معمای امنیت شکننده در خاورمیانه: ضرورت توجه به روش های کیفی

نوع مطلب: مقاله

 

نویسنده: دکتر سید جواد صالحی استاد دانشگاه و ناظر علمی گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همجوار

 

خاورمیانه و شمال آفریقا به عنوان منطقه ای استراتژیک و شکننده از مراکش در غرب تا ایران و افغانستان در شرق و ترکیه در شمال تا شبه جزیره در جنوب بخاطر اختلافات فرهنگی و علائق و سلائق تجاری و بازرگانی متفاوت از شکنندگی عمیق داخلی در رنج هستند و همین امر مانع از شکل گیری چارچوبهای همکاری جویانه امنیتی در این منطقه می شود. برخلاف ساختارهای اسمی و شکلی موجود، روندهای تکاملی با ماهیت مکانیسمی حل منازعه در آن به چشم نمی خورد و تلاش هایی که برای تقویت ساختارهای امنیت منطقه ای از دهه 1950 میلادی و اوایل جنگ سرد شروع شده عمدتا با کامیابی همراه نبوده است. دلایل مختلفی از جمله میراث مداخلات خارجی، منازعات مربوط به جاه طلبی های ایدئولوژیک و هژمونیک، رقابت های پنهان بین نخبگان و قومیتی عمده ترین دلایل این ناکامی عنوان می شوند.

گاهی یک و بعضا ترکیبی از مؤلفه های فوق مانع از ظهور و شکل گیری ساختار همکاری های امنیت دسته جمعی و رویکردهای چند جانبه گرایانه برای حل چالش های مشترک می شود.

تحولات اخیر در منطقه خصوصا تنش های بین ایالات متحده و ایران ، رقابت های بین عربستان سعودی و ایران به مثابه تقابل هلال سنی و هلال شیعی، عربستان سعودی با قطر و ترکیه تا دیروز و به شکلی جدید در فردا، کشاکش خصومت آمیز محور مقاومت با محور عبری و عربی ، منازعه عربی اسرائیلی و مشکل کردها از یکسو نشانگر عمیق بودن اختلافات و ادراک و سوء ادراک تهدیدات و از طرف دیگر ضرورت بازنگری در ساختارهای قدیم و طراحی مکانیسم های جدید مقبول همه بازیگران با هدف کاهش بحران ها در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (منا) خصوصا منطقه حیاتی و استراتژیک خلیج فارس را به نمایش می گذارد.

عمدتا سطوح تحلیل امنیتی موجود حتی تا سال های اخیر تمام تمرکز خود را بر تبیین تک متغیره امنیت نهاده بودند. مکتب واقع گرایی، لیبرالیسم، سازه انگاری، نظریه انتقادی و ... با تبیین دامنه قلمرو، مرجع، سطوح و گستره مفهومی (مضیق، موسع، عمیق) سعی داشتند و دارند تا تهدیدات وجودی، ابعاد امنیت و سطح آن را به تصویر کشند.

در این رویکردها، تمرکز بر قاعده بازی با حاصل جمع جبری صفر، همکاری به مثابه مزیت و همگرایی شیوه ای برای دستیابی به امنیت ، مفاهمه و کنش های ارتباطی بین الاذهانی و رهایی روش های غالب در تحلیل امنیت بود. مکتب کپنهاگ در کنار نظریه ای تعارضی موجود، هر چند تلاش نمود تا کاستی های نظریات قبل را مرتفع نماید و یک رهیافت نظری جامع برای تحلیل و تبیین امنیت ارائه دهد، اما خود نیز کاستی های فراوان داشت. بر اساس این رویکرد امنیت از بعد نظامی خارج و به ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی اجتماعی و زیست محیطی تسری می یابد. (1)

«مکتب کپنهاگ به رغم ایفای نقش بسیار در توسعه مطالعات امنیت، از جهاتی چند مورد نقد واقع شد. اول این که این مکتب بیشتر در صدد توسیع و گسترده کردن مفهوم امنیت است تا تعمیق آن. دوم مفهوم امنیت توسعه یافته با منطق دست نخورده و نظامی به سایر ابعاد چهارگانه دیگر امنیت منتقل می شود و تسری می یابد؛ چون دولت کماکان به عنوان هدف مرجع اولیه و برتر امنیت باقی می ماندو سومف مفهوم سازی مکتب کپنهاگ از امنیت کماکان دفاع از وضع و نظم موجود مدرنیستی تحت سلطه غرب در نظام بین الملل است و نهایت این که بوزان و همکارانوی در مکتب کپنهاگ خواهان پیروزی غربی شدن، سرمایه داری لیبرال و متمایل به استفاده از زور برای حفظ نظم بین المللی مستقرند.» (2)

بنیان اصلی تمامی رویکردهای برشمرده شده قیاسی است و تلاشی برای انطباق دادن نظریه ها با وضعیت های عینی در خاورمیانه است.

برای عبور از نگاه های قیاس محور و کلان و فهم دقیق تر شکنندگی چارچوب های موجود، روش های کیفی شامل مصاحبه، پرسشنامه های ساختمند، نیمه ساختمند و باز (بی ساخت)، گروه گفتگوی متمرکز و پژوهش میدانی امکان بهتری در اختیار پژوهشگران امنیت خاورمیانه قرار می دهد تا بتوانند داده های عمیق تر و فهم پذیرتر (understandable) جمع آوری و تحلیل نمایند. ابعاد و ویزگی های این روش را کریستوفر لمانت در کتاب «روش های پژوهش در روابط بین الملل» بطور مشروح تبیین نموده است. (3)

نمونه عملی این کار پژوهشی در ارتباط با منطقه خاورمیانه را می توان در کار پژوهشی Flavia Fusco در خصوص محرک های عمده بی ثباتی در خاورمیانه پسا 2011 و همچنین شکاف های عمده منطقه ای (Regional cleavage)، بازیگران مؤثر بر بی ثباتی و تنش و اولویت یابی آن از منظر پرسش شوندگان و گفتگوی متمرکز کارشناسان مشاهده کرد. در این پژوهش عمده ترین محرک های بی ثباتی در خاورمیانه بعد از سال 2011 به ترتیب:

1. رقابت های ژئوپلیتیک و رقابت بین بازیگران منطقه ای

2. فقر، چالش های اقتصادی و اجتماعی و رشد جمعیتی

3. کسر بودجه دولت ها، فساد و ضعف نهادی

4. مداخلات خارجی منطقه ای و فرا منطقه ای

5. فقدان دموکراسی، رژیم های سرکوب و نقض حقوق بشر

6. نظامی گری

7. ضعف سازمان های منطقه ای و فقدان همگرایی

8. کمبود منابع و نا امنی در بخش انرژی قید شده اند. (4)

با توجه به چالش های مطرح شده، امنیت خاورمیانه مطمئنا در سال های آتی نیز شکنندگی خود را خواهد داشت و نهادها و سازمان های حافظ امنیت همچون نهادهای دموکراسی خواهی ماهیتی ویترینی خواهند داشت. امیدوارم که در بخش بعدی چارچوب کلی تحلیل فلاویا فوسکو را ارائه نمایم تا از طریق تجربه پیمایش او زمینه را برای تعمیق مطالعات امنیتی بومی از منظر کاربردی در رشته مطالعات منطقه ای فراهم سازیم. (انشاءالله)

 

ارجاعات:

1. فرهاد قاسمی، اصول روابط بین الملل، تهران، نشر میزان، 1398

2. سید جلال دهقانی فیروز آبادی، اصول و مبانی روابط بین الملل، ج 2، سمت 1397، ص 13.

3. کریستوفر لمانت، روش های پژوهش در روابط بین الملل، ترجمه علیرضا طیب، انتشارات چاپخش، 1396، صص 185-151

4. Flavio Fusco, Countering ZERO-SUM Relations in The Middle East: Insights from The Expert Survey, PP.249-299.


نویسنده

سید جواد صالحی (ناظر علمی)

سید جواد صالحی پژوهشگر ارشد وناظر علمی گروه خليج فارس و کشورهای همجوار در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر صالحی خاورمیانه و سیاست و حکومت آن و خاورمیانه و نظام بین الملل است. 


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد