برندگان و بازندگان ژنو – 2
قرار است اجلاس ژنو 2 براي رسيدگي به بحران سوريه و احتمال يافتن راهحل عملي براي برپايي يك دولت انتقالي با حضور كشورهاي گوناگون جهان برگزار شود. گزارشهاي مربوط به اين اجلاس و طرفهاي شركتكننده در آن و نيز طرفهاي حذف شده و همچنين موضع ناظران منطقهاي و بينالمللي فراوان است. اما اشاره به چند گزارش خبري كه تأثير مستقيمي روي روند اين اجلاس دارد ضروري است. ائتلاف مخالفان دولت سوريه قبلاً تصميم گرفته بود كه اين اجلاس را تحريم كند، علت اين موضع ائتلاف اين بود كه هيچ يك از طرفهاي مؤثر در صحنه بينالمللي بويژه ايالات متحده امريكا و اتحاد اروپا و حتي اتحاديه عرب به مخالفان دولت سوريه تضمين نداده بود كه بشار اسد هيچگونه جايگاهي در آينده سوريه نخواهد داشت. اما رئيس ائتلاف مخالفان چندي پيش خاطرنشان كرد كه از طرفهاي بينالمللي و منطقهاي مؤثر در بحران سوريه تضمينهاي شفاهي و بعضاً كتبي دريافت كرده مبني بر اينكه رئيسجمهور سوريه در هر گونه راهحل سياسي براي آينده اين كشور نقشآفريني نخواهد كرد. بنابراين ائتلاف مخالفان در ژنو 2 شركت ميكند. كشورهاي غربي و نيز كشورهاي عرب خليجفارس و به طور مشخص عربستان سعودي با دعوت از ايران براي شركت در نشست ژنو 2 سرسختانه مخالفت ميكند، اما مطابق گزارشهاي غيررسمي، سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه در سفر اخيرش به تهران و مذاكره با محمد جواد ظريف وزير خارجه كشورمان گفته است مسكو همه تلاشهاي خود را براي جلب موافقت همه طرفها به منظور دعوت از ايران به اين اجلاس به كار خواهد بست.
از سوي ديگر زعبي وزير فرهنگ و امور رسانههاي سوريه طي گفتوگويي با شبكه تلويزيوني الميادين در واكنش به اظهارات برخي طرفها در مورد سرنوشت بشار اسد پس از اجلاس ژنو2 تأكيد كرد رئيسجمهور كنوني سوريه دوره گذار را مديريت خواهد كرد و مخالفان اين موضوع چه بخواهند و چه نخواهند، بشار اسد نقش مهمي در دوره انتقالي سوريه ايفا خواهد كرد.
در همين حال در آستانه برگزاري نشست بينالمللي ژنو 2 ايالات متحده امريكا و در گام بعدي دولت انگليس كليه كمكهاي غيرتسليحاتي خود را به مخالفان دولت سوريه به حالت تعليق درآوردند. علت اعلام شده از سوي واشنگتن و لندن اين است كه كاروان كمكهاي بشردوستانه امريكا و انگليس در شمال سوريه به تصرف نيروهاي بنيادگرا درآمده و ارتش آزاد سوريه كه طرف اصلي دريافتكننده اين كمكها محسوب ميشود از بازپسگيري اين كمكها ناكام مانده است.
مطابق برآوردهاي سازمانهاي اطلاعاتي غرب هم اكنون گروههاي تندرو اسلامي تبعه 72 كشور جهان در خاك سوريه عليه ارتش ملي اين كشور و در اين اواخر عليه واحدهاي ارتش آزاد سوريه ميجنگند و تلاش روسيه، ايران و ديگر كشورها براي قانع كردن برخي كشورهاي اسلامي (عرب و غيرعرب) مبني بر ضرورت جلوگيري از گسيل و يا چشمپوشي از انتقال نيروهاي داوطلب جنگ در سوريه ناكام ماندهاند. در همين حال وضعيت اسفبار آوارگان سوريه در مرزهاي تركيه، اردن، لبنان و عراق بويژه با ورود يك توده توفان برفي در مرزهاي لبنان و اردن به مرز خطرناكي رسيده و دهها تن از آورگان سوريه كه براي حفظ جان خود به كشورهاي ديگر آواره شدند اكنون گرفتار بيرحمي طبيعت شده و در اثر سرما و يخبندان جان خود را از دست داده و ميدهند. بانكيمون دبيركل سازمان ملل متحد اعلام كرد فاجعه انساني آوارگان سوريه بزرگترين فاجعه در مقياس جهاني به شمار ميرود.
از سوي ديگر و به لحاظ سياسي با گسترش دامنه نفوذ بنيادگرايان تندرو بويژه شاخههاي وابسته به القاعده در خاك سوريه، موضع بسياري از كشورهاي جهان و حتي گروههاي سياسي ذينفوذ منطقهاي نظير جنبش حماس در فلسطين در معرض دگرگوني قرار گرفته و آرايش و صفآرايي كشورها و جريانهاي منطقهاي و بينالمللي روز به روز در حال تغيير است.
اين نوشته ميكوشد علت طولاني شدن بحران خونين سوريه و افقهاي مربوط به راهحلهاي احتمالي براي پايان دادن به يكي از تراژديهاي جهان كنوني در قالب اجلاس ژنو 2 را مورد ارزيابي قرار داده و بازندگان و برندگان قطعي و احتمالي بحران سوريه را دستهبندي كند. با اين توضيح كه دگرگونيهاي حاصله در مواضع كشورها نسبت به سوريه به قدري شتاب گرفته كه امكان رصد كردن يكايك آنها و ارزيابي دلايل و پيامدهاي آن در مرحله ماقبل و مابعد اجلاس ژنو 2 دشوار شده است:
يكم. منظومه غربي به رهبري ايالات متحده امريكا يكي از طرفهاي مهم و محوري بحران سوريه به شمار ميرود. اگر چه در اين منظومه نيز طيفي از مواضع راديكال تا رويكرد محتاطانه ديده ميشود، اما در مجموع ميتوان منظومه غربي را بويژه در اين بحران يك واحد بهم پيوسته شناسايي كرد. با اوجگيري تظاهرات ضددولتي در سوريه منظومه غربي شعار ضرورت كنارهگيري بشار اسد را در سرلوجه برنامههاي خود قرار داد. منظومه غربي با اين تحليل كه بحران سوريه شباهت فراواني به مدل ليبي دارد اقدام به تشكيل يك ائتلاف بينالمللي با عضويت كشورها و نهادهاي منطقهاي نظير اتحاديه عرب به منظور رهبري جريان سرنگوني رژيم بشار اسد به سبك ليبي و يا به سبكها و مدلهاي ديگر و جايگزيني يك رژيم طرفدار غرب و متمايل به اسرائيل به منظور اعلام ختم نيروهاي بازدارنده عرب در مرزهاي پيراموني اسرائيل كرد. با گسترش دامنه بحران در سوريه و اعلام حالت فوقالعاده در صفوف سازمان القاعده و شاخههاي عراق، افغانستان، چچن و برخي ديگر از كشورهاي جنوب شرق آسيا مبني بر ضرورت جهاد در خاك سوريه، وضعيت و بحران اين كشور به كلي تغيير شكل و بلكه تغيير ماهيت داد. يك فرضيه بدبينانه ميگويد كشورهاي غربي و در رأس آنها ايالات متحده امريكا از طريق شاخههاي اطلاعاتي بسيار نيرومندش در خاك تركيه و اردن فرصت را براي گشودن قلمرو شعلهوري به نام سوريه به منظور جلب همه بنيادگرايان تندرو به اين سرزمين و شكلگيري يك تجمع دهها مليتي در اين سرزمين مغتنم شمرد.
شناسايي گرايشهاي گوناگون وابسته به القاعده و حجم و نيروي آنها و از همه مهمتر چگونگي سبكها و مدلهاي جنگي و قدرت ويرانگري آنها براي دواير اطلاعاتي غرب بسيار ضروري و حياتي شناخته ميشد و اين امر فقط از طريق تشويق و ترغيب اين نيروها به وسيله روحانيون تندرو در كشورهاي اسلامي و صدور فتواهاي جهاد عليه آنچه كفار و جريانهاي نزديك به شيعه به منظور حضور در يك سرزمين درگير جنگ داخلي ممكن ميشد. اين فرضيه بدبينانه بر اين مبنا استوار است كه ايالات متحده امريكا طي ده سال گذشته با توسل به عمليات هوايي (هواپيماهاي بدون خلبان) تلاش كرده يكايك عناصر مرتبط به القاعده را شكار كند، اما تعداد اين نيروها از پاكستان گرفته تا صحراي سينا در مصر روز به روز در حال افزايش است، پس چه بهتر كه اين نيروها به نام دفاع از آنچه آنها حريم ديني ميپندارند در يك مكان تجمع كرده و به وسيله مخالفان خود در جبهه ديگر كه آنها كما و بيش تحت همين عناوين ميجنگند شكار شوند و طي يك پروسه زماني طولاني همراه با عمليات فرسايشي قواي خود را از دست بدهند. در مقابل هرچه از نيروهاي سوريه و حاميان و همپيمانان آنها در منطقه در اثر جنگ با تندروها به قتل برسند براي منظومه غرب و رژيمهاي متحد و همپيمانان در منطقه و جهان معادلهاي به نام برد، برد شكل ميگيرد و براي حريفان معادله باخت، باخت. بدينترتيب هم سايه وحشتآفرين تندروهاي اسلامي از سر رژيمهاي طرفدار غرب در منطقه و حوزه منافع غرب در منطقه و جهان كم ميشود و هم خط مقدم جبهه مقاومت عليه اسرائيل در منطقه بي عده و عدد ميشود و در پايان هم رژيم سوريه و موقعيت ژئواستراتژيك آن در خاورميانه يا سرنگون ميشود و يا چنان فرسوده و خسته و نحيف و لاغز و بييال و دم و اشكم ميشود كه تا دهها سال آينده ناي مقاومت عليه رژيم اشغالگر فلسطين نداشته باشد.
چنانكه در فوق اشاره كردم اين فرضيه، بدبينانه است، اما اندكي ژرفنگري و ژرفكاوي در بحران سوريه و بازيگران منطقهاي و بينالمللي آن بويژه با فراهم شدن فرصت استمرار اين بحران در همه سطوح ميتوان انبوهي از دلايل عيني را براي فرضيه ياد شده دستهبندي كرد. شما فقط كافي است به اين فرمول حاكم بر بحران سوريه توجه كافي كنيد كه كشورهاي غربي از هر گونه اقدام و طرح و برنامهاي كه به «تضعيف دوگانه» يعني تضعيف نيروهاي مسلح سوريه و تضعيف و قلع و قمع تندروهاي اسلامي در يك نبرد فرسايشي بيبرنده و بيبازنده منتهي ميشود، جانبداري ميكنند. فرمول «عمليات دوگانهسوز» شايد بهترين تعبير در توصيف تحولات غمانگيز سوريه باشد. نكته جالب اينكه تقريباً همه كشورهايي كه از وجود نيروهاي تندرو در كشورهايشان و يا از عمليات اين نيروها در حوزه منافعشان رنج ميبرند در صف موافقان جنگ عليه دولت سوريه قرار دارند. اين پرسش جدلي را نيز بايد پاسخ دهيم كه موافقت كشورهاي غربي از قدرت گرفتن جريانهاي بنيادگرا در سوريه تا زير سقف نابودي متقابل متوقف ميشود و قدرت گرفتن آنها فراتر از اصل نابودي متقابل، عبور از خط قرمزهاي تا غرب محسوب ميشود. در واقع كشورهاي غربي هرگز تمايل ندارند كه رژيم بشار اسد را با رژيم شبهطالبان معاوضه كند. به عبارتي آميخته به طنز از ديدگاه غرب عناصر جهادي خوب عناصري هستند كه به صورت داوطلبانه هم از نيروهاي سوريه بكشند و هم خود كشته شوند!
دوم. در مقابل موضع منظومه غرب نسبت به بحران سوريه، رويكرد و موضع كشورهايي قرار دارد كه هم به لحاظ ايدئولوژيك و هم از منظر رقابتهاي منطقهاي و بينالمللي استراتژيهايي متفاوت با يكديگر دارند، اما بر سر مخالفت با گسترش دامنه نفوذ سياستهاي خاورميانهاي غرب بويژه ايالات متحده امريكا، اشتراك نظر دارند. روسيه، چين، ايران و تا حدودي كشور هند در رأس اين كشورها قرار دارند. مسكو بر اين باور است كه سوريه آخرين پايگاه خاورميانهاي مسكو بوده كه به هيچ بهايي نبايد در دامن منظومه غرب سقوط كند. چين تكروي ايالات متحده را در مديريت امور جهاني مجاز نميداند. هند سياست دوگانه غرب را در خاورميانه سياستي تبعيضآميز همراه با پيامدهايي مخاطرهآميز براي امنيت و صلح جهاني تلقي ميكند. اما جمهوري اسلامي ايران علاوه بر دلايل كشورهاي مزبور، باورهاي ديگري نيز دارد كه به مناقشه اعراب و اسرائيل و موازنه قواي منطقهاي و موضوع مقاومت در برابر توسعهطلبيهاي رژيم صهيونيستي بازميگردد.
ايران از روز نخست شروع بحران داخلي سوريه رويكردي دو ضلعي در پيش گرفت. ضلع نخست سياست ايران اين بود كه رهبران سوريه بايد دست به اصلاحات ساختاري به منظور غلبه بر عوامل و ريشههاي داخلي بحران بزنند. ضلع دوم سياست ايران، روي اصل ناپاكيزگي اپوزسيون برانداز سوريه و ارتباط آن به شبكههاي اطلاعاتي غرب و عوامل منطقهاياش استوار بود. ايران از سلوك قواي نظامي سوريه در تعامل با قيام و خيزش مردمي اين كشور كه با قيامها و انقلابهاي ديگر كشورهاي عرب منطقه همزمان شده بود، رضايت چنداني نداشت و بارها به رهبران سوريه توصيه ميكرد از نگاه صرفاً امنيتي به بحران اجتماعي اين كشور پرهيز كرده و به سياست جذب مخالفان وطندوست نزديك شود، اما سرعت تحولات و دخالت نيروهاي بيگانه در امور داخلي سوريه، فرصت هر گونه تحول و تغيير و جابجايي تدريجي قدرت را از رهبران اين كشور سلب كرد. كشورهاي غربي و كشورهاي طرفدار غرب در منطقه موضوع سقوط دولت سوريه را امري قطعي (امروز و فردا) ميدانستند. اما زمان به زيان همه طرفها پيش ميرفت. طرفهاي مخالف دولت سوريه به تدريج و با مطالعه تركيب و باورهاي مخالفان مسلح دولت دمشق به اين نتيجه رسيدند كه وضعيت پس از بشار اسد در سوريه به مراتب خطرناكتر از اوضاع كنوني خواهد بود. طرفهاي موافق دولت سوريه نيز ادامه بحران را از منظر انساني يك فاجعه دانسته و ميدانند.
به همين دليل همه طرفها پس از سه سال جنگ و خونريزي به ضرورت حل و فصل بحران از طرق سياسي رسيدند. البته چنانكه در بند يكم اين نوشتار اشاره شد، برخي از كشورهاي غربي تا زماني كه سرزمين سوريه را عرصهاي براي نابودي دو نيروي غيرقابل اعتماد ميدانند، در عمل و با روشهاي پيچيده از ادامه جنگ داخلي سوريه تا مرحله به صفر رسيدن قواي دو طرف متخاصم جانبداري خواهند كرد، اما در ظاهر به صف كشورهاي طرفدار راهحل سياسي در نشست ژنو 2 خواهند پيوست. شدت گرفتن جنگ در ماههاي اخير نشان ميدهد كه بازيگران منطقهاي و بينالمللي بحران سوريه ميدانند كه طرفهاي درگير جنگ سوريه پيش از شروع اجلاس ژنو 2 بايد وضعيت نظامي خود را بهبود بخشند تا قدرت چانهزني آنها در نشست ژنو 2 افزايش يابد. موافقان دولت بشار اسد و به طور مشخص روسيه و ايران از قبل ميدانند كه در مذاكرات ژنو 2 دست بالا را خواهند داشت. مخالفت كشورهاي غربي در مورد دعوت از ايران براي شركت در نشست ژنو 2 با اين انگيزه صورت ميگيرد كه قدرت منطقهاي ايران تا مرزهاي سوريه امتداد نيابد و يا حداقل امتداد آن به رسميت شناخته نشود.
سوم. بيترديد گزينه راهحل نظامي با هدف سرنگوني دولت سوريه با شكست قطعي مواجه شده و برگزاري اجلاس ژنو 2 به خودي خود نشان ميدهد كه گزينه ياد شده در همين اجلاس دفن خواهد شد. بنابراين دستور كار اجلاس ژنو 2 حول راهحل سياسي بحران سوريه و اينكه دولت بشار اسد تا چه اندازه در پروسه اجرايي راهحل سياسي نقشآفريني خواهد كرد متمركز خواهد بود. برخي ناظران سياسي معتقدند كه مدل يمن در مورد سوريه تكرار خواهد شد، اما برخي ديگر بر اين باورند كه اپوزسيون يمن براي سرنگوني دولت علي عبداله صالح دست به اسلحه نبرد. در نتيجه فرصت و امكان جابجايي نسبتاً آرام قدرت در يمن فراهم بود، در حالي كه در بحران سوريه موضوع بكلي متفاوت است. در مقابل، اپوزسيون سوريه طيف وسيعي از نيروها را در خود جاي داده است. از اپوزسيون مقيم و شناخته شده گرفته تا نيروهاي وابسته به القاعده و نيروهاي تندرو دهها مليتي و غيرقابل كنترل.
از سوي ديگر كشورهاي غربي بر خلاف مدل عراق و ليبي و به منظور مديريت دوران گذار در سوريه تمايل چنداني به انحلال ساختارهاي نظامي و امنيتي اين كشور ندارند. مفهوم ضمني اين رويكرد اين است كه يك نهاد قدرتمند مركزي بايد دوره انتقالي سوريه را رهبري كند و از آنجا كه فعلاً هيچ نهادي غير از ساختارهاي دولت كنوني وجود خارجي ندارد فرضيه نقشآفريني دولت اسد در ميان مدت بسيار محتمل است. در واقع كشورهاي غربي به گزينه دولت قوي در داخل سوريه و ضعيف و غيرمزاحم در عرصه سياستهاي منطقهاي ميانديشند. در مقابل كشورهايي نظير روسيه و ايران به مدل اصلاحات وسيع در ساختارهاي سياسي سوريه همراه با منزوي كردن نيروهاي تندرو و ملزم كردن كشورهاي جهان به قطع كليه كمكهاي مالي و تسليحاتي به جنگجويان غيربومي سوريه و انتقال اپوزسيون مسلح بومي اين كشور به فاز فعاليت سياسي از طريق برگزاري انتخابات آزاد ميانديشند. اين دو رويكرد صدرنشين گزينههاي محتمل در مذاكرات ژنو 2 خواهد بود. رويكردهاي راديكال در ژنو 2 حضور خواهند داشت، اما شانسي براي احراز موقعيت صدرنشيني ندارند. بدينترتيب ميتوان نتيجه گرفت كه كشورهاي غربي بويژه ايالات متحده و فرانسه و برخي كشورهاي منطقه نظير تركيه و عربستان سعودي به دليل جابجايي سياستهاي موسوم به صفر و صدي خود در قبال بحران سوريه از بازندگان نشست ژنو 2 خواهند بود و در مقابل كشورهاي ايران و روسيه به دليل پيروي از سياست پايدار در مقابل بحران سوريه و انطباق وقايع عيني روند بحران اين كشور با ارزيابيهاي اوليهشان از برندگان ژنو 2 خواهند بود.
اين نتيجهگيري البته به عرصه مفاهيم ظاهري عناصر پيروز و بازنده يك بحران تعلق دارد، زيرا هنگامي كه بحران سوريه از منظر فجايع انساني و تراژدي وصفناپذير آن نگريسته و ارزيابي ميشود، همه طرفها بازندهاند.
نویسنده
سید حسین موسوی
سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی دکتر موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.