نحوه مواجهه رئیس جمهور آمریکا در سال 2021 با ایران

نوع مطلب: مقاله

 

نویسنده: مرتضی بدری پژوهشگر مهمان

 

ماهیت سیاست اساساً قدرت محور است و اخلاق و حق و باطل در آن جایی ندارد. این نوع ماهیت در سیاست خارجی آمریکا به مراتب خشن تر عمل می کند. دکترین ماکیاولی در سیاست خارجی آمریکا نزدیکترین صفت به استراتژی آمریکا در حفظ یکجانبه گرایی و سلطه در روابط بین المللی است. شاید بتوان این ماهیت سیاست خارجی را الیناسیون سیاسی نام نهاد که ریشه آن در جمله معروف «انسان گرگ انسان است» هابز جست. نمود بارز آن تحریم های بانکی که حتی نیازهای اولیه ملت ایران را تحت الشعاع جدی قرار داده است.     

          

با این مقدمه می توان استراتژی آمریکا را با تاکتیک های تبلیغاتی سوا کرد. بر این مبنا درست است که حزب جمهوری خواه و دموکرات در آمریکا سیاست های مستقلی را دنبال می کنند ولی این استقلال در سیاست گذاری تابع استراتژی کلان نانوشته هر دو حزب بوده و تغییرات بنیادین را در مواجهه با ایران بدنبال نخواهد داشت. ممکن است تفاسیر مرتبط با کارایی یک سیاست از شیوه های متفاوتی پیروی کند ولی تغییرات 180 درجه نخواهد بود. مقامات کاخ سفید در سال های اخیر اتفاقاً از دو حزب بارها اعلام کرده اند که با «ایران ضعیف» بهتر می توان کنار آمد. بنابراین شروط مذاکره با ایران چه در زمانی که سکان سیاست خارجی آمریکا در دست جان کری بود وچه زمانی که رکس تیلرسون عهده دار آن بود، شروط یکسانی را در مقابل ایران گذاشته بود. 

                                             

اگر چنانچه انتخابات آینده آمریکا منجر به انتخاب مجدد ترامپ شود، برخلاف استفاده تبلیغاتی امروز او مبنی بر توافق سریع با ایران اتفاق خاصی نخوهد افتاد و تحریم ها بیشتر هم خواهند شد چون علیرغم تبلیغات، دولت ایران نبایستی در دام اوراق کردن تسلیحات دفاعی کشور باشد و منافع ملی باید اولویت ملی باشد؛ در غیر این صورت، اتفاقاً برخلاف دیدگاه عوام جنگ بین ایران و آمریکا به دلیل ماهیت قدرت در روابط بین الملل، بسیار محتمل تر می گردد. به نظر می رسد سیاست دولت کنونی جمهوری خواه آمریکا در چهار سال آینده در قبال ایران، ادامه سیاست چهار سال اول تحت یک سیاست نانوشته که دنبال کردن مدل سیاست علیه شوروی سابق در دهه 80 میلادی که منجر به فروپاشی شاخص های کلان(سیاست و اقتصاد) اداره آن کشور بود خواهد بود.

 

در سوی دیگر رهبری دموکرات ها در انتخابات 2020 می باشد که مدل نسبتاً ملایم تری را نسبت به ایران بطور خاص و جامعه جهانی بطور عام دنبال خواهد کرد. تجربه چهار سال دولت ترامپ نشان داد که یک رابطه مستقیمی بین فشار بیش از حد به یک کشور و تخطی از منشور سازمان ملل و توافقات بین المللی با سایر دولت ها وجود دارد. بنابراین باتوجه به ماهیت حزب دموکرات ممکن است این چرخش به تبع احترام و بازگشتن به منشور ملل متحد، در رابطه با ایران نیز اعمال گردد ولی نسبت آن بستگی به برخورد جمهوری اسلامی ایران با آمریکا و متحدانش در منطقه خاورمیانه خواهد داشت.    

                                                                 

جو بایدن در ترسیم استراتژی خوب با ایران به دنبال تنش زدایی از طریق کاستن از برخی محدودیت ها در قبال ایران خواهد بود. این اقدام نه به معنای برخورد متعارف بلکه در جهت «هژمون» سازی آمریکا در جهت همراه کردن جامعه جهانی علیه تهدیدات بالفعل خواهد بود. جایگزین این تعبیر در سیاست کنونی ترامپ «سلطه» است که نمود آن بکارگیری همزمان نیروی نظامی و فشار اقتصادی است. بنابراین سیاست تقابل و فشار در نسبت های با اختلاف جزئی دنبال خواهد شد و این تفاوت نگاهی است که سکاندار کاخ سفید آن را دنبال خواهد کرد. نهایتاً فکر می کنم در خوش بینانه ترین حالت، سیاست آمریکا علیه ایران در چهار سال آینده اجرای سیاست مورد نظر بین رکس تیلرسون وزیر خارجه سابق ترامپ از جانب جو بایدن در صورت پیروزی و مایک پمپئو از جانب دونالد ترامپ خواهد بود.   

                                                                            

با این تفاسیر می توان گفت که با اینکه سیاست گذاری های کلان تابعی از متغیرهای چندعاملی است ولی شناخت روانشناسی سیاسی شخصیت های سیاسی تقریباً نتایج قابل پیش بینی را در مقابل ما می گذارد. 

      


نویسنده

1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد