حملات تروریستی آنکارا و پویش های داخلی و خارجی ترکیه

ترکیه در روزهای اخیر شاهد مرگبارترین حمله تروریستی در تاریخ مدرن خود بود. این رویداد  بلافاصله سئوالات فراوانی را برجسته کرد. پیش ران ها و عوامل اصلی بروز این حمله تروریستی چه بوده است؟ این تحول چه تاثیری بر پویش های سیاسی داخلی ترکیه از جمله انتخابات پارلمانی پر اهمیت پیش رو بر جای خواهد گذاشت؟ و تاثیر احتمالی این رویداد بر سیاست های منطقه ای ترکیه چه خواهد بود؟ به نظر می رسد گسترش نسبی آگاهی در سطح جامعه و در بین نخبگان سیاسی در خصوص خطرات جدی عمیق تر شدن گسل های قومی و مذهبی به همراه اثربخشی تحولات هویتی سه دهه اخیر ترکیه، علاوه بر هموارتر کردن مسیر ایجاد اجماع ملی برای گذار از بحران فعلی، موجب معتدل تر شدن سیاست های منطقه ای ترکیه نیز خواهد شد.

 

بعد از حمله تروریستی آنکارا، ایده مرکزی بسیاری از تحلیل های ارائه شده، تاثیر منفی این حمله بر پویش های داخلی و خارجی ترکیه است. به این معنا که این رویداد از یک سو به گسترش اختلافات احزاب و گروه های سیاسی ترکیه منجر خواهد شد و از دیگر سو عمیق تر شدن گسل های قومی، مذهبی را به ویژه میان کردها و ترک ها در سطح ملی در پی خواهد داشت. در چارچوب این نگاه، بروز تحولاتی چون بلاموضوع شدن روند "عادی سازی مسئله کردی" و ایجاد بن بست و بی ثباتی در فضای سیاسی و اقتصادی ترکیه در صورت عدم موفقیت یکی از احزاب سیاسی در کسب آراء لازم برای ایجاد دولتی تک حزبی، محتمل دانسته می شود. در حوزه سیاست منطقه ای ترکیه نیز این نگاه قائل به استمرار سیاست های فعلی است که خود یکی از عوامل اصلی بروز بحران سیاسی و امنیتی جاری در نظر گرفته می شود. حال آنکه اگر این رویداد به عنوان عامل ارتقاء آگاهی نسبی در سطح جامعه و در بین نخبگان در خصوص خطرات جدی بزرگ تر شدن گسل های قومی و مذهبی در نظر گرفته شود  و در بستر تحولات هویتی ترکیه قرار گیرد، ایجاد اجماع ملی برای گذار از بحران فعلی و معتدل تر شدن سیاست های منطقه ای ترکیه دور از ذهن نخواهد بود.

 

کم نیستد تحلیل گرانی که بر این باورند که در سه دهه اخیر با تاثیر گذاری عواملی چون جهاني شدن،  ظهور بورژوازي جديد آناتوليايي، گسترش سپهر عمومي و فرایند الحاق به اتحادیه اروپا، در ترکیه شاهد سربرآوردن تفاسير و معناهای جديدی از "شهروند ترکيه بودن" و يا "مسلمان بودن" است که بيشتر درون گذارانه (Inclusive) و مدنی است تا برون گذارانه(Exclusive) و قوميتی. در ضمن در این دوران شاهد برجسته تر شدن بعد هویت اروپایی این کشور بودیم که به همراه عامل فوق، از عوامل اصلی پیشبرد فرایند دولت ملت سازی در ترکیه بوده است. با این وجود، با اثرگذاری عواملی چون تضعیف چشم انداز پیوستن به اتحادیه اروپا بعد از سال 2005، تحولات بهار عربی و برخی تغییرات در موازنه قوای داخلی، در سال های اخیر شاهد سربرآوردن تفسیری انحصاری تر از مفهوم شهروند ترکيه بودن و تفسیری فرقه ای تر از بعد اسلامی هویت ملی در نزد حاکمین ترکیه بوده ایم. این تحول در سطح داخلی، دور شدن نسبی از حکمرانی دموکراتیک را در پی داشت و در بعد سیاست منطقه ای نیز اعمال نسبی سیاستی فرقه ای و قومی در مواجهه با بحران سوریه و عراق، مواجهه با مسئله داعش و مواجهه با  مسئله کردها را به همراه آورد. در ضمن در این دوره شاهد دور شدن نسبی ار سیاست خارجی اروپایی شده این کشور بودیم.

 

مسئله قابل تامل دیگر نقش فعالیت ها و رفتار داعش است که خود هم محصول و معلول و هم فعالکننده عمدی گسل های تاریخی، قومی، مذهبی، سیاسی در منطقه است. در واقع نظر به اینکه علیرغم وجود برخی ابهام ها، داعش متهم ردیف اول دو حمله تروریستی اخیر ترکیه است، به نظر می رسد این گروه این حملات را با هدف تضعیف فرایند دولت ملت سازی و تشکیل دولتی فراگیر و عمیق تر کردن شکاف های ملی در ترکیه با اهدافی چون ایجاد بی ثباتی، جذب نیرو، جلوگیری از برجسته شدن اسلام میانه رو و جایگزینی گفتمان خلافت در این کشور صورت داده باشد. ( اهدفی که در سوریه، عراق و سایر کشورهای منطقه نیز به دنبال آن است)

 

با وجود نگرانی ها و واقعیت های فوق، شواهدی وجود دارد که موید این فرضیه است که تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بعد هویت اروپایی ترکیه با تحولات سه دهه اخیر، به حدی رسیده است که با وجود بروز گاه به گاه برخی تضادهای سیاسی و یا برجسته تر شدن رویکردهای فرقه ای و قومی و غیر دموکراتیک در سطح نخبگان حاکم، جامعه در کلیت خود توان مدیریت و بازگرداندن این پویش ها را داشته است. در ضمن سطح قابل اعتنایی از آگاهی اجتماعی پیرامون مخاطرات سیاست های اخیر منطقه ای ترکیه، تهدید زا بودن اقدامات داعش و خطرات بزرگ تر شدن گسل های قومی و مذهبی در کشور وجود دارد.

 

انتخابات اخیر پارلمانی ترکیه موید این گزاره  بوده است که فرایند اروپایی شدن جامعه در ترکیه، علیرغم فراز و فرودهای فراوان آن، هیچگاه متوقف نشده است و ایجاد نهادهای دموکراتیک قدرتمندتر و باثبات تر را ممکن ساخته است. در ضمن در این انتخابات شاهد مخالفت اکثریت اعضاء جامعه ترکیه با رویکردهای تمرکز گرایانه و گاهی انحصارگرایانه نخبگان سیاسی حاکم بودیم. نظرسنجی منتشر شده اخیر بنياد جرمن مارشال آمريكا(GMF) نیز موید واقعیات دیگری است. ( (TURKISH PERCEPTIONS SURVEY, 2015 این نظر سنجی نشان می دهد که نزدیک به 600 درصد مردم ترکیه با هرگونه مداخله نظامی برای حمایت از گروه های مخالف رژیم حاکم بر سوریه مخالفند و بیش از 70 درصد مردم، مخالف ایده ایجاد منطقه حائل در داخل خاک سوریه هستند. در ضمن 91 درصد پاسخ دهندگان گروه داعش را گروهی تروریستی دانسته اند و 82 درصد، این گروه را تهدیدی برای امنیت ترکیه به حساب آورده اند. در ضمن با توجه به نتایج این نظر سنجی، با وجود کاسته شدن از اقبال عمومی نسبت به پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا در سال های اخیر، درصد افرادی که خواستار پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا و روابط نزدیک تر با ایالات متحده و ناتو هستند رو به افزایش است.

 

برخی کنشها و اظهارات گروه ها و نخبگان سیاسی نیز نشانه هایی از بروز نسبی این آگاهی جمعی است از جمله اعلام آتش بس یک جانبه از جانب پ. ک. ک و اعلام آمادگی برخی از مقامات این حزب برای از سرگیری مذاکرات صلح با دولت ترکیه بلافاصله بعد از حمله تروریستی آنکارا و یا ابراز نظر رئیس حزب جمهوری خواه خلق در این خصوص که این حملات تروریستی با هدف کشاندن ترکیه به باتلاق خاورمیانه صورت گرفته است. البته در روزهای آینده به مانند روزهای گذشته، واکنش های کلاسیک نخبگان سیاسی کشور در متهم کردن یکدیگر به دست داشتن در این رویداد و یا ناتوانی در حفظ امنیت داخلی برای تضعیف رقبا و کسب آراء بیشتر در انتخابات پیش رو ادامه خواهد یافت.

 

از زاویه ای دیگر، این حمله تروریستی به خوبی این آگاهی را در پی خواهد داشت که چه ارتباط وثیقی میان سیاست های ترکیه در سوریه و پویش های داخلی ترکیه وجود دارد. در این چارچوب شاهد بروز نشانه هایی از تاثیر این آگاهی هستیم. ترکیه گرچه دیرهنگام تر از آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی از جمله انگلیس، فرانسه و آلمان وارد تلاش برای جلب مشارکت ایران و روسیه برای مدیریت بحران سوریه شد، ولی سرانجام و در روزهای اخیر آمادگی خود را برای مذاکره با روسیه و ایران برای پایان یافتن جنگ در سوریه اعلام نمود. در این چارچوب توجه بیشتر ترکیه به رویکردهای میانجی گرایانه و سازوکارهای مدیریت بحران با مشارکت قدرت های منطقه ای چون ایران و همراهی بیشتر با راهبردهای اروپا و آمریکا در منطقه خاورمیانه دور از ذهن نخواهد بود.

 

در خصوص نتیجه این اقدام تروریستی بر نتایج انتخابات پیش رو نیز دو اتفاق احتمال وقوع بیشتری دارند. با توجه به اینکه معمولا در دوره های مواجهه یک کشور با بحرانها و مخاطرات بزرگ، نگاه" گردآمدن دور پرچم ملی" برای گذار از بحران، موقعیت دولت های حاکم را تقویت می کند، احتمال موفقیت حزب عدالت و توسعه برای ایجاد دولت تک حزبی وجود خواهد داشت. به ویژه آن که به نظر می رسد حزب عدالت و توسعه محدوده رای ثابت چهل درصدی را برای خود حفظ کرده است و تنها نیازمند کسب آراء سرگردان است.

 

احتمال دیگر، تکرار نسبت آراء انتخابات گذشته است (بسیاری از نظر سنجی ها موید این مسئله است) با این تفاوت که با توجه به آگاهی نسبی ایجاد شده در خصوص لزوم عبور از بحران جاری و همچنین پیدا شدن درکی عمیق تر از مخاطرات ناشی از فزونی یافتن تضادهای سیاسی و قومی مذهبی، ایجاد دولتی ائتلافی و به صورت نسبی موفق ممکن خواهد بود. البته ذکر این این مسئله نیز لازم است که با توجه به فرایندی بودن دولت ملت سازی و همچنین "امنیتی شدن" مسئله کرد های جدایی طلب در ترکیه، به نزدیک صفر رسیدن تنشها و تضادهای سیاسی، قومی و مذهبی حداقل در میان مدت در ترکیه قابل تصور نیست.   


نویسنده