افول غرب در خاورمیانه

نوع مطلب: متن های اساسی در خاورمیانه شناسی

 

 

A Vanishing West in the Middle East

Charles Thépaut

نام نویسنده؛ چارلز تپو

چاپ اول؛ سال 2022 در موسسه مطالعاتی واشنگتن

تهیه: دکتر شهاب دلیلی، مدیر گروه مطالعات پیشرفته متون اساسی

 

توضیح پژوهشکده: «متن های پایه و تازه» آثار جدید و مهمی هستند که به قلم دانشوران سرشناس جهان نوشته و از سوی ناشران معتبر بین المللی منتشر می شوند. از آن جا «مرور ادبیات جهانی در باب خاورمیانه شناسی» بخش مهمی از پژوهش های اساسی را تشکیل می دهد ، گروه مطالعات پیشرفته متون اساسی، بر آن است که این متن ها را به صورت هفتگی معرفی و خلاصه ای از ادعاها و یافته های نویسندگان مطرح دنیا در باب خاورمیانه را منتشر کند. انتشار این آثار لزوماً به معنای تأیید محتوای آنها نیست اما اطلاع از این آثار دوران ساز و حرفه ای می تواند راهی باشد برای رهایی از تحقیقات کلی و تکراری و غیرکاربردی در زمینه پژوهش ها و مطالعات مربوط به خاورمیانه. اعضای گروه مطالعات متن های اساسی در نشست های ماهانه خود که به صورت منظم و بسته در پژوهشکده مطالعات پیشرفته خاورمیانه برگزار می گردد این متن ها را وارسی و به بحث نهاده و موارد متناسب را جهت انتشار در سایت مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه عرضه می نماید. در نظر است هر هفته یکی از این آثار را تلخیص و منتشر کنیم.

 

چارلز تپو پس از انتشار کتاب «جهان عرب تکه تکه شده؛ از بهار عربی تا عقب نشینی آمریکایی[1]» (2020) کتاب «افول غرب در خاورمیانه» (2022) را منتشر کرد تا نشان دهد اروپا و آمریکا در قبال خاورمیانه سیاست خارجی یکسانی ندارند. به عقیده تپو با پایان جنگ سرد، خاورمیانه محل تنش سیاست خارجی اروپا و آمریکا شد و از آن زمان تا به امروز این تنش افزایش پیدا کرده است. تپو معتقد است که از سال 2003 و با حمله به عراق تا سال 2011 که اعتراضات موسوم به بهار عربی آغاز شد، این تنش افزایش قابل توجهی داشته و در نهایت در سال 2018 و با خروج آمریکا از برجام به اوج خود رسیده است. به این ترتیب که دولت بایدن خواهان کاهش حضور در خاورمیانه و در مقابل دولتهای اروپایی خواهان ادامه حضور در این منطقه هستند. با تمام این تفاوتها تپو اما معتقد است که اروپا و آمریکا منافع مشترکی نیز در خاورمیانه داشته و دارند و به همین دلیل باید به دنبال راه حل مناسبی باشند.

 

به عقیده تپو برقراری ثبات در خاورمیانه هم برای اروپا و هم برای آمریکا مهم است، چرا که بی ثباتی می تواند دسترسی به انرژی را مختل کرده و به معنای آغاز تهدیدهای تروریستی باشد و مهمتر از آن موج دوباره ای از مهاجران را روانه غرب کند. تپو در این کتاب به این پرسش پاسخ می دهد که آیا روابط فراآتلانتیک در اثر تنشهای خاورمیانه فرسوده شده و باید مورد بازبینی قرار گیرد؟ به عقیده تپو اروپا برای آن که اعتبار از دست رفته خود را مجددا به دست آورد، باید در مسائل مهم امنیتی چند تصمیم سخت بگیرد و اول از همه باید آمریکا را متقاعد کند که به اروپا نه به عنوان یک پیرو بلکه به چشم یک شریک برابر با خود نگاه کند. پیشنهاد تپو بندی دیگری نیز دارد مبنی بر این که هم اروپا و هم آمریکا باید بپذیرند که در چه مقاطع زمانی باید از خاورمیانه فاصله گرفته و مشکلات امنیتی آنها را به خود آنها واگذار کرده و در چه مقاطعی باید در منطقه حضور مستقیم داشته باشیم. اما این تنها بخشی از سوال تپو در این کتاب است. او سوال مهمتری را مطرح می کند مبنی بر این که آیا همچنان با یک غرب در برابر یک شرق (خاورمیانه) روبرو هستیم؟

 

تپو این سوال را این گونه ساده سازی می کند که «بسیاری در خاورمیانه و شمال آفریقا، آمریکا و اروپا را یک غرب واحد می بینند و می دانند» (Thépaut, 2022 : 1) به عقیده او از لشکرکشی ناپلئون در سال 1798 به مصر تا جنگ سرد و بعدتر حمله به عراق، این تصور شکل گرفت که یک غرب واحد به طور تاریخی و مستمر در مسائل خاورمیانه مداخله می کند. به عقیده تپو تصمیم گیری های سیاسی در خاورمیانه فعلی نیز بر اساس همین باور و تصور شکل می گیرد. تپو در بخشی از کتاب «افول غرب در خاورمیانه» به بررسی کتابها و مقالات پژوهشی متعددی می پردازد تا نشان بدهد که تصور حضور یک غرب واحد در خاورمیانه پیشینه دیرینه ای دارد؛ اما کمتر کسی به نحوه همکاری واقعی اروپایی ها و آمریکایی ها در این منطقه توجه می کنند.

 

واقعیت این است که در بسیاری از مقاطع آمریکا و اروپا همکاری های نزدیکی در خاورمیانه داشته و دارند. اما سیاست خارجی آن ها در قبال خاورمیانه به طور قطع یکسان نبوده و نیست. برای مثال با آن که ناتو در برخی مداخلات نظامی آمریکا در خاورمیانه حضور مستقیم داشته (به ویژه لیبی در سال 2011) اما بررسی ها نشان می دهد که بیشترین همکاری میان کشورهای اروپایی و آمریکا ارتباطی به ناتو نداشته و صرفا در قالب ائتلاف های موقتی (مانند حمله به عراق در سال 2003) بوده که پس از آن از بین رفته است. تپو نتیجه می گیرد که بر خلاف تصور شرق، روابط موقت دو و چند جانبه میان اروپا و آمریکا برقرار است و شرق لزوما با یک غرب واحد روبرو نبوده و نیست. تپو برای این مدعای خود چند مثال تاریخی را ذکر می کند. برای مثال وقتی آمریکا از اروپا می خواهد در خاورمیانه همکاری مشترک نظامی داشته باشند و اروپا نیز موافقت می کند، ما با همکاری دو شریک برابر روبرو نیستیم چرا که آمریکا با تکیه بر توان نظامی بالاتری که نسبت به اروپا دارد دست بالا را می گیرد و در اغلب موارد به جای دریافت نظر استراتژیک کشورهای اروپایی صرفا به دنبال حمایت های مالی و سیاسی آنها است.

 

پتو در این کتاب به بررسی مفاهیم، نهادها و اقدامات عملی باز می گردد تا همکاری اروپا و آمریکا در خاورمیانه را ارزیابی کند. به همین منظور او سیاست اروپا و آمریکا در قبال بهار عربی بین سالهای 2011 تا 2015، مبارزه با داعش در عراق و سوریه بین سالهای 2014 تا 2017 و تحریم حداکثری ایران از سال 2017 تا 2020 را وارسی و تحلیل می کند تا نشان دهد که رویکرد آمریکا و اروپا در قبال این مسائل از یک منظر و یک چشم انداز ژئوپولیتیکی مشترک و یکسانی برخوردار نبوده و بیشتر از هر زمانی با یکدیگر تفاوت داشته است. به عقیده تپو «اروپا نمی خواهد بپذیرد که دوره سیاست خارجی و دیپلماسی دو جانبه مانند تماس تلفنی دو طرفه پایان یافته و امروز دیپلماسی مانند حضور در یک گروه واتسآپ، چندجانبه شده است» (Thépaut, 2022 : 3). او معتقد است که اروپا و آمریکا به دلیل «تفاوت منافع»، «تفاوتهای نهادی» و «اختلاف در تاکتیک» نمی توانند همکاری های روشن و منظمی در خاورمیانه با یکدیگر داشته باشند.

 

تپو در نهایت با اشاره به اهداف دو حزب جمهوری خواه و دموکرات به این نکته اشاره می کند که آمریکا به دنبال آن است که هژمونی گذشته خود را حفظ کند چه با قدرت نظامی (خواست جمهوری خواهان) چه با قدرت دیپلماتیک (خواست دموکرات ها)؛ اما نکته مهمتر این است آمریکا در هر دو مسیر به متحدانی نیاز دارد. واشنگتن همچنین برای دنبال کردن سیاست مهار چین نیز به اروپا نیازمند است. اروپا نیز به این همکاری نیاز دارد چرا که در دالانی از بحرانها از شامات، سومالی و مالی گرفته تا اوکراین و لیبی و مدیترانه شرقی گرفتار شده است. اما بازآفرینی همکاریهای فراآتلانتیکی مجدد آن هم در زمانه بحرانهای متعدد کار سختی خواهد بود. این بازآفرینی در مورد خاورمیانه مستلزم پذیرفتن تغییرات خاورمیانه است. تپو معتقد است که اروپا و آمریکا باید بپذیرند که صرفا حضور نظامی در این منطقه پاسخگو نیست و باید به سوی تقویت حکمرانی، توانمندسازی اجتماعی و تقویت نهادهای اقتصادی بروند تا مجدد یک غرب واحد در برابر شرق شکل بگیرد. در آن صورت می توانیم از سیاست غرب در مورد خاورمیانه سخن بگوییم. در غیر این صورت باید با واقعیت غروب غرب در خاورمیانه کنار بیاییم.

 

[1] - Thépaut, Charles (2020) The Arab World in Pieces: From the Arab Spring to the American Pullback. published by Armand Colin

 

 


نویسنده

شهاب دلیلی (مدیر گروه)

شهاب دلیلی مدیر گروه متن های اساسی در خاورمیانه شناسی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانش آموخته دکتری اندیشه سیاسی است. حوزه مطالعاتی دکتر دلیلی اندیشه سیاسی، تامل در مسائل اجتماعی و به طور مشخص توجه به تضارب های هویت و عدالت در ایران و خاورمیانه است.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد