تغییر ماهیت بحران سوریه پس از حمله نظامی اسرائیل

حمله هوایی اسرائیل به سوریه سبب تغییر ماهیت بحران این کشور و همچنین تشدید و گسترش روند گذار از یک منازعه و بحران داخلی به منازعه ای فرا درون دولتی- فراملی و منطقه ای شده است، که تداوم آن منافع حیاتی و امنیتی بسیاری از  بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای را به خطر خواهد انداخت. 
 

حملات هوایی اسرائیل به سوریه  حاکی از آن است که این رژیم ضمن استفاده از وضعیت  پیچیده سوریه در جهت تامین اهداف راهبردی خود در منطقه، به دنبال پیچیده تر کردن بحران، تسهیل مداخله نظامی، تحریک  و ظرفیت سنجی تلافی جویانه ایران و حزب الله نیز بوده است.
 

اسرائیل به دلیل برتری در داشتن تجهیزات نظامی دارای سابقه طولانی در مبادرت به حملات نظامی هوایی غافلگیرانه علیه کشورهای عرب بوده است. تشدید بحران و نامعلومی سناریوی جایگزین اسد، نیز آن رژیم را وادار به اقدامات پیشگیرانه کرده است. اسرائیل در جنگ داخلی سوریه تاکنون از موضع گیری به نفع طرفین درگیر یعنی مخالفان یا طرفداران رژیم بشار اسد خودداری کرده است. اما ورود رسمی اسرائیل به جبهه جنگ، هدف قرار دادن مناطق سوق الجیشی و سایت های موشکی نیروهای دولتی به ظن ارسال آن ها به حزب الله ماهیت بحران در سوریه را در آستانه تغییر قرار داده است. در واقع در پی این حملات و اصرار بر تداوم آن این امکان وجود دارد که در صورت عدم مدیریت منازعه، این بحران از یک بحران داخلی همراه با نقش آفرینی کنشگران خارجی به یک منازعه فرا درون دولتی در سطح منطقه تبدیل شود.
 

از آغاز بحران در سوریه وضعیت این کشور برای اسرائیل به صورت یک معمای امنیت تبدیل شده است. به این معنا که ناامنی و تضعیف دولت در سوریه مترادف با فرصتی استراتژیک برای اسرائیل است. اما تشدید بحران سوریه، قدرت گیری و قدرت خواهی اسلام گرایان افراطی در میان مخالفان سوری با مواضعی عمدتاً رادیکال ضد اسرائیلی و تداوم آن، برای اسرائیل به  چالشی امنیتی مبدل شده است. 
 

اگر چه اسرائیل به بهانه حفظ امنیت شهروندان، خطوط قرمز این رژیم را در استفاده از سلاح شیمیایی و عدم ارسال سلاح های پیشرفته موشکی سوریه به حزب الله لبنان بر شمرده است، درصدد برهم زدن موازنه قدرت در درون سوریه به نفع خود است. با اینهمه تداوم هر گونه اقدامات هوایی و نظامی می تواند نتیجه معکوسی در روند گسترش فشار ها بر دولت سوریه داشته باشد و فضای سیاسی و گفتمانی منطقه را به نفع دولت سوریه تغییر دهد. آن گونه که می توان گفت این اقدامات ضمن مشروعیت زدایی از چهره مخالفین سوریه، زمینه مشروعیت و حمایت بیشتری را برای دولت سوریه جهت مقابله با تهدید خارجی (اسرائیل) فراهم  آورد.
 

بحران کنونی سوریه از جنبه های استراتژیک، نتیجه نگاه و رویکرد واکنشی آمریکا  به این کشور است. آمریکا به عنوان متحد استراتژیک اسرائیل تاکنون در برابر فشار های خارجی و داخلی برای افزایش میزان مداخله در سوریه مقاومت کرده است. حتی پس از اشاره باراک اوباما بر اینکه "استفاده از سلاح شیمیایی خط قرمزی است که شرایط را تغییر خواهد داد" و جدی تر شدن گفتمان مداخله نظامی ایالات متحده که یاد آور تکرار الگوی عراق است، دولت آمریکا تاکنون تنها به "تخصیص 250 میلیون دلار بودجه برای کمک های خاص، ارسال تسلیحات نظامی  و آموزش نیروهای نظامی مخالفین در اردن توسط نیروهای آمریکایی و دیگر فعل و انفعالات نظامی" بسنده کرده است.
 

 اما حملات هوایی اسرائیل علیه سوریه می تواند راه را برای اقدامات جدی تر آمریکا در سوریه هموار سازد و فاکتوری تعیین کننده ای در نظامی کردن بیشتر رفتار آمریکا در آینده بحران سوریه  قلمداد شود. البته عده ای هم بر این باورند که عملاً عملیات نظامی را که امریکا قصد داشت انجام دهد، به مرور رژیم اسرائیل انجام خواهد داد و این جایگزینی نقش به تدریج انجام خواهد شد. هماهنگی هایی که قبل از عملیات نظامی اسرائیل علیه سوریه بین فرانسه، آمریکا و انگلیس انجام گرفت، نشان دهنده این جایگزینی نقش در بحران سوریه است. 
 

از سوی دیگر وجود ایران و روسیه و عدم اطمینان اسرائیل از آینده سوریه، عمده دلایل تردید آمریکا برای درگیر شدن مستقیم در بحران سوریه است. بنابراین چنین جایگزینی نقش نیز به دلیل تضاد منافع آمریکا-اسرائیل با روسیه و ایران بر سر چگونگی تنظیم معادلات قدرت در بحران سوریه است. روسیه درصدد است، دیگر خطای استراتژیک خود را با انفعال در برابر تغییر دو نظام عراق و لیبی به دست پیمان ناتو و هم پیمانان عربش تکرار نکند. این کشور، سوریه را خاکریز اصلی برای جلو گیری از توسعه طلبی غرب در منطقه و معادلات قدرت می داند. 
 

توافق روسیه با سوریه در خصوص انتقال سامانه های موشکی ضد هوایی اس 300 یا یاخونت  به سوریه یکی از نتایج حمله اسرایئل به سوریه است. سفر دو هفته زودتر از موعد اصلی نخست وزیر اسرائیل به روسیه و ناکامی در کسب نتایج مورد نظر در این سفر، حاکی از نگرانی این رژیم از معامله تحویل سامانه های اس 300 روسیه به سوریه است، که منجر به تقویت بازدارندگی دولت اسد و کاهش قدرت بازدارندگی اسرائیل می شود. قابل تامل است که در سال 1967 نیز این شوروی بود که سوریه و مصر را به جنگ با اسرائیل (و به نوعی کنترل و مهار آن) ترغیب کرد.
 

در مجموع می توان گفت که حمله هوایی اسرائیل به سوریه که ماهیت بحران را بر خلاف تصور اسرائیل به ضرر این کشور رقم زده است؛ در صورت تداوم تبعات زیانباری نه تنها برای این رژیم بلکه برای تمامی بازیگران ذی نفع منطقه ای و فرامنطقه ای درگیر در این بحران خواهد داشت. 


نویسنده