفقی برای ترکیه طراحی کرد.

 

از نظر او، سیاست خارجی ترکیه باید بتواند همزمان با همه مناطق پیرامون خود تعامل و در آن¬ها حضور داشته باشد؛ حتی اگر فرصت باشد درآفریقا نیز حاضر شود و زمینه را برای افزایش عمق راهبردی ترکیه و تبدیل شدن به یک بازیگر موثر جهانی در 20 سال آینده فراهم سازد. شاید به دلیل همین تأکید بر هویت و سیاست خارجی عثمانی است که برخی از منتقدان داوود اوغلو را ترویج دهنده نوعی عثمانی گرایی جدید یا احیای تاریخی نفوذ امپراتوری عثمانی در سیاست خارجی ترکیه می دانند.

 

داوود اوغلو میان ژئوپلیتیک و هویت ارتباط برقرار می کند و اهمیت زیادی به هویت می دهد. در عصر جنگ سرد که گفتمان یکسان سازی تاریخی حاکم بود، ترکیه از خاورمیانه و جهان عرب به دلیل برجسته کردن عنصر غربی از نظر هویتی از عثمانی گری دوری گزید. حتی تا حد ممکن سعی کرد به جای وفق دادن با گذشته عثمانی گری را انکار نماید. به این ترتیب به گذشته عثمانی به عنوان (دگر) نگریست. در واقع پس از تأسیس جمهوری ترکیه در سال 1923، این کشور خواستار وارد شدن در الگوی جدیدی بود که کاملاً با الگوی سابق آن متفاوت بود. در این مرحله ترکیه دین را از هویت خویش حذف ننمود بلکه دین را دولتی کرد و رئیس سیاست مانند مدل انگلستان رئیس مذهب نیز شد. با این حال ترکیه جدید قصد داشت الگوی های هویتی خویش را به سرعت تغییر دهد.

 

در خصوص روابط خارجی، غرب گراها، نه تنها خواهان همگرایی ترکیه با نظام دولت های اروپایی و غرب بودند بلکه به مشارکت با نظام اجتماعی اروپایی به معنای کامل علاقه مند بودند. در واقع باور آن ها این بود که زمانی که ترکیه خودش را کاملاً مطابق با استانداردهای تمدن غربی اصلاح نماید آنگاه غرب از ترکیه استقبال خواهد نمود.

 

غرب گراها معتقدند که ترک ها از زمان امضا معاهده سال 1699 کارلووتیز و سپس با امضای سومین قرارداد صلح پاریس در سال 1856 اروپایی هستند و با این قرارداد ها، امپراتوری عثمانی به عنوان یک امپراتوری ترک، در سیستم قدرت های اورپا که یک جامعه  اروپایی بود داخل شده و می تواند به یک دولت اورپایی تبدیل گردد. این شکل اروپایی شدن، چیز جدیدی نبوده است . ولی این ها بدین سؤال پاسخ نمی دهد که چرا علی رغم رعایت معیارهای کپنهاک در سال 1993 که از نظر سیاسی– اقتصادی پذیرش دستاوردهای اتحادیه اورپا بود؛ ترکیه نمی تواند به اتحادیه اورپا ملحق گردد و هر روز سر فصل های جدیدی از سوی اتحادیه در مقابل ترکیه مطرح می شود.

 

برخی از اروپایی ها معتقدند که بایستی از ترکیه به عنوان ابزاری برای مقابله با مخالفان غرب یا در نبرد علیه ترور استفاده کرد. یوشکافیشر وزیر خارجه سابق آلمان این سئوال را به این نحو مطرح کرده و در مورد حمایت آمریکا برای الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا گفته است: آلمان نیزاز این موضع حمایت می کند، اما ترکیه کشوری با وسعت بزرگ و بسیار پیچیده و مشکل است و بررسی عضویت آن نیاز به زمان طولانی دارد. من وضع آمریکا را درک می کنم و با بخش عمده ای از آن موافقم. ترکیه از لحاظ منافع استراتژیک کشور مسلط در منطقه است.از این گذشته زمانی که ترکیه بتواند در فرایند مدرنیزاسیون به موفقیت نائل آید یک کشور مهم اسلامی خواهد بود که توانسته است با اکثریت، حکومت قانون و اقتصاد بازار دولتی را تشکیل دهد و به طور خاص  فرهنگ اسلامی را با مدرنیته انطباق داده است. فکر می کنم این مورد موفقیتی در جنگ علیه ترور خواهد بود. به عبارتی این در حالی است که بر اساس  ماده 49 قرارداد لیسبون تمامی کشورهای اتحادیه اروپا حق عضویت کامل در اتحادیه را دارند ولی نقش د ر نظر گرفته شده همان چیزی است که فیشر به آن اشاره داشته است. با فروپاشی امپراتوری شوروی، عنصر مذهب هویت در ترکیه برجسته شد.

 

داوود اوغلو از این جهت، به نوعی چند فرهنگ گرایی معتقد است که خود دارای نگرش پست مدرن است، این خود نشان دهنده بازگشت سنت عثمانی هاست که در هویت های مختلف با یکدیگر همزیستی دارند.آنچه مشخص است، این است که سیاست خارجی ترکیه امروز به ریشه های عثمانی بر می گردد و تحت عنوان نوعثمانیزم مطالعه می شود. آیا این خط دیپلماتیک نوین ترکیه، و بلند پروازی ها در شرق و جنوب، همانطور که برخی از مطبوعات غربی گاه مطرح می کنند نوزایی یک ماموریت عثمانی است؟

 

از نظر ایسکیت نخستین مدیر کل وزارت امور اروپایی در دولت ترکیه در سال 1980، اتهامات  نوعثمانی گری با این هدف مطرح می شود که بباورانند "که ترکیه در حال اسلامی شدن است و دیگر علاقه ای به ملحق شدن به اروپا را ندارد."از نظر او این اتهامات موجه نیستند و از آن پایتخت هایی سرچشمه می گیرند که با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا مخالفند. اما امروزه سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه، هدف هایی را دنبال می کند که ظاهراً با بودن در حوزه نفوذ عثمانی گری  و اکنون دموکرات های مسلمان و همچنین با استفاده از ظرفیت های ترکیه از جمله بعد اسلامی- مذهبی آن، توسل به عامل هویتی و اسلامی آن را توسعه می دهند.

 

رفتار جدید ترکیه در خاورمیانه؛ اسلامی شدن سیاست خارجی آنکارا 

در واقع در ترکیه پروسه تنوع بخشی تدریجی به سیاست خارجی ترکیه از انتهای جنگ سرد آغاز شده است. در نتیجه این کشور در حال کشف منطقه ای است که به طور تاریخی  با آن همگرایی دارد. به ویژه در زمان عثمانی که ترکیه قدرت مسلط خاورمیانه بود و تأکید ترکیه در دوران جمهوری مبنی بر عدم شرکت در امور خاورمیانه غیر متعارف و بدون دلیل به نظر می رسد.

 

دولت حزب عدالت توسعه، در سرزمین هایی فعال است که زمانی تحت حکومت ازبکان تا بغداد را شامل می شد. و معنی آن به رغم جایگاه اهل سنت بازگشت ترکیه به جایگاه است که از آن به عنوان نوعثمانی گرایی یاد می شود. اما با رویکردی نرم افزارانه، فرهنگی، دینی، زبانی. بحث های حزب عدالت و توسعه بسیاری از تابوها همچون دشمنی با ارمنستان، کردها و قبرس در هم شکسته است. دولت ترکیه اعلام کرد که دو طرح از سوی دولت برای افزایش حقوق اقلیت کرد در آن کشور از سوی پارلمان به تصویب رسیده است. بر طبق این دو طرح؛ محدودیت های استفاده از زبان کردی لغو می شود و نهادهایی نیز برای رسیدگی به شکایت کردها علیه نیروهای امنیتی و شکنجه هایی که آنان مدعی هستند که در طی دهه های گذشته بر علیه کردها اعمال شده، تشکیل خواهد شد.

 

تاکنون دو توافقنامه با ارمنستان به امضا رسیده است که موضوعشان بر قراری روابط دیپلماتیک و باز کردن مرزها می باشد. اما هنوز در روند دموکراسی قبرس پیشرفت هایی حاصل نشده است. آلبرت حوران است که معتقد بود امپراتوری عثمانی، یک دولت اروپایی، آسیایی و آفریقایی بوده است. در هر سه قاره منافع حیاتی و دشمنانی داشت که بایست به ترتیب تضمین می نمود و با آن روبه رو می شد.


مؤلفه های دکترین داوود اوغلو در عمق استراتژیک

تفکرداوود اوغلو عمدتاً حاوی تفکر عثمانی گری، نظرات عدنان مندرس و اوزال است. این مؤلفه ها عبارتند از: نخست، ترکیه در خاورمیانه باید نقش فعال تری برعهده بگیرد ،در غیر این صورت کشورهای خاورمیانه ترکیه را تبدیل به حوزه نفوذ خواهند کرد . در واقع داوود اوغلو به دنبال آن است که ترکیه دیگر در منطقه در میان همسایگانش قدرت حاشیه ای تلقی نشود. دوم، دولت ترکیه میراث دار عثمانی است .هنگامی که به جغرافیای خاورمیانه نگاه شود؛ چیزی جز جغرافیای امپراتوری به چشم نمی آید. سوم، ترکیه از نظر ژئوپلتیک  دارای عمق استراتژیک بوده است و از جمله کشورهایی است که آنها را قدرتهای مرکزی می نامند . بنابراین ترکیه می تواند نقش رهبری را در چندین منطقه از جمله خاورمیانه،شمال آفریقا،آسیای میانه و قفقاز بازی کند .در این مسیر ترکیه می تواند از قدرت نرم خود بهره برداری نماید.

 

داوود اوغلو همچنین در "نگاه به قرن 21" نوشته است: ترکیه از این  پس پلی بین شرق و غرب و اسلام و مسیحیت نیست؛ بلکه باید نقش محوری داشته باشد. در همین راستا؛ با عراق، سوریه، لبنان توافقنامه ای امضا کرد و بر این اعتقاد است که ترکیه در جغرافیایی جای گرفته است که کانون بحران های سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی می باشد و باید در راستای حل و فصل بحران ها به عنوان یکی از نقش آفرینان به ایفای مسولیت بپردازد. داوود اوغلو، حتی در دسامبر سال 2009 در مصاحبه با مجله سیاست ترکیه (Turkish policy) خواهان صلح وثبات و امنیت در خاورمیانه، و یکپارچگی شبه جزیره بالکان با جوامع اروپای آتلانتیک، تخلیه و پایان در گیری ها برای تأمین امنیت عرصه انرژی به اروپا و نیز یاری به تقویت و تحکیم ثبات و امنیت در افغانستان و آسیای جنوبی شده است.

 

در طی این مدت ترکیه در روابط خود با شمال آفریقا همانند لیبی، تونس، مصر دیدگاه تازه ای اتخاذ کرده است. حزب عدالت و توسعه از آغاز کسب قدرت، گذار از اقتدار گرایی، عبور از کمالیسم سنتی، باز تعریف سیاست و دیانت و تعریف مهم از رابطه دین و مدرنیته و توسعه سیاسی محدود را در عرصه داخلی در دستور کار قرار داده بود و در عرصه سیاست خارجی نیز عناصر قومی و نژادی، همدردی های قومی، عناصر اسلامی و پان اسلامیسم و تأکید بر هویت اسلامی را مورد توجه قرار داد.

 

این تفکر ضمن اینکه میراث تفکر دوران امپراتوری عثمانی است؛ ولی نمی توان از ظهور پلورالیسم سیاسی در دهه 1950و نقش حرب دموکراسی و عدنان مندرس را در آن نادیده گرفت. مندرس قبل از اینکه توسط نظامیان اعدام شود ؛هم به عنصر اسلام ، و هم به عنصر غربی و عنصر ملی توجه نشان داد و  در سال 1952 ترکیه را به ناتو وارد کرد.
 

او یکسال بعد عدم حضور ایران در پیمان غرب به کودتای علیه مصدق انجامید. آزادی های مذهبی  محدود را مطرح کرده و با کشور های اسلامی رابطه مناسبی برقرار کرد؛ در این مورد می توان نقش اوزال را  برجسته کرد. او موجب پدید آمدن طبقه متوسط جدید شد که بورژوازی را در کالبد خود داشت. اوزال در عرصه سیاست خارجی به دنبال تعریف اقتصادی از ترکیه بوده و توجه به عناصر غیر ترک یعنی کردها در عصر وی جالب توجه بود. وی برای اولین بار کردها را برجسته شناخت و خواستار نقش بیشتر آن ها شد.
 

بر اساس این دیدگاه بود که اردوغان می گوید: "ما می توانیم با مشورت و گفتگو مسائل فلسطین و عراق را حل کنیم و بر مشکلات در افغانستان نیز غالب شویم. ثبات در لبنان را محقق سازیم و جلوی تروریسم را در قاهره و ترکیه از طریق همکاری بگیریم، و سطح رفاه مردم را بالا ببریم.

اردوغان پیروزی حزب عدالت و توسعه را پیروزی مصر، تونس، اردن، سوریه و قبرس دانست.  

 

عبداله گل در یمن برای بزرگداشت سربازان کشته شده عثمانی از جوانان یمن می خواهد تا در جهت درک رویدادها در یمن کتاب های تاریخی بیشتری را مطالعه کنند. در این فرایند بود که پیوند های تاریخی بین ترکیه و یمن را با امضای قرارداد لندریزا گسترش داد.

 

برای تحقیق این اهداف دیپلمات های ترکیه که ظاهراً آرام ساز درگیری ها در منطقه تلقی می شوند و ترکیه کشوری است که خطر را زود تشخیص داده برای عدم درگرفتن آتش در منطقه تلاش می کند. ما از دیپلمات های خود نمی خواهیم تنها به خاموش سازی برخوردها می پردازند بلکه باید مهندسان و معماران در ترسیم طرح آینده سیاسی منطقه مشارکت کنند. همه این ها نشان دهنده آن است که داوود اوغلو با توسل به ساختارسازی و مسائل هویتی و ایجاد شرایط بهتر امنیت منطقه ای (بر اساس تفکر موبزان) با تفکر رئالیستی ؛به دنبال هژمونی منطقه ای است و حزب عدالت و توسعه این هدف را در چارچوب نوعثمانی گری تعقیب می کند و به دنبال چنین هدفی است. 

 

البته موانع ساختاری، بحران هویت و عدم تعادل میان سه عنصر فرهنگ ملی، غربی، ظرفیت اقتصادی محدود فقدان ایدئولوژی مؤثر و فراگیر و شکاف های موجود در این کشور مانند شکاف های مذهبی (علوی، سنی) اسلام سیاسی اسلام مدنی، صوفی گری، شکاف های قومی (کرد- ترک) به رغم طرح گشایش کردی، از تنش صفر و امحای مشکلات با همسایگان به نوعی همسایگی حداقلی و نوع نگاه به نظام بین المللی، در روابط بین المللی در سیاست های این کشور مؤثر بوده است. مشکلات ترکیه به جای الحاق، و نوع نگاه متفاوت اروپای قدیم و جدید برای الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا، اعطای مشارکت ویژه به ترکیه به جای الحاق، و نوع روابط نظامیان ترکیه با آمریکا و تفاوت نگاه آنان با حزب عدالت و توسعه نسبت به سیاست خارجی، منطقه در رابطه با اسرائیل و آمریکا و اروپا؛ خود نمادی از مشکلات ترکیه است که سرمایه داران مسلمان، دموکرات های مسلمان، و محافظه کاران اسلامی را در دستیابی به اهداف مورد نظر در سیاست خارجی؛ تحت تاثیر قرار می دهد. اینکه ترکیه این نقش جدید را به عنوان عملکردی دوگانه از سوی غرب در اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و یا برخی کشورهای منطقه مانند عربستان، قطر به دلیل مسائل اقتصادی در جهت موازنه استراتژیک عمل می کند؛ بحثی است که در جای خود برای بررسی این کشور شبه دموکراتیک، شرقی، مسلمان، محافظه کار با اسلام مدنی قابل بررسی است.


نویسنده

سید اسداله اطهری (ناظر علمی)

سید اسدلله اطهری پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه تركيه شناسی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد تاکستان می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر اطهری مطالعات منطقه‌اي خاورميانه، روابط ايران و تركيه و مباحث ديپلماسي دفاعي است.