آمریکا و مهار بلندپروازی های ولیعهد سعودی

نوع مطلب: مقاله

 

نویسنده: سجاد محسنی، پژوهشگر مهمان و عضو گروه جامعه و سیاست در عربستان

با تأیید و داوری آقای کامران کرمی، مدیر گروه جامعه و سیاست در عربستان

 

هم‌ زمانی حمله نیروهای آمریکایی به پایگاه کتائب حزب‌الله در مرز سوریه و عراق و انتشارگزارش CIA در خصوص مقصر بودن محمد بن سلمان و اعلان «پذیرش این اقدام از سوی بن سلمان» نشان داد که دولت بایدن سیاست مدارتر از چیزی است که تصور می‌شود. برای بایدن دو کنشگر جمهوری اسلامی ایران و محمد بن سلمان به‌عنوان مهم‌ترین کارگزار دولت سعودی، خطوط قرمز بازیگری در منطقه را گذرانده‌اند. برخلاف ترامپ، بایدن نشان داده است که تمایلی به چشم‌پوشی از سیاست‌های دولت سعودی و به‌خصوص محمد بن سلمان ندارد، اما به ‌مانند ترامپ اعتقاد دارد همچنان عربستان سعودی مهم‌ترین متحد استراتژیک واشنگتن در منطقه است.

 

دولت بایدن مرحله «ارزیابی» و «سیگنال­دهی» را سپری می‌کند تا در عمل خط و مشی سیاسی خود در منطقه را مشخص کند. شاید در وهله نخست درخواست از ایران برای مذاکره و حمله به پایگاه نیروهای مورد حمایت ایران از یک سو و فشار بر دولت ملک سلمان و تلاش برای ورود به جعبه سیاه دولت سعودی به همراه بیانیه در حمایت از امنیت و تمامیت ارضی سعودی سیگنال­های متناقضی به نظر برسند اما به بررسی روندهای منطقه­ای می‌توان به این نتیجه رسید که سیگنال­ها نه‌تنها متناقض بلکه همسو هستند. بر این اساس باید به چند نکته توجه داشت.

 

نخست اینکه دولت بایدن به این مسئله واقف است که محمد بن سلمان درصورتی‌که در گذار موفقیت‌آمیزی به قدرت برسد می‌تواندگزینه‌ای قابل سرمایه‌گذاری برای ایالات‌متحده باشد باوجود این، «مهار بن سلمان» در ابتدای امر مسئله‌ای مهم است چراکه در غیر این صورت در بلندمدت می‌تواند چالشی علیه منافع ایالات‌متحده باشد. واشنگتن به‌صورت تاریخی نشان داده که پذیرای هیچ‌گونه بلندپروازی منطقه‌ای چه از سوی متحدین و چه از سوی بازیگران ناهمسو نیست.

 

دوم اینکه فشار بر بن سلمان به معنای تلاش برای افزایش فشار تا کنار گذاشتن بن سلمان از قدرت نیست. این موضوع بیشتر به «اختلافی درون خانوادگی شباهت دارد تا تعارضی بلندمدت». به‌عبارت ‌دیگر این فشار تا جایی که بن سلمان قابل‌مهار باشد ادامه دارد. بن سلمان نیز نشان داده است که پس از قتل خاشقچی و فشار بین‌المللی دریافته که این اشتباه بزرگ «گناه نخستین» وی تا پایان کار خواهد بود. برای بن سلمان روشن شد که پایه‌های قدرت در خاورمیانه به‌مراتب ضعیف‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کرد.

 

سوم اینکه آنچه در حال حاضر می‌تواند شرایط را پیچیده کند «فوت ملک سلمان» درزمانی است که هم دولت بایدن و هم جمهوری اسلامی و عربستان سعودی در مرحله ارزیابی و سیگنال دهی هستند. در این حالت بن سلمان مسیر دشواری برای گذار مسالمت‌آمیز به تخت پادشاهی خواهد داشت. این حالت مهم‌ترین «متغیر تغییردهنده بازی» خواهد بود.

 

چهارم اینکه این حرکت‌های آونگی تا تثبیت شدن فضا ادامه می‌یابد. سیاست فشار و امتیاز درهم‌پیچیده شده‌اند. حملات هوایی به پایگاه‌های محور مقاومت در کنار تقاضا برای مذاکره و بازگشت به برجام است. طرح دوباره قتل خاشقچی و فشار بر پایان جنگ یمن در کنار تأکید بایدن در گفتگو با ملک سلمان در خصوص حفاظت از امنیت عربستان سعودی است.

 

پنجم بایدن نشان داده است که به‌خوبی سیاست را می‌داند و «تعریف نسبی­تری از منافع و امنیت» به نسبت ترامپ دارد. دوستی و دشمنی برای بایدن یک مفهوم واقع­گرایانه است که بر اساس «متغیرهای زمانی و مکانی» تعریف می‌شود. برای بایدن منافع ایالات‌متحده شرط است و دوستی­ و دشمنی انعطاف بازتعریف شدن دارد.

در نهایت اینکه با این شرایط به نظر می‌رسد هم جمهوری اسلامی ایران و هم عربستان سعودی کار ساده‌ای پیش روی نخواهند داشت. بازی بایدن در منطقه بازی پیچیده‌تر و تهاجمیاگر نگوییم بی‌پروا- خواهد بود. اگرچه «دیپلماسی» مهم‌ترین ابزار اعلانی دولت ایالات‌ متحده است اما برای بایدن در عمل همچنان «حرف حق از دهان توپ» شنیده می‌شود.

 

جهت ارجاع علمی:

سجاد محسنی، « آمریکا و مهار بلندپروازی های ولیعهد سعودی»، انتشار در سایت: 99/12/12

 


نویسنده

سجاد محسنی

سجاد محسنی، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه خلیج فارس و کشورهای همجوار می باشد. وی دانش آموخته مقطع دکتری در رشته روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس است. حوزه مطالعاتی آقای محسنی مسایل عربستان و خلیج فارس است.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد