تلاقی غرور و خودخواهی با نفرت و کینه در اسرائیل

نوع مطلب: ترجمه

 

 

نویسنده: شلومو بنابو (بن آمی)، معاون و یکی از بنیانگذاران مرکز بین‌المللی تولدو برای صلح

9 اکتبر 2023

ترجمه: رضا فضلعلی، پژوهشگر مهمان سابق

منبع:

 

https://www.project-syndicate.org/columnist/shlomo-ben-ami

 

بنابر نظر نویسنده: بدون شک مقصر حمله غافلگیرانه حماس، «بنیامین نتانیاهو» است.

 

دولت افراطی بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر) با پافشاری بدون ‌منطق و گستاخانه بر اینکه «مردم یهود حق مسلم و غیرقابل مذاکره‌ای بر تمامی نقاط سرزمین اسرائیل دارند»، آدمکشی و فاجعه انسانی را با نپذیرفتن هرگونه روند سیاسی در فلسطین، اجتناب ناپذیر کرد. لیکن این تنها دلیل برای ناکامی اسرائیل در جلوگیری از حمله حماس نمی‌باشد.

دیر یا زود فریب سیاسی نتانیاهوی، جنگ طلب و خانمان ‌برانداز که او را پانزده سال در قدرت نگه داشته، ناگزیر به وقوع یک مصیبت بزرگ نمود. او افراطی‌ترین و بی‌کفایت‌ترین دولت تاریخ اسرائیل را در سال قبل تشکیل داد و به منتقدانش اطمینان داد که نگران نباشید "من حواسم کاملا جمع است"!

مسلما حتی زمانی که طرفداران صلح مانند اسحاق رابین و ایهود باراک بر سر کار بودند، خونریزی و جنگ در فلسطین وجود داشت. اما نتانیاهو برای حمایت از شرکای ائتلاف خود، به هر قیمتی بی پروا به خشونت متوسل شد. او اجازه داد تا زمین‌های فلسطینی‌ها را تصاحب و شهرک‌های غیرقانونی را گسترش دهند، بطوریکه احساسات مسلمانان در مورد اماکن مقدس (بیت‌المقدس) را تحقیر و تحریک کنند، تا حدی که تفکر شهادت را در مورد شکل بازسازی اورشلیم گسترش داد (دستور العملی نانوشته برای آنچه می‌تواند ریشه جهاد تمامی مسلمانان باشد). در همین حال، او عملا رهبر میانه‌رو فلسطینی محمود عباس در کرانه باختری را کنار گذاشت و حماس تندرو را در غزه تقویت کرد.

بر اساس منطق نامشخص نتانیاهو، راه حل نهایی حکومت اسلام گرایان در غزه، سیاسی نمی‌باشد. او معتقد بود که با تشویق افراط‌گرایان و سرزنش و در حاشیه قرار دادن میانه‌روها، برعکس چپ ‌های ملایم، سرانجام راه حلی برای مناقشه فلسطین پیدا کرده است. او با این توهم که با عادی شدن روابط اسرائیل توسط پیمان ابراهیم با چهار کشور عربی (احتمالاً بزودی شامل عربستان سعودی نیز خواهد شد)، شعله خشم فلسطینیان فروکش خواهد کرد. اما غرور کاذب نتانیاهو نسبت به دشمن خود در قالب وحشیگری حماس، در کشتار غیرنظامیان اسرائیلی در شهرک‌های اطراف غزه روبرو شد. دقیقا پس از پنجاه سال و یک روز، حمله غافلگیرانه مصر و سوریه در جنگ یوم کیپور (روز آمرزش)، حماس به مرزهای غزه با اسرائیل یورش برد که بسیاری غیرنظامی بی دفاع کشته شدند. صحنه‌هایی از تجاوز به زنان جوان در کنار اجساد دوستانشان در شبکه‌های اجتماعی ثبت شد. حدود صد نفر از خانواده‌ها، زنان سالخورده و کودکان نوپا اسیر و به غزه انتقال داده شدند.

برخی از اینکه حماس توانسته بود به آسانی در امتداد مرز با غزه به خطوط دفاعی اسرائیل نفوذ کند، ابراز تعجب کردند. اما هیچ دفاعی وجود نداشت. زمانی که حماس کشتار صدها غیرنظامی بی دفاع را آغاز کرد، ارتش عظیم اسرائیل در جاهای دیگر مستقر شده بود. بسیاری از آنها برای حفاظت از شهرک نشینان مذهبی در درگیری‌ها (که گاهی توسط خود شهرک نشینان آغاز می‌شود) با فلسطینی‌های محلی، در جشنواره‌های ابداع شده (بدون ریشه تاریخی) اطراف اماکن مقدس کرانه باختری مستقر شده بودند. ساعت‌های طولانی زنان و مردان گرفتار برای کمک فریاد می‌زدند، لیکن خبری از قوی‌ترین ارتش خاورمیانه نبود!

در اغلب اوقات فرض بر این بود که غزه یک اولویت حیاتی نیست. اسرائیل با ساخت دیوارهای زیرزمینی از دستگاه‌های حساس و بتن‌های مستحکم در اطراف این منطقه قرار بود، تونل‌هایی زیر زمینی را که حماس در گذشته از طریق آنها به روستاهای مرزی اسرائیل، نفوذ می‌کرد را مسدود کند. لیکن فایده‌ای نداشت چرا که شبه نظامیان حماس هنگام حمله به سادگی از حصارها عبور کردند.

در مورد اهداف حماس نیز اطلاعاتی وجود نداشت. ملت استارت‌آپ (فن‌آوری‌های نوین) که واحدهای سایبری پیشرفته‌اش می‌توانند حرکت یک برگ درخت در پایگاه ایرانی مستقر در سوریه را تشخیص دهند، هیچ چیزی از برنامه‌های حماس نمی‌دانستند. آیا وسواس اسرائیل در مورد انفجار احتمالی هسته‌ای ایران و تمرکز سرویس‌های امنیت داخلی آن بر کرانه باختری اشغالی، این سهل انگاری را تا حدودی می‌تواند، توجیح ‌کند! حمله حماس فقط یک غافلگیری تاکتیکی نبود، بلکه یک بمب راهبردی بود. اهداف حساب شده این گروه، مبنی بر عدم شرکت در هیچ یک از درگیری‌های دو سال گذشته بین اسرائیل و جهاد اسلامی، (از دیگر گروه‌های شبه نظامی در غزه)، آشکار بود. حماس این تصور را ایجاد کرده بود که احتمالاً بجای مبارزه مسلحانه، به دولتی ناکارآمد تبدیل شده که بیشتر بدنبال رفع نیازهای مادی مردمش است. بر این اساس اسرائیلی‌ها معتقد بودند که با وجود ادعاها و کمک‌ های قطر، به اهدافشان رسیده‌ اند و حماس را از عملیات نظامی در آینده منصرف کرده‌اند.

اما در حال حاضر چه؟ چگونه به قبل برگردیم؟ دقیقا چطور؟ مجازات خودمان با اشغال مجدد غزه؟ تصور حمله بصورت زمینی دشوار است. یکی از دلایل این حرکت، وحشت از میزان ویرانی و تلفات ناشی از آن است، در اینصورت اکثر گروگان‌های اسرائیلی که در غزه هستند، هزینه زیادی متحمل می‌شوند. یکی دیگر از چالش‌ها، گشودن جبهه‌ای از طرف لبنان در شمال، توسط حزب‌الله است. با وجود اینکه توانایی حزب‌الله نسبت به حماس کمتر است ولی با کمک ایران که از دشمنان اسرائیل حمایت می‌کند، خطر یک جنگ در دو جبهه، که می‌تواند سناریویی آخرالزمانی باشد را افزایش دهد. به همین علت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا دقیقاً به دشمنان اسرائیل هشدار داد تا «از این بحران سوء استفاده نکنند.»؛ بدین علت بایدن برای رسیدن به هدف مورد نظر، دستور ارسال جدیدترین و پیشرفته‌ترین ناو هواپیمابر نیروی دریایی آمریکا را به شرق مدیترانه داد.

 

پس بنابر منطق دکارتی منازعه اسرائیل و فلسطین چه زمانی پاسخ داده خواهد شد؟

ما از "کلاوزویتس" آموخته‌ایم که جنگ در چارچوب یک هدف سیاسی معنا پیدا می‌کند. جنگ کنونی از طرف حماس اهدافی مانند: پایداری و تأمین هژمونی خود در جنبش ملی فلسطین، تبادل آزادی زندانیان در اسرائیل با گروگان‌ها، جلوگیری از شتابزدگی برای عادی سازی رابطه با دولت یهودی و رها کردن وضعیت اندوه‌بار فلسطین توسط «برادران (کشورهای) مسلمان عرب» را دنبال می‌کند. اما در این جنگ رفتار دولت نتانیاهو، کاملا واکنشی است، بدون هیچ هدف سیاسی فراتر از توقف تا دور بعدی درگیر‌ها نیست.

کشوری که رهبران خود را در قبال نتیجه‌ای مانند آنچه در صحنه‌های وحشتناک اطراف غزه رخ داده، پاسخگو نمی‌داند، ادعایش را مبنی بر دموکراسی واقعی از دست خواهد داد. اما ماشین زیانبار نتانیاهو با اطلاعات نادرست سیاسی،و با انتشار تئوری توطئه، که بر اساس آن سهل انگاری افسران مخالف در ارتش باعث این جنگ ناجوانمردانه شد، به کارش ادامه می‌دهد. نباید هیچ کس تعجب کند که نتانیاهو به داستان شرم آور "خنجر از پشت" متوسل شود. تئوری توطئه‌ای که نازی‌ها در دهه های 1920 و 1930 نیز مطرح کردند. چگونه می‌توانست فرمانده کل قوا سهل‌انگاری جنایتکارانه خود را توضیح دهد؟

بدون شک زمانی که درگیری پایان یابد، مذاکره برای تبادل گروگان‌ ها و اسیران اجتناب ناپذیر است. احتمالاً باید محاصره بی فایده غزه برداشته شود. به هر حال سوال دیگری باقی خواهد ماند: آیا رفتاری که شبه نظامیان حماس در کشتارهای اطراف غزه به نمایش گذاشتند، راه درستی برای رهایی فلسطینیان است؟ آیا لحظه شکوه و جلال آنها برای سالهای طولانی در خاطره ‌ها خواهد ماند؟

 

 

 

(لازم به تذکر است از نظر مترجم این مقاله صرفا از نگاه یک یهودی در مورد این روزهای خاورمیانه و مردم مظلوم فلسطین است و دلیلی بر پذیرش مطالب نویسنده به هیچ عنوان نمی‌باشد.)

 

جهت ارجاع علمی: شلومو بنابو، « تلاقی غرور و خودخواهی با نفرت و کینه در اسرائیل »، مترجم: رضا فضلعلی، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1402/7/29

 


نویسنده

رضا فضلعلی

رضا فضلعلی، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه روندهای فکری در خاورمیانه  است. وی دانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش مسایل ایران در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج می باشد. حوزه مطالعاتی نامبرده مسائل خاورمیانه و تروریسم نوین است.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد