انتشار كتاب جديد دكتر كيهان برزگر در حوزه سياست منطقه‌اي ايران

نوع مطلب: خبر

کتاب حاضر با يك رویکرد کاربردی بر مسائل تامین امنیت و منافع ملی، به عنوان مهمترین اولویت "دولت" ایرانی می‌پردازد و ریشه‌های تداوم سیاست منطقه‌ای ایران را در "بستر زمان" و چگونگی تکرار ریتم‌های تاریخی مورد بررسی قرار می‌دهد. بحث اصلی کتاب این است که مهمترین استراتژی سیاست منطقه‌ای ایران در طی دهه های اخیر دفع تهدیدات امنیتی و ایجاد ثبات در یک محیط امن منطقه‌ای برای تضمین بقاء "دولت" ایرانی و اتصال منطقه‌ای برای رشد اقتصادی کشور بوده است.

 

این کتاب سری دوم از مجموعه مقالات کوتاه نويسنده در حوزه سیاست خارجی و منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران است که در طول 5 سال گذشته در قالب سرمقاله‌ها و یادداشت‌های کاربردی در رسانه‌های داخلی و خارجی منتشر شده‌اند. کتاب اول از این سری مقالات با عنوان "جمهوری اسلامی ایران، مسائل خاورمیانه و مذاکرات هسته‌ای" که در زمستان 1393 توسط انتشارات مركز مطالعات استراتژيك خاورميانه منتشر شد، ابعاد گسترده‌‌ تری از سیاست خارجی و روابط بین‌المللی ایران را در فاصله سال‌های 1388 تا 1393 مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. کتاب حاضر با يك رویکرد کاربردی بر مسائل تامین امنیت و منافع ملی، به عنوان مهمترین اولویت "دولت" ایرانی می‌پردازد و ریشه‌های تداوم سیاست منطقه‌ای ایران را در "بستر زمان" و چگونگی تکرار ریتم‌های تاریخی مورد بررسی قرار می‌دهد. بحث اصلی کتاب این است که مهمترین استراتژی سیاست منطقه‌ای ایران در طی دهه‌های اخیر دفع تهدیدات امنیتی و ایجاد ثبات در یک محیط امن منطقه‌ای برای تضمین بقاء "دولت" ایرانی و اتصال منطقه‌ای برای رشد اقتصادی کشور بوده است.

 

 اکنون در بهار سال 1398 که کشورمان در اوج تحمیل تحریم‌های اقتصادی و فشار‌های سیاسی دولت ترامپ در آمریکا قرار دارد و اخیرا هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به‌عنوان یک نیروی تروریستی خارجی در لیست رسمی خود قرار داده است، سیاستگذاران ایرانی به این تصمیم می‌‌ رسند که مقاومت در برابر این تحریم‌ها برای حفظ "دولت" ایرانی از بی ثباتی داخلی و حتی تجزیه کشور، یعنی مواجهه با یک تهدید بزرگتر امنیتی، ضروری است. بر همین مبنا، ایران به این نتیجه می رسد که یک رابطه قوی بین تقویت قدرت ملی و افزایش نقش و نفوذ منطقه‌ای ایران برای حفظ "دولت" ایرانی در بعد تقویت بازدارندگی تهدیدات وجود دارد. همزمان افزایش نقش منطقه‌ای به‌عنوان مهمترین عنصر تعیین کننده اعیار قدرت ملی ایران در صحنه روابط و تعاملات بین‌المللی مورد توجه بیشتر سیاستگذاران کشور قرار گرفته است. در سال‌های اخیر، فراتر از اهمیت موضوع امنیت انرژی بین‌المللی، نقش سیاسی تاثیرگذار کشورمان در صحنه بحران‌های منطقه‌ای مثل سوریه، عراق و افغانستان، مواجهه با پدیده تروریسم و پیامدهای فوری امنیتی آن از جمله مسئله سیل مهاجرت‌ها و پناهندگان به کشو‌رهای غربی به ویژه اروپایی، پویایی‌های نقش منطقه‌ای ایران در صحنه معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی افزایش یافته است. 

 

محدوده زمانی مطالب این کتاب بین سال های 1393 تا 1397 یعنی در زمان دولت‌های اول و دوم حسن روحانی رئیس جمهور میانه‌روی ایران است. در این دوران دو موضوع توافق هسته‌ای با قدرت‌های بزرگ (برجام) و سیاست منطقه‌ای ایران محور اصلی تنظیم روابط منطقه‌ای و بین‌المللی ایران بوده است. با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و خروج دولت وی از برجام، زمینه‌های مثبت ایجاد شده در روابط ایران و غرب، عمدتا تحت تاثیر سیاست‌های رژیم‌های عربستان سعودی و اسرائیل، به یکباره فروریخت و موضوعات امنیت ملی از جمله تمرکز غرب بر مهار نقش منطقه‌ای و محدودیت‌های موشکی ایران، جهت سیاست منطقه‌ای کشورمان را به سمت تقویت ابزارهای بازدارندگی، به شکل سخت و نرم، در منطقه متمرکز کرد. خروج آمریکا از برجام و ناتوانی اروپایی‌ها برای پیدا کردن مکانیسمی برای حفظ تعهدات اصلی خود در برجام که همان رفع تحریم‌های اقتصادی و محدودیت های سیستم انتقال مالی بر کشورمان بود، ایران را به این نتیجه رساند که هدف بنیادی غرب و متحدان منطقه‌ای‌ اش تضعیف قدرت ملی کشور از درون است. همین امر نوعی سرخوردگی داخلی و بی‌اعتمادی در میان افکار عمومی ایران نسبت به اهداف و اصول غرب در روابط با کشورمان ایجاد کرد. این تحول خود نقطه عطفی در تغییر نگاه افکار عمومی داخلی به اهمیت موضوع امنیت ملی و ضرورت تقویت قوه بازدارندگی به ویژه مشروعیت یافتن بیشتر برنامه‌های های موشکی و حضور فعال منطقه‌ای به‌عنوان مهمترین عناصر بازدارنده تهدیدات امنیت ملی گردید.

 

از این لحاظ می‌توان گفت که شرایط فعلی در نوع خود در تاریخ معاصر ایران کم نظیر است که موضوعات امنیت ملی و سیاست منطقه‌ای، رویکردها و پویایی‌های سیاست داخلی کشورمان را بطور جدی تحت تاثیر قرار داده است. پیش از این همواره این سیاست داخلی بود که جهت گیری‌های سیاست خارجی را تحت تاثیر قرار می‌داد. به عنوان نمونه، ضرورت تعامل بین‌المللی و رفاه و توسعه اقتصادی از طریق رفع تحریم های بین‌المللی که در نهایت به توافق هسته‌ای منجر شد. گفتمان سیاست داخلی را تغییر داد و همین امر منجر به روی کار آمدن دولت میانه‌روی حسن روحانی در 1392 شد.  انتظار عمومی هم این بود که حس "بی اعتمادی استراتژیک" بین ایران و غرب پس از چند دهه از بین برود و این سرآغاز یکسری همکاری‌های منطقه‌ای و پذیرش نقش و اهمیت ایران در صحنه معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی شود. اما درست برخلاف انتظارات، شدیدترین تحریم‌ها و فشارهای سیاسی به دولت میانه‌روی ایران از سوی غرب وارد می‌شود. همین مسئله، ایران را به این سمت هدایت می‌کند که موضوع "امنیت ملی" و "اتکا به خود" مهمترین اولویت سیاست خارجی کشور است. شواهد نشان می‌دهند که دستیابی به این امر در بستر زمان دچار تغییرات اساسی نمی‌شود و ایران برای تقویت جایگاه خود در توازن قوای منطقه‌ای سعی در بازتعریف استراتژی‌های امنیت ملی خود در جهت سازگاری با تحولات جدید و پویای ژئوپلتیک در محیط همسایگی خود دارد. بر اهمیت این موضوع وقتی افزوده می‌شود که دریابیم یک قدرت بزرگ جهانی، یعنی روسیه، با ورود به معادلات منطقه‌ای هم به شکل سخت افزاری یعنی مداخله نظامی در سوریه و هم نرم افزاری یعنی تقویت نقش سیاسی خود به عنوان یک بازیگر صلح ساز، سعی در بازتعریف نقش خود در معادلات جهانی دارد. همین تحول، این توازن جدید در نقش بازیگران اصلی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، به ویژه برای کشورمان، را پیچیده تر کرده است. به همین منظور بخش عمده ای از مقالات کتاب حاضر به موضوع پویایی‌های نقش جدید روسیه در منطقه می‌پردازد که به‌ نوبه خود در ادبیات علوم سیاسی و روابط بین‌الملل کشورمان جدید به حساب می آیند.

 

انتشار این کتاب در قالب یک مجموعه متمرکز از لحاظ ریشه‌یابی رفتارهای سیاست منطقه‌ای ایران در بستر زمان و در یک  چارچوب بزرگتر تامین منافع و امنیت ملی حائز اهمیت است. دو عنصر محوری مورد استفاده در تحلیل های این کتاب، استفاده از "تاریخ کاربردی" و "جغرافیایی اثربخش" برای نشان دادن اهمیت "تداوم" یک تحلیل در بستر زمان و بر مبنای تقاضاهای واقعی و میدانی "دولت" باسابقه تاریخی – تمدنی ایران در منطقه غرب آسیا است. به قول پل پیرسون نویسنده کتاب سیاست در بستر زمان (1393)، "اگر رخدادها و فرایندهای سیاسی از بستر زمانی‌اشان جدا شوند، معنایشان مخدوش می‌شود." به عنوان نمونه، اگر برنامه هسته‌ای ایران یک چارچوب تاریخی 50 ساله نداشت، مطمئنا روند مذاکرات هسته‌ای ایران و پذیرش آن از سوی قدرت‌های بزرگ در آن زمان متفاوت بود. همینگونه اگر حضور منطقه‌ای ایران ریشه تاریخی و بستر ایدئولوژیک نداشت، درجه اثربخشی ژئوپلتیک کشورمان در شرایط بحرانی فعلی منطقه مثلا شکست داعش در عراق یا حفظ نظام سیاسی سوریه به عنوان یک دولت دوست در جهان عرب متفاوت بود. در همین زمینه سی. رایت میلز در کتاب بینش جامعه شناختی (1375) معتقد است که "رجوع به تاریخ برای استخراج و تبیین روندهای شکل‌گیری سیاستگذاری در زمان حال حائز اهمیت است." بر این مبنا، کشورمان از در روند زمان به یک "بازیگر عمیق" در مسائل منطقه‌ای تبدیل شده که بدون حضور موثر آن هیچ مسئله منطقه‌ای بطور پایدار حل و فصل نمی شود.

 

همزمان جبر جغرافیایی، یعنی قرار گرفتن در مرکز زیرسیستم‌های منطقه‌ای و امنیت انرژی بین‌المللی، که توجه نظام بین‌الملل را در هر شرایطی به ایران جلب می‌کند، همراه با جبر تاریخی- اجتمایی، یعنی تمرکز فارس و شیعی بودن در یک محیط سنی عربی و متفاوت، از ایران یک کشور خاص می‌سازد. این ویژگی، ضمن فراهم کردن فرصت‌های نقش سازی در محیط ژئوپلتیک خود، همزمان محدودیت‌های استراتژیکی را هم به لحاظ تلاش همه‌جانبه سایر بازیگران برای مهار نقش و قدرت منطقه‌ای ایران برای حفظ منافع و امنیت ملی خود فراهم می کند. این وضعیت، به ایران این ظرفیت و توان کامل را نمی‌دهد که استراتژی خود را بر مبنای یک "عمومیت" تنظیم کند. بر این مبنا و به منظور سازگاری با تحولات جدید در محیط ژئوپلتیک، ایران به این نتیجه می‌رسد که کارآمدترین استراتژی سیاست منطقه‌ای این است که چند اصل کلان را در سیاست خارجی خود تعریف کرده و سپس با توجه به ویژگی‌های ژئوپلتیک محلی، سیاست منطقه‌ای خود را با محيط در حال انتقال سياسي در حوزه همسایگی سازگار كند.

 

 مقالات این كتاب فراتر از فهم روندهای سیاست خارجی و منطقه‌ای ایران در حوزه سیاست داخلی، نتیجه تجربیات حضور نویسنده در کنفرانس های بین‌المللی و فهم ديدگاه هاي پژوهشگران خارجی از سیاست منطقه‌ای ایران و به تبع تلاشی برای رسیدن به یک نقطه متعادل در تحلیل است. درجه موفقیت و تاثیرگذاری بالای یک مقاله کوتاه وقتی است که نکته اصلی نویسنده بطور همزمان قابل پذیرش برای یک خواننده داخلی و بین‌المللی، جدا از هرگونه قضاوت ارزشی یا ایدئولوژیک باشد. باید توجه داشت که در دنیای امروز، بیان دیدگاه‌های روشنفکری و پژوهشی از راه انتشار مقالات کوتاه و درجه تاثیرگذاری آنها در حال گسترش است. این مقالات پل ارتباطی بین حوزه روشنفکری - عمومی و حوزه سیاستگذاری هستند و عمدتا با هدف ارائه راه حل برای حل یک معضل روز بشری با یک نگاه حل‌المسائلی و بر مبنای واقعیت‌های میدانی نوشته می‌شوند. اهمیت این مقالات وقتی بیشتر می‌شود که تحلیل‌های کوتاه از ابزارهای تاریخ و تئوری به شکل حداقلی و بر مبنای واقعیت‌های میدانی موجود بهره بگیرند. استفاده از ارجاعات هم در این نوع مقالات با اشاره مستقیم در درون متن انجام می‌شود که بر جنبه علمی - پژوهشی این نوع مقالات می‌افزاید. استفاده از قیاس تاریخی، مشاهده میدانی و تسلط بر جریان‌های جاری سیاستگذاری در نوشتن یک مقاله کوتاه و تاثیرگذار بسیار حائز اهمیت هستند. یک مقاله کوتاه وقتی نوشته می‌شود که یک نکته جدید و بحث برانگیز برای آگاهی و اثربخشی عمومی با ارائه یک راه حل برای آن وجود داشته باشد. تداوم و پایداری در تحلیل یک نویسنده در روند زمان بسیار حائز اهمیت است. تصمیم به انتشار این کتاب بیشتر با هدف ثبت دیدگاه‌های نویسنده در مورد چگونگي تداوم سیاست منطقه‌ای ایران در بستر زمان است.  

 

انتشارات مركز پژوهش‌هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، تابستان 1398

لينك‌هاي خبري مطبوعات:

https://www.khabaronline.ir/news/1286007/%D9%85%D9%87%D9%85-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87

https://www.tabnak.ir/fa/news/915013/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%B3%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87-%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86

 

 

 


نویسنده

کیهان برزگر

کیهان برزگر رئیس سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشیار روابط بین‌الملل در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی می‌باشد. حوزه مطالعاتی دکتر برزگر مطالعات سیاست خارجی، مسائل خاورمیانه و خلیج فارس، روابط ایران و آمریکا، و مسائل هسته‌ای ایران است.