افق های ناروشن صلح و امنیت در منطقه: تنش میان طالبان افغانستان و دولت پاکستان

نوع مطلب: مقاله

نویسنده: ویدا یاقوتی، پژوهشگر مهمان و عضو گروه افپاک

 

با روی کار آمدن طالبان و به دنبال آن بحران سیاسی در پاکستان افق نا روشنی از صلح و امنیت پیش روی کشورهای منطقه قرار دارد. در ابتدای سقوط دولت اشرف غنی روند تحولات سیاسی در افغانستان کاملاً به نفع پاکستان پیش می رفت. اما، اکنون با بروز بحران داخلی در پاکستان تزلزل و سردرگمی نسبت به روابط با طالبان افغانستان وجود دارد که موجب شده مناطقی که تا حد زیادی تحت نظارت دولت نیستند به درستی مدیریت نشوند و به پناهگاهی امن برای نیروی های ضد دولتی تبدیل شود. به این ترتیب، تنش میان پاکستان و افغانستان پس از حملات هوایی ارتش پاکستان به افغانستان که موجب کشته شدن غیرنظامیان شد، بالا گرفته است. درگیری های مکرر و خشونت آمیز در مرزها سبب ساز ایجاد تنش های سیاسی بین پاکستان و افغانستان شده است.

 

ادامه تنش ­ها ممکن است ناظران را در مواجهه با یک بحران عمیق تر غافلگیر کند، بسیاری بر این عقیده هستند طالبان که اکنون اداره افغانستان را بر عهده گرفته است توسط نهادهای امنیتی پاکستان حمایت می شود. با این حال، رویدادهای اخیر نشان می دهد که اگرچه منافع پاکستان و حامیانش در کابل در بعضی از موارد به هم نزدیک می­شود، اما به سختی با یکدیگر منطبق و یکسان خواهد شد. در واقع، ایدئولوژی های سیاسی متفاوت، پیشینة قومی و اهداف استراتژیک آنها را در بسیاری از موضوعات حیاتی از هم جدا می کند.

 

از زمان تسلط طالبان بر افغانستان، حملات فرامرزی به نیروهای امنیتی پاکستان افزایش یافته است و وضعیت در چند ماه گذشته به مرحله هشدار رسیده است. در مقابل حملات هوایی اخیر پاکستان در داخل خاک افغانستان فقط بر آتش آن افزوده است. بر اساس گزارش‌های دولت افغانستان، ارتش پاکستان به تاریخ ۱۶ آپریل عملیات پهپادی را در استان‌های مرزی کنر و خوست در شرق افغانستان علیه تروریست‌های تحریک الطالبان پاکستان (TTP) انجام داد. این مأموریت تحریک طالبان پاکستان را به تلافی ترور هفت سرباز پاکستانی هدف قرار داد. اما در این میان، ۴۷ غیرنظامی افغان نیز در این عملیات جان خود را از دست دادند. طالبان به اسلام آباد درباره "عواقب" "تهاجمات" خود هشدار داد، در مقابل دولت و ارتش پاکستان رژیم طالبان را به خاطر پناه دادن به شبه نظامیان ضد پاکستانی مورد انتقاد قرار دادند. پاکستان به علت بحران سیاسی در داخل تمایلی به نزاع بیشتر و تنش در روابط با طالبان افغانستان ندارد، به همین دلیل هنوز مسئولیت رسمی حملات هوایی در افغانستان را بر عهده نگرفته است.

 

به نظر نمی رسد، بازگشت طالبان افغانستان به قدرت، به بهبود روابط میان کابل و اسلام آباد منجر شود. در این سال­ها دولت پاکستان به نوبه خود نتوانسته برتری در مهارت سیاسی و ابتکار استراتژیک لازم برای پایان دادن به چرخه خشونت جهادی را نشان دهد. بنابراین این امکان وجود دارد؛ دولت پاکستان از اینکه به طالبان افغانستان برای استقرار نظم در داخل کشور و در مرزهای مشترک با پاکستان اعتماد کرده است تا حد زیادی پشیمان شود. هرچند با توجه به ساختار سیاسی و حاکمیتی در پاکستان همچنان در میان بعضی از سیاستمداران اعتماد به طالبان افغانستان به عنوان رویکرد غالب وجود دارد. پاکستان همچنان یک کشور نظامی است که گرایش های جهادی آن چنان در تار و پود نظام فکری آن در هم تنیده شده است که صرف نظر از آنها تقریباً غیرممکن است.

 

در طول چند دهه طالبان پاکستان از منطقه مرزی به عنوان یک پناهگاه امن استفاده کرده است که علیرغم درخواست های مکرر پاکستان، رژیم طالبان افغانستان از انجام اقدامات بازدارندة خودداری کرده است. ناتوانی طالبان افغانستان در ایجاد انحصار و استفاده مشروع از تمام قدرت نیز ممکن است جنگجویان طالبان پاکستان(TTP) را به خاک افغانستان بکشاند. تحریک طالبان پاکستان تنها تهدید امنیتی فرامرزی نیست که پاکستان با آن مواجه است. جنگجویان دولت اسلامی - استان خراسان (ISKP) و بلوچ نیز در افغانستان مخفی شده اند. با وجود این چالش ها، ارتش پاکستان به جهت گیری سنتی خود که در آن هند به عنوان تهدید نظامی اصلی در نظر گرفته می شود، پایبند است. به نظر می‌رسد تلاش‌های ژنرال قمر جاوید باجوا، فرمانده ارتش پاکستان، برای بازگرداندن ژئوپلیتیکِ همکاری ضد تروریسم با واشنگتن به وضعیت قبل(قبل از روی کار آمدن عمران خان) ادامه دارد و همچنین اقداماتی در جهت تنش‌زدایی با هند که در گذشته بر پایه سیاست خارجی بی‌پروا، لفاظی‌های ملی‌گرایانه ضد آمریکایی عمران خان شکل گرفته بود، با کمک دولت جدید در حال پیگیری است. اما، با توجه مقاومت عمران خان و امتناع قاطعانه از کناره­گیری از سیاست و همچنین موضع سخت هند در برابر پاکستان، این تلاش ها در مسیر سخت و چالش­برانگیزی قرار داشته باشد.

 

از زمانی که طالبان افغانستان به قدرت بازگشته است، حملات به سربازان پاکستانی در وزیرستان شمالی و جنوبی تشدید شد و فشار شدیدی بر دستگاه امنیتی وارد کرد. در این زمینه، حملات هوایی تلافی جویانه پاکستان که پناهگاه های ستیزه جویان را در داخل افغانستان هدف قرار می دهد، این وضعیت از یک سو به وضوح بر ناامیدی فرماندهی ارتش پاکستان از انفعال طالبان افغانستان برای استقرار امنیت مرزی مهر تأیید می زند. و از سوی دیگر، در شرایط فعلی پاکستان نمی تواند به آسانی طالبان افغانستان را بدون توجه به پیامدهای این اقدام به چالش بکشد. بنابراین، تردیدی که برای پاکستان وجود دارد این است که نمی تواند پیش بینی کند تحت فشار قرار دادن طالبان افغانستان برای تسلیم شدن در برابر خواست های پاکستان در نهایت به چه نتیجه ای منجر خواهد شد. در واقع، این سوال باقی می‌ماند که آیا تهدیدات غیرمستقیم و فشار بر شخصیت های مورد تأیید پاکستان به ویژه جریان حقانی، طالبان افغانستان را وادار می‌کند تا به خواسته‌های پاکستان توجه کنند یا خیر.

 

موفقیت پاکستان در کمک به طالبان برای بازپس گیری سیطره خود بر افغانستان، ارتش را نسبت به توانایی خود در تغییر ژئوپلیتیک منطقه ای به طور گسترده تر مطمئن ساخته بود. اما آنچنان که پیداست، بازگشت طالبان به افغانستان فقط اوضاع را برای نهادهای امنیتی پاکستان سخت تر کرده است، زیرا جناح‌های منشعب از تحریک طالبان پاکستان اکنون در حال متحد شدن هستند. برای درک اینکه چرا تحریک طالبان پاکستان برای دولت پاکستان تهدید بزرگی است و چنین ترسی را در دل پاکستانی ها ایجاد می کند، باید به خاطر داشت که قتل عام ۱۵۰ نفر، اکثرا کودکان، در مدرسه ای در پیشاور در سال ۲۰۱۴ توسط این گروه، یکی از مرگبارترین حملات تروریستی در تاریخ این کشور است. که در تلافی این اقدام ، ارتش پاکستان نیز TTP را مورد تعقیب قرار داد و به شدت کارایی عملیاتی این گروه را با حملات گسترده تضعیف کرد. اما، اکنون طالبان پاکستان در زمینة سازماندهی نیروها مجهزتر از قبل به نظر می رسد و تا حد زیادی در حال بازسازی توان نظامی خود است، در واقع، بسیاری از جنگجویان این گروه که پس از خروج ایالات متحده از زندان های افغانستان آزاد شده اند به این گروه پیوسته اند، و حملات هماهنگ شده ای را بر علیه دولت و ارتش پاکستان انجام می دهند.

 

تحریک طالبان پاکستان پس از بمباران خاک افغانستان توسط ارتش پاکستان را محکوم کرد و اعلام کرد: "ما ارتش پاکستان را به چالش می کشیم تا به جای بمباران مردم مظلوم و اردوگاه های پناهندگان، در میدان جنگ با ما بجنگد." در این میان موضوع قابل توجه دیگری نیز وجود دارد که لازم است به عنوان عامل بحران زا به آن توجه شود، بیشتر حملات اخیر علیه نیروهای پاکستانی در وزیرستان شمالی از سوی گروه حافظ گل بهادر صورت گرفته است که به دلیل ارتباط نزدیکش با القاعده و شبکه حقانی مشهور است. تصمیم گیرندگان نظامی پاکستان اکنون در یک رقابت بیهوده و فزاینده با دست نشانده های سابق خود در کابل گرفتار شده اند، که از قضا قرابت های ایدئولوژیکی زیادی با گروه های رادیکال افراطی که در پاکستان هستند، دارند.

 

عمدة این تنش ها بین دو کشور در زمانی به اوج خود رسید که دولت پاکستان بر سر دو راهی برای به رسمیت شناختن دیپلماتیک رژیم طالبان افغانستان و کمک به لغو تحریم های اقتصادی آنها قرارگرفت. به دنبال این شک و تردیدها برای به رسمیت شناختن امارت اسلامی افغانستان تا امروز پیشنهادات اسلام آباد برای حمایت و کمک های غیر مستقیم طالبان افغانستان را آرام نکرده است، به این ترتیب، با وجود مسائل باقی مانده و حل نشدة بین دو کشور، ایجاد محیطی را که در آن صلح بلندمدت بتواند شکوفا شود، دشوار خواهد کرد. در واقع پناهگاه ها و اقدامات تروریستی تنها نقطه اختلاف بین دو کشور نیست. طالبان افغانستان از حصارهای مرزی که توسط پاکستان در امتداد خط مورد مناقشه دیورند برای مهار حرکت غیرقانونی مرزی ساخته شده است، احساس نارضایتی می‌کنند و به تدریج در حال برچیدن آن‌ها در نقاط مختلف هستند. تلاش‌های پاکستان شامل ساخت پاسگاه‌های مرزی و همچنین افزایش نیروی نظامی در مرزها، نیروی شبه‌نظامی پاکستان است که از مرز با افغانستان محافظت می‌کند. طالبان افغانستان تمایل خود را برای حفظ مرزهای باز به خاطر پشتون‌های ساکن منطقه پنهان نکرده‌اند. اگرچه دولت‌های قبلی افغانستان تلاش‌های پاکستان برای ایجاد حصارها را نادیده گرفته بودند، اما هیچ تلاش جدی برای توقف ساخت و ساز انجام نداده بودند. اگر طالبان افغانستان با همکاری تحریک طالبان پاکستان به خرابکاری در حصارکشی ادامه دهند، تنش های دوجانبه تشدید خواهد شد.

 

با توجه به قدرت برتر پاکستان، طالبان افغانستان تمام تلاش خود را می کند تا از درگیری مسلحانه مستقیم با همسایه خود جلوگیری کند. در مقابل نیز پاکستان که در حال حاضر با فاجعه اقتصادی، بی ثباتی سیاسی و نفاق داخلی مواجه است، تمایلی به رویارویی با افغانستان ندارد. دولت جدید پاکستان در تلاش است خودش را به سمت رفاه اقتصادی برای آینده پویا سوق دهد، نمی خواهد با برچسب های فعلی اش، یعنی حفظ پیوند با گروه های تروریستی شناخته شود. گروه ویژة « اقدام مالی» که پاکستان را به علت حفظ روابط با گروهای تروریستی در فهرست خاکستری جای داده بر وضعیت اقتصادی این کشور تأثیر گذاشته است.

 

بنابراین، پاکستان نمی خواهد به لیست سیاه تنزل پیدا کند. این شرط به منظور بهبود رفتار پاکستان با همسایگان خود به کار گرفته می شود. اما نکته قابل تأملی در این میان وجود دارد و آن این است که پاکستان در قبال فعالیت های تروریستی در خاک خود همیشه بسیار پاسخگو بوده است؛ با این حال، اگر راولپندی تشخیص دهد که چیزی جز عملیات نظامی نمی تواند اهدافش را در آن سوی خط دیورند تامین کند، پاکستان ممکن است به ناچار وارد عمل شود. آنچه مشهود است این است؛ درگیری مستقیم و به سرعت غیرممکن است اما غیر قابل تصور هم نیست. حتی اگر طرفین تلاش کنند که از گزینه نظامی استفاده نکنند، حائل نظامی که بر اثر تحرکات تروریستی اخیر ایجاد شده برای مدت نامعلومی وقفة دیپلماتیک را تشدید خواهد کرد. به طور خلاصه، حل کامل تعارض از طریق چانه زنی و سازش به این سرعت بعید به نظر می رسد. بنابراین، مرزهای مورد مناقشه و پناهگاه های تروریستی همچنان معضل اصلی پاکستان در افغانستان باقی خواهد ماند.

 

جهت ارجاع علمی: ویدا یاقوتی، «افق های ناروشن صلح و امنیت در منطقه: تنش میان طالبان افغانستان و دولت پاکستان»، تاریخ انتشار در سایت: 1401/3/7

 


نویسنده

ویدا یاقوتی (دبیر گروه افپاک)

در تاریخ شنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ نشست تخصصی گروه مطالعات جامعه و سیاست خارجی افپاک تحت عنوان «جنگ قدرت در پاکستان: ابعاد و پیامدها» با حضور دکتر عبدالرضا فرجی راد استاد ژئوپلیتیک دانشگاه و سفیر سابق ایران در نروژ و مجارستان و دکتر نوذر شفیعی استاد علوم سیاسی دانشگاه و مدیر گروه افپاک مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد