جایگاه زبان و ادبیات فارسی در نزد ترکان

نوع مطلب: مقاله

 

 

نویسنده: محمد ریگی درخشان، پژوهشگر مهمان و عضو گروه مطالعات ترکیه

 

تبادل٬ هم زیستی و داد و ستد فرهنگ٬ زبان و ادب ملل مختلف امری لاینفک است. زبان و ادبیات فارسی٬ از جهت تاثیرگذاری بر دیگر زبان ها٬ فرهنگ ها و رسوخ از سایر فرهنگ ها٬ دارای پیشینه دور و درازی است. هم زیستی زبان و ادبیات فارسی با زبان و ادبیات ترکی از آن میان است. ادبیات فارسی در دوره های گوناگون مغلوب شکست سیاسی و نظامی٬ بعد از دوره ای کوتاه٬ پیروزان سیاسی و نظامی را تحت تاثیر قرار داده و آنان را به زبان و فرهنگ فارسی مشتاق کرده است. ترکان با اسلام از طریق زبان فارسی آشنا شدند و از سوی دیگر٬ ازبرا چیرگی فرهنگی زبان فارسی در برابر زبان ترکی باعث شد که زبان و فرهنگ همواره به عنوان سرمشق شاعران و نویسندگان ترک درآید و ادبیات ترک در طی قرن ها تحت تاثیر قرار بگیرد. همسانی های شایگان در اشکال گوناگون آداب و رسوم و آیین های ملی و مذهبی و عرفانی و حتی اخلاقی ترکان با اقوام ایرانی تاثیر بی چون و چرای فرهنگ ایرانی را در مردمان همسایه باختری٬ به روشنی نشان می دهد.

 

ترجمه بعضی از آثار بزرگ زبان فارسی به زبان ترکی و یا تفسیر و تشریح بر آن اثر٬ در قلمرو ترکان آسیای صغیر٬ همواره مورد توجه و اقبال شاعران و نویسندگان آن دیار بوده است. تاریخ و کیفیت نفوذ و رواج زبان فارسی در کشورهای دیگر٬ مخصوصا در سه قلمرو بسیار وسیع٬ یعنی شبه قاره هندوستان٬ آسیای مرکزی و سرزمین های ماوراء النهر٬ و آناتولیا به کرات مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است.

 

داستان نفوذ و گسترش زبان فارسی در آناتولیا ( ترکیه امروزی) از نوعی دیگر است. با آنکه زبان فارسی همراه با ورود سلجوقیان به آن سرزمین رسید و حضور مولانا در قونیه پشتیبان گسترش زبان و فرهنگ ایران در آن دیار گشت و قرن های متوالی شاعران و دانشمندان و حتی سلاطین و امرای عثمانی به نوعی شیفته و فریفته وی بودند و بر مثنوی معنوی او شرح و تفسیر می نوشتند٬ و نیز به رغم این واقعیت که کتابخانه ها و موزه های عثمانی گنج های هزاران دستنویس ارزشمند فارسی گشت٬ کمابیش از حدود نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی به سائقه ملت پرستی افراطی مقاومتی روز افزون در برابر فارسی و فرهنگ ایرانی پدید آمد.

 

دانستن زبان فارسی و عربی در آن روزگار برای هر فرد تحصیل کرده به عنوان زبان رسمی و علمی لازم و بایسته بود٬ در امپراتوری عثمانی زبان فارسی به عنوان زبان ادبی و مورد توجه ادبا از ارج ویژه ای برخوردار بود. بسیاری از پادشاهان عثمانی که زبان فارسی را نیز به همراه زبان عربی در آموزه های خود فرا گرفته بودند و استعداد شاعری هم داشتند٬ به زبان فارسی شعر سروده اند٬ ازجمله سلطان سلیم سوم٬ سلطان سلیم دوم و ... برخی از پادشاهان عثمانی دارای دیوان فارسی هم بوده اند٬ از جمله جم سلطان٬ سلطان سلیم٬ شاهزاده بایزید٬ سلطان مراد سوم و سلطان سلیمان قانونی.

 

سلطان بایزید دوم با جامی٬ شاعر قرن نهم مکاتبه داشته و جامی دفتر سوم سلسله الزهب را به نام این سل‍طان در آورده است. سلطان سلیم هم که خود نیز شاعر بوده است٬ با بسیاری از شاعران سنی مذهب که مقارن با پادشاهی شاه اسماعیل صفوی ایران را ترک کرده بودند حشرونشر داشته است. همچنین سلطان سلیمان قانونی در اشعار فارسی خود محبی تخلص می کرد.

 

به قسمی که سلطان سلیم اگر بر سر اسماعیل صفوی می تاخت٬ اما در همان حال از سرودن شعر فارسی و پرداختن به تدوین دیوان شعرش هم غافل نبود. همین گونه ٬ دیگر شاهان عثمانی نیز اگرچه در بیشتر دوران٬ بر سر نفوذ سیاسی و نظامی با حکومت های ایرانی ستیز و مشاجره داشتند٬ منتها در دربار و دیوان اداری شان٬ زبان و ادب فارسی حاکم بود٬ با توجه به چنین زمینه هایی ست که دانشوران ترکیه٬ به ویژه در روزگاری که سیاست و سیاست زدگی٬ تخم های هرزه خود را در این پهنه پراکنده نکرده بود٬ هرگز از توجه مهرورزانه و آفرین انگیز نسبت به فرهنگ و ادب مردمان همسایه خود غافل نمانده اند و هر زمان به مناسبتی و فقط به ذائقه و ذوق و علاقه شخصی خود٬ به آثار مکتوب زبان فارسی به خصوص شعر آن توجه و اهتمام شایانی نشان داده اند.

 

ترک نژادان ترک زبان حاکم بر ایران در قرون گذشته٬ چون بر ایران فرنانروایی می کردند٬ زبان بیگانه فارسی را به اقتضا می آموختند٬ بنحوی که ابوالفضل بیهقی درباره فارسی دانی سلطان محمود غزنوی نوشته است: و از پادشاهان این خاندان رضی الله عنه ندیدم که کسی پارسی چنان خواندی و نبشتی که وی ... از سال ۳۵۱ هجری قمری تا پایان دوره قاجاریه اکثر پادشاهان و فرمانروایان ایران زمین یا از ترکان زرد پوست اورال و آلتایی بودند٬ یا از تاتاران و یا حداقل از کسانی بودند که به زبان ترکی سخن می گفتند٬ بویژه با نزدیکان و سپاهیان خود.

 

رونق زبان فارسی در هند و آسیای صغیر و گرجستان و ارمنستان و شام و حلب و... نیز مشغولالذمه لشکرکشی و کشور گشایی های همین حکمرانان ترک زبان است. این حکمرانان با سپاهیان و سرداران خود که عموما مانند خود اینان ترک بودند٬ به فتح سرزمین های غیر ایرانی می پرداختند٬ ولی اداره این سرزمین های غیر ایرانی را بدست ایرانیان می سپردند.

 

در قرن اخیر٬ دو تن از نام آوران ادبی ترکیه به رباعی های حکیم عمر خیام نیشابوری توجه و اقبال مشتاقانه ای داشته اند و زمزمه دوباره آن سروده های زیبای پر از رمز و راز را با برگردان آنها به زبان ملی خود٬ از کوشش های جدی حیات هنری و ادبی قرار داده اند٬ آن دو یحیی کمال و عبدالباقی گلپینارلی هستند. اما امروز به دنبال همنشینی بیشتر ملت ها و فرهنگ ها و نیز به این علت که تب ملت پرستی کاهش یافته است٬ نسل جوان و فرهیخته ترکان با چشمی باز به تاریخ خویش می نگرند و بدون جانبداری ریشه های فرهنگ ادبی خود را می شناسند. شاعران فارسی گوی عثمانی هم طبعا در شعر خود همان جاده های اندیشه و خیال را کوبیده اند بی آنکه لزوما به نوعی از انواع سرقت های ادبی متهم گردند. شباهت ذهن و زبان شاعران ترک با ذهن همنوع و هم قطاران ایرانی در اشعار غنایی در حدی ست که شاید به جز اهل فن٬ کسی نتواند کمترین تفاوتی میان آنها بیابد.

 

شایسته به نظر می رسد که ما ایرانیان اشعار فارسی همسایگان خود را بشناسیم و بخوانیم و در برابر ارادت ورزی ایشان به زبان و فرهنگ ما٬ به سهم خود سپاسگزار باشیم و قدرشناسی خود را از هنر و قریحه ای که آنان به خدمت ادبیات فارسی گماشته اند٬ با طبع آثارشان نشان بدهیم. از جمله شاعران پارسی گوی ترکیه عثمانی؛ محمت اسد متخلص به شیخ غالب٬ محمد عبدالباقی مشهور به باقی٬ نفعی٬ نابی٬ فضولی بغدادی٬ سلطان سلیم٬ سلطان سلیمان قانونی متخلص به محبی.

 

برای شناخت دقیق وضع فرهنگی و اجتماعی روم٬ از اوایل قرن ششم تا اواسط قرن هشتم٬ یعنی از استقرار سلجوقیان تا به قدرت رسیدن عثمانی ها٬ بررسی کلیه متون نظم و نثر پدیده آمده در آن دیار و آثار بازمانده تاریخی و اسناد وقف نامه های آن دوره ضرورت دارد. اهم این منابع که به زبان فارسی بوده و در ایران نیز در دسترس محققان قرار دارد٬ هفت کتاب زیر است: تاریخ ابن بی بی٬ مسامره الاخبار آقصرابی٬ مناقب العارفین افلاکی٬ مناشیر دیوانی٬ روضه الکتاب٬ مجموعه منشات کتابخانه حسین نخجوانی٬ و تا حدودی بزم و رزم اردشیر استرآبادی. آنچه از تحقیق در مجموعه این منابع بر می آید آسیای صغیر در آن روزگار یک محیط چند فرهنگی بوده است.

 

منابع:

 

-Şeyh Galib Dıvanı(haz.M.Muhsin kalkışım), Ankara 1994.

- Dıvan-ı Nafı, Ankara Milli Kütüphanes Yazmalar Kolleksiyonu.

 

ـ نثر و شرح مثنوی شریف٬ عبدالباقی گولپینارلی٬ مترجم؛ توفیق هاشم پور سبحانی٬ تهران وزارت فرهنگ و ارشاد.

ـ زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی٬ محمد امین ریاحی٬ انتشارات پاژنگ٬ تهران ۱۳۶۹

-ترکان پارسی گوی٬ حشمت موید٬ مجله ایران شناسی٬ کالیفرنیا ۱۳۸۱

- یحیی کمال شاعری از ترکیه٬ نصرت الله ضیائی٬ مجله ایرانشناسی٬ ۱۳۸۹

- زبان فارسی و حکومت های ترکان٬ جلال متینی٬ مجله ایرانشناسی٬ ۱۳۷۲

- تاثیر زبان و ادبیات فارسی در ادبیات دیوان عثمانی٬ اسد الله واحد و دیگران٬ تبریز٬ ۱۳۹۴

 

 

جهت ارجاع علمی: محمد ریگی درخشان، « جایگاه زبان و ادبیات فارسی در نزد ترکان»، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1401/6/8


نویسنده

محمد ریگی درخشان

محمد ریگی درخشان، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه جامعه و سیاست در ترکیه می باشد. وی فارغ التحصیل مقطع دکتری در رشته روابط بین الملل از دانشگاه دولتی مدنیت استانبول می باشد. حوزه مطالعاتی آقای ریگی درخشان مسایل ترکیه می باشد.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد