پوتین و مسئله اوکراین

نوع مطلب: مقاله

 

نویسنده: ویدا یاقوتی، پژوهشگر مهمان و عضو گروه اقتصاد سیاسی تحریم

 

در دهه­ های گذشته سیاست روسیه دستخوش تغییراتی اساسی شده است بعد از فروپاشی شوروی راهبرد این کشور در منطقه همواره، ایجاد مناطق نفوذ برای مقابله با غرب بوده است. پس از فروپاشی شوروی راهبرد و استراتژی روسیه بر پایه منافع اقتصادی قرار گرفت اما با عبور از بحران اقتصادی دوران جنگ سرد، به مرور زمان شاهد نوعی نگاه عمل گرایانه آنها به منطقه و جهان هستیم. سیاست روسها در مقابل کشورهایی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از آن استقلال یافته­ اند همچنان یک نگاه از بالا به پایین و آمرانه است، به ویژه اگر تمایلی از جانب این کشورها برای نزدیک شدن به منافع اروپا و آمریکا وجود داشته باشد. سیاست امروز روسیه در برابر اوکراین ترکیبی از عناصر سیاست های گذشته این کشور در دوره شوروی و دوران تزاری است.

تا زمان حمله نظامی به اوکراین سه سناریو در نظر گرفته شده بود، فشار مضاعف، تجزیه، یا بلعیدن کامل اوکراین. در این زمان، مشخص نیست که روسیه با آغاز تهاجم در اوکراین به کدامیک از اهداف خود خواهد رسید اما ولادیمیر پوتین با حمله نظامی به اوکراین می‌تواند فشار شدیدی را بر کی­یف وارد کند و آن را به زانو درآورد، تا اینکه آنها را مجبور به تغییر رویکرد سیاسی در کی­یف کند و اهداف مسکو را برای همسویی اوکراین با روسیه، حفظ کند. برای استراتژی پوتین در آینده سناریوهای زیر محتمل به نظر می رسد:

با عبور از سناریوی اول به نظر می­ رسد سناریوی دوم قوت گرفته است: در این سناریو می ­توان پیش بینی کرد پوتین در مسئله اوکراین می­ تواند در یک تهاجم کوتاه مدت کاری را که در دونباس و کریمه آغاز کرد ادامه دهد و به سادگی تکه ای دیگر از اوکراین را انتخاب کند و جدا کند، هم زمان فشار را هم بر کی­یف و هم بر غرب افزایش دهد.

سناریوی سوم : سومین امکان متمایز، تهاجم همه جانبه برای بلعیدن کل کشور است. دو سناریوی اول نشان دهنده ادامه پویایی است که قبل از بحران فعلی حاکم بود. و این سناریو نشان دهنده یک حرکت رادیکال و خطرناک است، نه تنها در درگیری روسیه و اوکراین، بلکه در نظم اروپایی و جهانی. به این ترتیب، بازتاب این سناریو در خاورمیانه، شمال آفریقا، اوراسیا و قفقاز را هم می تواند نشان دهد.

اولین پیامد این درگیری در مقیاس بزرگ­، به طور قابل توجهی قیمت جهانی انرژی را افزایش خواهد داد. اگرچه، این به نفع صادرکنندگان انرژی در شمال آفریقا(MENA) خواهد بود، اما به بودجه و اقتصاد واردکنندگان انرژی در منطقه فشار وارد خواهد کرد. این بحران اهرم و اهمیت تولیدکنندگان انرژی MENA - به ویژه در بخش گاز طبیعی - را افزایش خواهد داد زیرا غرب به دنبال کاهش وابستگی انرژی اروپا به روسیه است. تولیدکنندگان گاز نمی توانند به سرعت جایگزینی ارائه دهند، زیرا کشورهایی مانند قطر از قبل تعهدات بلند مدتی به آسیا برای صادرات گاز در آینده دارند و زیرساخت های گاز طبیعی مایع و خط لوله در مقیاسی وجود ندارد که جایگزینی کوتاه مدت ارائه دهد. اما سناریوی قطع عرضه انرژی روسیه به بخش‌هایی از اروپا باعث می‌شود بسیاری از کشورهای اروپایی برای امنیت انرژی خود به خاورمیانه و مناطقی مانند شرق مدیترانه نگاه کنند.

دومین پیامد این تهاجم بحران در بخش امنیت غذایی است: نیمی از صادرات گندم اوکراین به منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا می رود و روسیه نیز بیشتر گندم این منطقه را تأمین می کند. اگر یک جنگ باعث اختلال در این منابع شود، می تواند به کشورهای وابسته به واردات مواد غذایی مانند مصر، یمن، لیبی، لبنان و سایر کشورهای وارد کننده ضربه مهلکی وارد کند. بین افزایش قیمت انرژی و مواد غذایی، بحران اوکراین می‌تواند باعث تجدید اعتراضات و بی‌ثباتی در این کشورها شود.

سوم: این حمله می­ تواند بازگشت به الگوی ژئوپلیتیک قرن نوزدهم باشد: تسلط نظامی روسیه بر همسایه‌اش ممکن است تداعی کننده این الگو باشد که دولت‌های قوی به سادگی کشورهای ضعیف‌ تر را می‌بلعند، بدون اینکه نظم بین‌المللی مؤثری برای جلوگیری از آن وجود داشته باشد. وحشتی که اغلب ذکر شد این است که چین ممکن است در مورد تایوان نیز به همین موضوع فکر کند. اما در خاورمیانه، این خطر دور از دسترس به نظر می رسد.

چهارم: ایجاد منطقه نفوذ و تغییر مرزها؛ پوتین همچنین می تواند به دنبال گسترش نفوذ روسیه در کشورهای همسایه عراق و لبنان باشد. حضور روسیه در لیبی را می‌توان گسترش داد و به حضور دائمی در جنوب دریای مدیترانه و در مقابل جناح جنوبی اروپا تبدیل کرد.

پنجم: شکل دهی به کانون های جدید قدرت در قالب سیاست حامی – پیرو و تلاش برای تغییر نظم منطقه ای موجود و اثرگذاری بر فرآیندهای بین المللی از طریق همسویی بیشتر با چین.

ششم: افزایش تلاش ها برای ایجاد مناطق جدید نفوذ و مشترک المنافع با عقب راندن ایالات متحده و اروپا در قفقاز و اوراسیا. از طریق شکل گیری پیمان ها و ائتلاف های جدید منطقه ای با محوریت روسیه.

هفتم: ناتو که از دوره ترامپ تا حد زیادی تضعیف شده بود در صورت عدم واکنش به بحران اوکراین دچار مرگ تدریجی خواهد شد. همانطور که امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه در نوامبر ۲۰۱۹ به کشورهای اروپایی هشدار داد که دیگر نمی توانند برای دفاع از متحدان ناتو به آمریکا تکیه کنند، او تصریح کرد «آنچه در حال حاضر در حال تجربه آن هستیم، مرگ مغزی ناتو است». در این زمان، اروپا در لبه پرتگاه ایستاده است و باید از نظر استراتژیک خود را به عنوان یک قدرت ژئوپلیتیکی تصور کند. در غیر این صورت ما دیگر کنترل سرنوشت خود را نخواهیم داشت. حتی امکان آن وجود دارد ماده ۵ نیز نتواند در صورت بروز بحران کارآمد باشد.

هشتم: در حال حاضر، اکثر کشورها از جانبداری آشکار در بحران روسیه و اوکراین اجتناب کرده اند و تمایلی به خشم روسیه و غرب ندارند. اگر روسیه از این بحران پیروز بیرون بیاید، به احتمال زیاد سایه طولانی تری بر منطقه خواهد افکند. جاه‌طلبی‌های پوتین احتمالاً پس از یک پیروزی افزایش می‌یابد، وی ممکن است استراتژی قدیمی گسترش طلبی خود را تکرار کند، تا بتواند نوستالژی را که زمانی اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه و شمال آفریقا داشت، بازپس گیرد.

 

جهت ارجاع علمی: ویدا یاقوتی، « پوتین و مسئله اوکراین»، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1400/12/7


نویسنده

ویدا یاقوتی (دبیر گروه افپاک)

در تاریخ شنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ نشست تخصصی گروه مطالعات جامعه و سیاست خارجی افپاک تحت عنوان «جنگ قدرت در پاکستان: ابعاد و پیامدها» با حضور دکتر عبدالرضا فرجی راد استاد ژئوپلیتیک دانشگاه و سفیر سابق ایران در نروژ و مجارستان و دکتر نوذر شفیعی استاد علوم سیاسی دانشگاه و مدیر گروه افپاک مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد