ترامپ و محدودیت های اتخاذ سیاست انزواگرایی در قبال خاورمیانه

با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات 2016 ایالات متحده آمریکا، گمانه زنی های مختلفی در مورد سیاست خارجی احتمالی دولت وی در قابل ژئوپلتیک خاورمیانه صورت گرفت. در این میان عده ای بر این اعتقادند که با توجه به اظهارات ریس جمهور ترامپ دال بر «درونگرایی» و «انزواگرایی»، دگردیسی ملموسی در سیاست خاورمیانه ای دولت جدید رخ خواهد داد که کاهش قابل توجه حضور آمریکا در منطقه از نتایج آن محسوب می گردد. اما، به نظر می رسد به دلیل وجود الزامات و محدودیت های ساختاری فراملی و فرو ملی، سیاست مداخله گرایی دولت جدید آمریکا با اندکی تعدیل تداوم و استمرار پیدا خواهد نمود.
 
پیروزی ترامپ در انتخابات اخیر نه تنها موجبات بهت و حیرت محافل مختلف آکادمیک و سیاستگذاری داخلی آمریکا را فراهم آورد، همزمان تعجب ناظران و سیاستمداران کشورهای خارجی را نیز برانگیخت. در همین رابطه، فقدان سابقه و پیشینه سیاسی و حزبی پایدار از یک سو و اظهارات پارادوکسیکال و مبهم از سوی دیگر شناخت راهبردها و سیاست های آتی دولت جدید آمریکا را در بسیاری از حوزه های دیپلماسی بسیار دشوار ساخته است. در همین رابطه تلاش های فراوانی صورت پذیرفته تا پیش بینی هایی در رابطه با ماهیت استراتژی خاورمیانه ای آمریکا، با توجه به جهان بینی ارائه شده توسط ترامپ، ارائه گردد.
 
واقعیت آن است که علیرغم اظهارات ترامپ مبنی بر اشتباهات دولت اوباما و حضور بی مورد و مداخله «بی نتیجه» و «هزینه زا» دولت کنونی در خاورمیانه، عوامل محدویت زایی وجود دارند که با وجود عدم تمایل ترامپ جهت حضور گسترده در زیر سیستم خاورمیانه، حضور مداوم،  مداخله گری مستمر و حتی نظامی گیری جدید این کشور را در آینده ایجاب خواهد نمود.
 
عوامل محدودیت زا و الزام آور در دو طیف کلی قابل انشقاق و تفکیک است: نخست، الزامات ساختاری خارجی و بین المللی که عمدتا منبعث از ضرورت های ژئوپلتیکی منطقه خاورمیانه و روند ساختار در حال گذار نظام جهانی است. در این ارتباط می توان به مولفه های تاثیرگذاری نظیر تضمین امنیت جریان نفت، تامین امنیت اسرائیل، مبارزه با تهدیدات گروه های تروریستی و بنیادگرایان اسلامی، مقابله با ایران و محدود کردن فعالیت های آن، ضروت دفاع از متحدان منطقه ای بویِژه شیخ نشین های حوزه خلیج فارس، لزوم حفظ برتری منطقه ای و هژمونی بین المللی و همچنین مدیریت نظامی جهانی، با داشتن پایگاه نظامی در 66 کشور، و نهایتا تعهدات فراآتلانتیکی در قالب ناتو اشاره نمود.  اکثر این مولفه ها و عوامل متغیر های ثابتی هستند که همواره بر بروندادهای دستگاه سیاست خارجی آمریکا تاثیر گذاشته و نخبگان و تصمیم گیرندگان عرصه خارجی را، فارغ از جناح بندی های سیاسی، ترغیب یا مجبور به پویش سیاسی معطوف به تداوم حضور و مداخله گری در خاورمیانه می سازد.
 
علاوه بر نقش ایجابی و الزام آور عوامل محدودیت زای بیرونی، الزامات و فشار های ساختاری داخلی در درون ایالات متحده شرایطی فراهم خواهد ساخت که حضور آمریکا در منطقه همانند گذشته ادامه و استمرار یابد. حضور و نفوذ فزاینده نومحافظه کاران در کابینه دولت ترامپ، که از روحیه جنگ طلبی مضاعفی برخوردارند، نقش نهادهای بروکراتیک تاثیر گذار مانند سنا و مجلس نمایندگان، که  اکنون در اختیار اکثریت جمهوریخواهان است، پنتاگون و کارتل های نظامی و تسلیحاتی و همچنین نقش گروه ها و لابی های فشار مختلف بویژه آیپک حضور آمریکا را در منطقه تداوم خواهد بخشید. موضوعات فوق الذکر زمانی اهمیت می یابد که به این مساله مهم توجه شود که ساختارهای داخلی در ایالات متحده بیش از افراد در روند تصمیم سازی ها و تنظیم استراتژی ها نقش ایفاء می کنند.
 
این نکته حائز اهمیت است که الزامات ساختاری بیرونی، فراملی و داخلی و فروملی در ارتباط و کنش متقابل بوده و یکدیگر را تحریک و همچنین تقویت می کنند. به دیگر سخن، تفکیک آنها از یکدیگر غیر ممکن بوده چرا که ارتباط ارگانیگی و پیوند وثیقی بین آنها درطی سالیان گذشته شکل گرفته است.
 
در مجموع می توان بیان نمود که علیرغم ادعاهای مطروحه در سخنان انتخاباتی ترامپ مبنی بر تغییر سیاست خاورمیانه ای و عقب نشینی از منطقه در قالب رویکرد انزواگرایی و یا درونگرایی، چنین رهیافتی در عرصه عمل و میدانی محقق نخواهد شد. ایالات متحده آمریکا یک قدرت هژمون جهانی است که نیروهای رانشی و پیش برنده متنوع و گوناگونی سیاست ها و راهبردهای آن کشور را هدایت کرده و در تنظیم آن نقش ایفاء می نمایند.
 
علاوه بر این، تحقق سیاست «آمریکای با عظمت» (Great America) صرفا منوط به احیای شکوفایی اقتصاد داخلی نمی باشد. این مولفه  ایجاب می کند که ایالات متحده آمریکا در مناطق مختلف بویژه ژئوپلتیک خاورمیانه حضور موثر و مداوم داشته باشد. چرا که منافع و امنیت ایالات متحده موضوعی منفک از منطقه خاورمیانه نیست. سخنان دونالد ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی تنها موید فقدان شناخت وی از سیاست جهانی و موضوعات عرصه دیپلماسی و همچنین ساختار داخلی آمریکاست. البته در آینده شاهد تغییر آشکاری در رابطه با اظهارات انتخاباتی ترامپ خواهیم بود.


نویسنده

رضا اختیاری امیری

 رضا اختیاری امیری پژوهشگر ارشد مهمان سابق در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی فارغ التحصیل دکتری رشته روابط بین الملل از دانشگاه پوترای مالزی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر اختیاری مطالعات سیاست خارجی ایران، مطالعات خلیج فارس و مسائل خاورمیانه است.