هفت درس از سوریه برای بحران اوکراین

نوع مطلب: مقاله

 

نویسنده: دکتر امین پرتو، مدیر پرونده سوریه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه

 

بیشتر از شش سال است که نیروهای مسلح روسیه در سوریه حضور مستقیم در درگیری ‏های نظامی دارند. اکنون که بحران اوکراین به مراحل حساسی رسیده، شاید نگاهی به این حضور نظامی طولانی مدت حاوی درس‏هایی برای تحلیل‏ گران و پژوهشگران سیاسی و نظامی باشد.

اول؛ تصرف سریع و برق‏ آسای اوکراین غیرممکن است؛ در گرماگرم مداخله نظامی روسیه در سوریه، روزانه گاه تا صد سورتی پرواز علیه شورشیان سوری صورت می گرفت. بمباران با بمب‏ افکن‏های سنگینی مثل توپولوف-22 ام و توپولوف-95 انجام می‏ شد و مقرهای شورشیان، در همه جای سوریه، با موشک‏های کروز کالیبر هدف قرار می‏ گرفت. اما اثربخشی بمباران هوایی، به خصوص در سبک و نوع روسی آن، هرگز به آن اندازه که تصور می‏ رفت اثر برق‏ آسایی بر صحنه نبرد باقی نگذاشت. فتح حلب خیلی بیش از آنچه گمان می‏رفت طول کشید. گرچه واحدهای زمینی روسیه کارآمدی و کیفیتی بیشتر از ارتش سوریه یا متحدان آن دارند، اما اوکراین هم عرصه نبردی گسترده ‏تر است که در آن ارتش اوکراین بسیار نیرومندتر از شورشیان سوری و مخالفان اسد هستند.

دوم؛ شورشیان سوری خیلی هم نیرومند نبودند؛ نباید فراموش کنیم پیشرفته‏ترین سلاحی که مخالفان اسد در اختیار داشتند موشک های ضد تانک آن هم نه از نوع درجه یک مثل تاو و کونکورس بود. شورشیان سوری، از تسلیحات ضدهوایی بی ‏بهره بودند. آنها قدرت آتش توپخانه یا موشکی نداشتند و نیروی پهپادی آنها هم چشمگیر نبود. اختلاف در درونشان وسیع بود. داعش به جان ارتش آزاد و النصره می‏افتاد و جیش الاسلام و فیلق الرحمان هم در خصومت دائمی با یکدیگر به سر می‏ بردند. اوکراین چنین وضعیتی ندارد. زرادخانه ضدزره آن بسیار پیشرفته است. از جاولین و ان-لاو تا موشکهای ساخت خود اوکراین آماده قتل عام زرهی‏ های روسیه هستند. اوکراین همین طور زرادخانه قابل توجهی از موشکهای دستی ضدهوایی مثل استینگر و گروم دارد و به جز آن موشکهای ضدهوایی هرچند قدیمی اما به هر حال خطرناکی در اختیار دارد. توان موشک بالستیک و توپخانه و راکتی اوکراین و نیروی پهپادیش هم قابل توجه است. همین طور در اختیار داشتن یک نیروی بیش و کم بزرگ از تانک و نفربر زرهی از اوکراین حریف ساده‏ای نمی‏سازد.

سوم؛ روسیه از تلفات غیرنظامی ترسی ندارد. یک برآورد ایروار از آن حکایت دارد که روسیه در جنگ داخلی سوریه با بمباران هوایی عامل کشته شدن دست کم 23 هزار غیرنظامی سوری بوده است. این مساله چند علت دارد: روسیه در زرادخانه خود چندان به مهمات هوشمند و هدایت شونده مجهز نیست. در حقیقت 90 درصد مهمات هواپرتاب مورد استفاده روسیه در سوریه از نوع غیرهدایت شونده و سقوط آزاد بوده است. به علاوه جنگ در محیط شهری و مسکونی به همراه خود تلفات غیرنظامی وسیعی به همراه دارد. گرچه آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و حتی برخی گزراش‏های ملل متحد، روسیه را به تعمد در هدف قرار دادن غیرنظامیان برای ارعاب متهم می‏کنند. چنین گزارشهایی در مورد جنگ اول و دوم چچن هم وجود داشت.

چهارم؛ آنچه در تعیین نتیجه نبرد نتیجه اساسی دارد اراده برای مقاومت است. شورشیان سوری در بسیاری موارد و آنجا که حتی از نظر قدرت آتش و تجهیزات کاملاً مغلوب بودند، با نشان دادن جان سختی و کاربرد همه آنچه در اختیار داشتند از شکست خود جلوگیری کردند. نقطه اوج این کوشش، در نبرد معروف کبانه رخ داد که ماه‏ها بمباران هوایی و حمله زرهی سبب شکست شورشیان نشد. اگر اوکراین دست به مقاومت همه جانبه و جنگ مردمی بزند، وضعیت برای روسیه بسیار مغشوش خواهد شد.

پنجم؛ در جنگ سوریه خبری از فشار جهانی بر روسیه نبود. یک علت موفقیت روسیه در سوریه، نبود فشار جهانی علیه مسکو بود. در حقیقت آمریکا نه فقط برای پیروزی و موفقیت روسیه در سوریه مانع نساخت بلکه در بسیاری موارد (مانند مورد درعا و قنیطره) مخالفان را به تسلیم دعوت کرد. آمریکا با قطع کمک نظامی به مخالفین بشار اسد در زوال آنان نقش اساسی داشت. اما این بار در اوکراین وضعیت متفاوت است. صحبت از تحریم همه جانبه روسیه، کمک نظامی و اقتصادی به اوکراین و اعمال همه فشارهای ممکن بر مسکو است که بدون شک اثرات اقتصادی و سیاسی و نظامی کوتاه مدت و بلند مدتی در پی خواهد داشت.

ششم؛ روسیه در سوریه دوستانی داشت؛ روسیه در سوریه دوستان و متحدانی داشت که اگر نبودند روسیه هرگز نمی ‏توانست موفق شود. در راس همه این جمهوری اسلامی ایران بود که با حمایت اقتصادی، نظامی و انسانی از دولت سوریه توانست موجب شکست شورشیان سوری شود. حزب الله لبنان هم به صورتی تمام عیار و با همه بضاعت خود به میدان آمد. همین طور باید به کمکهای پیدا و پنهان و سیاسی و اطلاعاتی کشورهای دیگر مانند امارات، مصر و چین به روسیه اشاره کرد. اما این بار در مورد اوکراین تنها بلاروس است که کمکی ناچیز به روسیه می‏دهد.

هفتم؛ در سوریه هدف مشخص بود. در سوریه هدف برای روسیه کاملاً مشخص بود: حفظ بشار اسد بر سریر قدرت، شکست نظامی مخالفان و از دستور کار خارج شدن اقدامات تهاجمی آنان علیه دولت سوریه. اما دستور کار پوتین در مورد اوکراین چیست؟ آیا قرار است اوکراین به روسیه منضم شود؟ آن هم به بهای کسب کشوری ویران شده و تحمل تحریم و انزوای اقتصادی و سیاسی گسترده؟ اقدامات محدودتر چه عوارض و هزینه‏ای برای روسیه خواهند داشت؟ پوتین دقیقاً در کدام نقطه می‏تواند بگوید که هدف محقق شده است؟ تردیدی نیست برای خود او هم بسیاری از این سوالات بر خلاف مورد سوریه، جوابی ندارد.

 

جهت ارجاع علمی: امین پرتو، « هفت درس از سوریه برای بحران اوکراین»، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1400/12/7


نویسنده

امین پرتو

دکتر امین پرتو پژوهشگر مهمان پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دکترای رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران می باشد. حوزه مطالعاتی آقای پرتو مسائل خاورمیانه و اندیشه های سیاسی می باشد.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد