ارتش مشترك عربی، افسانه يا واقعيت؟

حوادث اخیر خاورمیانه بار ديگر موضوع امكان تشكيل يك ارتش مشترك عربي با توجه به صف بندیهای جدید سياسي را مطرح كرده است. اين وضعيت نشان از تلاش برخی کشورها چون عربستان برای تشدید تقابل مذهبی و ایجاد بلوکهایی برای مقابله با ایران است. در ائتلاف اسلامی مقابله با تروریسم اعلام شده از سوی عربستان نیز شاهد هستیم که این کشور در تلاش است تا بلوک بندیهایی را با محوریت مذهب تسنن برای مقابله با ایران شکل دهد.

 

پیش از اعلام ائتلاف ضد تروریسم از سوی عربستان نیز شاهد طرح ارتش مشترک عربی در اتحادیه عرب بودیم. در واقع مصر و عربستان از رهگذر تشکیل چنین ارتشی در تلاش هستند تا منافع منطقه ای خود را دنبال کنند. در واقع در صورت تحقق، تشکیل ارتش مشترک عربی به معنای این است که رژیمی امنیتی توسط اعضای اتحادیه عرب شکل خواهد گرفت و نشان از همگرایی در خصوص مسائل امنیتی و نظامی در بالاترین سطح کارکردی خود است. 

 

اما تشکیل این ارتش چقدر امکان پذیر است و در صورت تشکیل چنین نیروی نظامی، منافع چه کشورهایی در قالب آن بیشتر تأمین خواهد شد؟ بررسی امکان تشکیل ارتش مشترک عربی مستلزم بررسی شرایط تحقق رژیمهای امنیتی است. باید توجه داشت که ایده های تک قطبی و چند قطبی بودن ساختار نظام بین المللی توصیف کننده نظم امنیتی بعد از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیستند. برخی معتقد هستند که نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای (Regional Security Complex Theory)(RSCT) به ما امکان می دهد ضمن درک این ساختار جدید، توازن قوای نسبی و روابط دو سویه روندهای جهانی و منطقه ای شونده درون آنرا ارزیابی کنیم.

 

این نظریه سطح سیستمی تعامل قدرتهای جهانی را که دارای قابلیت عملکرد فرامرزی است از سطح زیر سیستمی تعامل قدرتهای ضعیف تر(که محیط اصلی امنیتی آنها منطقه پیرامون آنهاست، جدا می کند. ایده اصلی نظریه این است که چون انتقال تهدیدها در فواصل کوتاهتر به مراتب راحت‌تر از انتقال آن در فواصل طولانی تر است، لذا وابستگی متقابل امنیتی به صورت طبیعی به الگوی دسته بندی های منطقه ای این مجموعه های امنیتی تبدیل می شود. در واقع مجموعه امنیتی به میزان قابل توجهی مستقل از الگوهای مورد نظر قدرتهای جهانی است.

 

در خصوص ایده تشکیل ارتش مشترک عربی به عنوان بازوی نظامی مجموعه امنیتی اتحادیه عرب، باید توجه داشت که صورت بندی های ساده مذهبی و قومی موجود در خاورمیانه را مبنای وجود وابستگی متقابل امنیتی فرض کردن ممکن است اغوا کننده باشد. این واقعیت که دو هسته اصلی موجود را اعراب در برابر «دگرها» (یهودیان، ایرانیان) و میراث عثمانی در مورد مخالفت ترکها با اعراب تعبیر کرد گویای تبیین قومی از ناامنی‌های موجود در منطقه است. مذهب هم به این روند افزوده می شود. اسرائیل از نظر مذهبی متفاوت (عمدتاً مسیحی و اسلامی) از همسایگان عرب خود است و ایران نمانیده شیعیان در شکاف سنی-شیعه در اسلام است.

 

رقابت بین این هویتها و تاکید کشورها بر هر یک از آنها مجموعه جالبی از همکاری، تقابل و تضاد را به وجود آورده است. بر این اساس تحقق جوامع امنیتی بر اساس آنچه مورد توجه «کارل دویچ» نظریه پرداز ارتباطات است در این منطقه سخت و دشوار است. در حالی که ناسیونالیسم یک ویژگی و دلیل برای شکل گیری جوامع امنیتی در غرب به شمار می‌رود این مؤلفه در بقیه نقاط جهان به عنوان یک عامل بازدارنده جهت ایجاد جوامع امنیتی به شمار می‌رود. فهم متفاوت کشورهای عضو ارتش مشترک عربی از امنیت و تهدیدات امنیتی و قرائت گوناگون آنها از ناسیونالیسم باعث می شود تشکیل کشورهای عضو ارتش مشترک عربی نتوانند گام به سوی یک جامعه امنیتی چه ادغام شده و چه تکثراگرا بگذارند.

 

برای نمونه دو عضو اصلی این ارتش یعنی عربستان و مصر دارای قرائتهای متفاوت از تروریسم هستند. در حالی که عربستان با گروه «اخوان المسلمین» در یمن و سوریه همکاری دارد، مصر آنرا گروهی تروریستی می داند. همچنین در خصوص این گروه اختلافات شدیدی بین عربستان و قطر وجود دارد.

 

همچنین در حالی که کشوهایی چون عمان و کویت در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس رابطه خوبی با ایران دارند اما کشورهایی چون عربستان و امارات روابط تیره ای با جمهوری اسلامی ایران دارند. لذا فهم بیناذهنی امنیتی میان ایران وعمان با ایران و عربستان متفاوت است و عمان نیز در نوع نگاه عربستان و تفسیر او از آنچه تهدید امنیتی ایران نامیده می شود الزاماً شریک نخواهد بود.

 

مانع دیگر تشکیل ارتش مشترک عربی فقدان ارتشهای قدرتمند در کشورهای عضو ارتش مشترک عربی است. در حال حاضر مصر که ارتش قوی آن زمانی زبانزد بود با مشکلاتی مواجه است. سوریه نیز عملا در مسیر متفاوتی قرار گرفته است. ارتش عراق نیز تضعیف شده است. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هم تنها می توانند منابع مالی را تأمین کنند و در همین راستا هم بود که تشکیل بیانیه دمشق متشکل از کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس به عنوان حامی مالی و کشورهای مصر و سوریه به عنوان تأمین کنند نیروی نظامی نتوانست راه به جایی ببرد وعملاً شکست خورد.

 

تشکیل یک رژیم امنیتی مستلزم تعریفی واحد و مشترک از تهدید است. در واقع تا تصویری مشترک از تهدید و چگونگی مقابله با آن وجود نداشته باشد نمی توانیم سخن از یک رژیم امنیتی مشترک داشته باشیم. بر این اساس فهم و درک عوامل تهدیدزای مجموعه امنیتی کشورهای تشکیل دهنده ارتش مشترک عربی برای ارزیابی امکان تشکیل ارتش مشترک عربی برای مقابله با تهدیدهای «مشترک» این ارتش لازم و ضروری است.

 

بسیاری از دولتهای خاورمیانه خواستار تشکیل ارتش مشترک عربی در انتهای طیف انسجام اجتماعی و سیاسی قرار دارند. دموکراسی نادر بوده و دیکتاتوری عمومی است و استفاده از زور و سرکوب در حیات سیاسی داخلی رایج است. ارتباط تنگاتنگ میان رژیمهای اقتدارگرا، منابع نفتی، سرمایه بین المللی و اتحاد با قدرتهای بزرگ به دولتهای رانتیر امکان داده است برای سرکوب کردن جمعیت و جدا کردن رژیمهای خود از جامعه مدنی نیروهای امنیتی را در سطحی گسترده بکار گیرند. در بسیاری از دولتهای عرب منطقه، اسلام گرایان گروههای اپوزیسیون ر ا تشکیل می دهند. با این حال جایگزین محتملی برای نظام دولتی منطقه ای محسوب نشده و در بسیاری از موارد بیش از آن متفرق و ضعیف اند که جانشین احتمالی برای رژیمهای کنونی باشند.

 

اگرچه منازعه اعراب و اسرائیل توانسته بود مجموعه امنیتی در مقابله با اسرائیل ایجاد کند ولی در حال حاضر اتحادیه عرب و کشورهایی چون مصر و عربستان را نمی توان کشورهای موثر در مجموعه امنیتی عربی دانست که هدفش تقابل با اسرائیل باشد. بر همین اساس است که تحلیل گران اسرائیلی نه تنها واکنش منفی به تشکیل ارتش مشترک عربی نشان نداده اند بلکه از آن نیز استقبال کرده اند. این در حالی است که سالیان متمادی «جبهه شرقی» (Eastern Front) یعنی جبهه متشکل از کشورهای عربی تهدید امنیتی اول اسرائیل به شمار می رفت. زمانی «بن گورین» اولین رئیس اسرائیل اعلام کرده بود که از ترس حمله جبهه واحد متشکل از کشورهای عربی شبها خوابش نمی برد.

 

باید توجه داشت که فعالیتهای مشترک نظامی کشورهای عربی برای تحقق منافع رژیم هایی است که از نفوذ و قدرت بیشتری برخوردار هستند. حمله عربستان و کشورهای عربی به یمن و حمله قبلی برای سرکوب انقلاب بحرین، نشان می دهد اقدامات نظامی عربی مشترک برای حفظ امنیت کشورهای عربی در برابر تهدیدهای خارجی و یا حمایت از ملت ها نیست. افزایش نفوذ و قدرت ایران در منطقه هم اکنون به شدت اعراب را نگران کرده است. کشورهای عربی به ویژه کشورهای عربستان، امارات متحده عربی، بحرین و قطر بعد از توافق هسته ای به دنبال گرفتن تضمینهای امنیتی از آمریکا بودند. تا جایی که رهبران این کشورها با حضور در کمپ دیوید در صدد بودند تا پیمان دفاع مشترکی را مانند آنچه در ناتو وجود دارد با آمریکا منعقد سازند که نهایتا این امر محقق نشد.

 

اختلاف دیدگاه میان عربستان و مصر در مأموریت و وظیفه محول شده به نیروی مشترک عربی را می توان مانع اصلی برای تصمیم گیری نهایی در مورد تشکیل این نیرو دانست. اختلاف در مورد تأسیس نیروی مشترک عربی در نشست اتحادیه عرب در قاهره باعث به وجود آمدن سوالات زیادی در مورد روابط  مصر و کشورهای حاشیه خلیج فارس شده است، به ویژه اینکه دلیل تعویق تصمیم گیری در این خصوص، اعتراض عربستان عنوان شده بود. اتحادیه عرب بعد از تعویق نشست ویژه وزرای دفاع و امور خارجه برای تصویب نیروی مشترک عربی با صدور بیانیه ای اعلام کرد که یادداشتی را از هیئت عربستانی با عنوان تمایل ریاض به تعویق نشست شورای دفاعی که متشکل از وزرای دفاع و امور خارجه است، دریافت کرده است.

 

تشکیل رژیمهای امنیتی و همگرایی امنیتی مستلزم وجود سطح بالایی از انسجام و ادراک میان اعضای تشکیل دهنده آن رژیم ها در خصوص امنیت و تهدیدات امنیتی از یک سو و چگونگی مقابله با تهدیدات امنیتی از سوی دیگر است. نوع نگاه متفاوت کشورهای تشکیل دهنده ارتش مشترک عربی به مقوله امنیت و تهدیدات امنیتی و رویکرد متفاوت آنها در مسائل منطقه ای و حتی داخلی یکدیگر باعث شده تا شکل گیری چنین ارتشی با هاله ای از ابهام روبرو شود. کشورهای اصلی تشکیل دهنده این ارتش یعنی عربستان و مصر در خصوص موضوعاتی چون اخوان المسلمین، آینده بشار اسد در ساختار قدرت سوریه، لیبی، یمن و ... دارای اختلافات بعضاً اساسی و مهم هستند که همگرایی امنیتی را مشکل می نماید. لذا تشکیل ارتش مشترک عربی در فضایی که نمی تواند یک الگوی وابستگی متقابل امنیتی میان اعضای اتحادیه عرب ترسیم کرد دشوار و نشدنی می نماید.


نویسنده

جواد حیران نيا (مدیر گروه)

جواد حیران نیا مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همجوار در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانش آموخته دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران می باشد. حوزه مطالعاتی آقای حیران نیا مسائل خاورمیانه و مطالعات خلیج فارس می باشد.