سیاست ایران در خصوص عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل

نوع مطلب: مقاله

 

نویسنده: جواد حیران نیا، مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همجوار

 

برای بررسی سیاست ایران در خصوص عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل و به طور ویژه عربستان با اسرائیل باید شرایط نظام بین الملل و نظم منطقه ای مورد بررسی قرار گیرد. این موضوع به ویژه بر اساس «نظریه نقش» قابل تحلیل است که مطابق نظم در حال گذار بین المللی و نظم منطقه ای متأثر از آن، نقش قدرتهای میانی چون عربستان در آن چیست.

بر این اساس سیاست ایران در خصوص عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل از نگرانی تهران برای همگرایی بیشتر اعراب خلیج فارس با اسرائیل نشات می گیرد. این نگرانی در نتیجه تحولات بین المللی است که بر تحولات منطقه ای نیز سایفه افکنده است.

همزمان با ظهور چین و لزوم مهار آن از سوی آمریکا، واشنگتن استراتژی مهار چین را در دستور کار خود قرار داده است که دلالهایی بر منطقه خلیج فارس داشته است. در این استراتژی متحدان منطقه ای آمریکا در تامین امنیت منطقه نقش بیشتری ایفا خواهند کرد و از طرف دیگر با وارد شدن اسرائیل به سازوکارهای امنیتی منطقه اجازه شکل گیری خلا قدرتی که می تواند توسط قدرتهایی چون ایران پر شود را نمی دهد.

بر این اساس اسرائیل از «یوروکام» به «سنتکام» وارد شد تا همکاری های نزدیکتری با اعراب در خصوص تهدیدات ایران و متحدانش در منطقه داشته باشد. ارتباط سنتکام با کشورهای حوزه خلیج فارس می تواند روابط نظامی، اطلاعاتی و عملیاتی آنها را با این فرماندهی تقویت کند. در این راستا و برای نمونه در 3 فوریه 2022 «بنی گانتز» در سفر به بحرین، یادداشت تفاهمی برای ارتقای همکاری اطلاعاتی، نهادینه کردن آموزش و رسمی کردن همکاری بین دو طرف امضا کرد و اسرائیل همچنین اعلام کرد که یک وابسته نظامی را برای مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین منصوب خواهد کرد.

لذا عادی سازی روابط با اعراب و حضور نظامی اسرائیل در منطقه در قالب سنتکام به همراه توافقات امنیتی و نظامی دوجانبه با این کشورها با حمایت آمریکا، بخشی از اقدامات تل آویو برای مقابله و مهار جمهوری اسلامی است.

ایجاد سامانه دفاع مشترک هوایی با مشارکت اسرائیل و اعراب خلیج فارس و با هدایت آمریکا که ایده آل همگرایی اعراب خلیج فارس و اسرائیل خواهد بود، نیز بر اساس همین استراتژی دنبال می شود. سیستم دفاعی مشترک اعراب و اسرائیل، توانایی های ایران را دور می زند و در صورت اجرا، روابط کشورهای خلیج فارس با اسرائیل و آمریکا را در تضاد کامل با منافع ایران تقویت می کند.

به ویژه اینکه در صورت شکل گیری سیستم دفاع مشترک میان کشورهای منطقه با اسرائیل و هدایت آمریکا، آمریکا به عنوان یک security integrator برای این کشورها باقی می ماند و نوعی کسری موازنه به ضرر ایران ایجاد خواهد کرد.

زمینه سازی این همگرایی منطقه ای بعد از عادی سازی روابط ناشی از توافقات ابراهیم در نشست نقب دنبال شد که در آن نخست وزیر وقت اسرائیل از «نظم نوین منطقه» و «طلوع خاورمیانه جدید» سخن گفته بود. نتانیاهو نیز در سخنرانی سالانه خود در مجمع عمومی سازمان ملل با شمول عربستان در روند عادی سازی با اسرائیل از خاورمیانه جدید رونمایی کرد.

 

واکنش ایران به روند عادی سازی روابط اعراب خلیج فارس و اسرائیل

ایران در قبال عادی سازی روابط اعراب خلیج فارس اظهار نگرانی کرده است اما نگرانی اصلی ایران همگرایی بیشتر امنیتی اعراب خلیج فارس و اسرائیل است. تهران نشست نقب را محکوم کرد و آن را «خنجری از پشت به مردم مظلوم فلسطین» و «هدیه ای به رژیم کودک کش اسرائیل در ادامه کشتار مردم و اشغال سرزمین» خواند. از سوی دیگر، ایران حضور اسرائیل در منطقه و برگزاری این اجلاس را گامی در جهت فتنه‌انگیزی در منطقه خواند و ایران آمادگی خود برای همکاری و گسترش روابط دوجانبه با کشورهای منطقه جهت مقابله توطئه صهیونیستی - آمریکایی برای ایجاد اختلاف و بی ثباتی در غرب آسیا اعلام کرد.

عادی شدن روابط عربستان با اسرائیل معنای متفاوت تری برای ایران خواهد داشت. عربستان مانند امارات و بحرین نیست و در صورت عادی شدن روابط اسرائیل با عربستان شاهد تأثیرات آن بر مناقشه فلسطین و اسرائیل نیز خواهیم بود.

از سوی دیگر عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل چراغ سبزی برای برخی دیگر از کشورهای عربی متحد ریاض برای پیوستن با این روند خواهد بود که باعث نگرانی ایران می شود.

 

واکنش مقامات نظامی

واکنش مقامات نظامی جمهوری اسلامی از نظر نحوه واکنش تهران به حضور اسرائیل در منطقه قابل توجه است. سوال اینجاست که آیا پاسخ ایران به معماری جدید امنیتی منطقه با محوریت اسرائیل صرفا محدود به منطقه خلیج فارس خواهد بود یا بر اساس دکترین نظامی قبلی، جمهوری اسلامی پاسخ خود را به مرزهای اسرائیل تسری خواهد داد؟ در این خصوص ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران در سخنانی به مناسبت روز ارتش گفته بود: مقصد نیروهای مسلح ما «مرکز رژیم صهیونیستی (اسرائیل)» خواهد بود.

ایران همچنین اعلام کرد که در صورتی که اسرائیل اقدامی علیه ایران از طریق کشورهای عربی منطقه انجام دهد، کشوری که اسرائیل از آنجا اقدام کرده را هدف قرار می دهد. بر همین اساس بعد از عادی سازی روابط امارات با اسرائیل، انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجی امارات اعلام کرد که عادی سازی روابط با اسرائیل تهدیدی علیه ایران نخواهد بود.

از بعد نظامی همچنین ایران این پیام را به طرف مقابل داده است که تشدید روند همگرایی میان اسرائیل و اعراب نمی تواند امنیت آنها را تأمین کند. برای نمونه در بعد نظامی ایران با رونمایی از موشک هایپرسونیک این پیام را به اعراب خلیج فارس، آمریکا و اسرائیل داد که حتی در صورت تشکیل سامانه مشترک دفاع هوایی، این سامانه قادر به رهگیری این نوع از موشک نیست. سردار حاجی زاده تاکید ویژه ای بر این مساله داشت که تا دهها سال آینده سامانه ای که بتواند این موشک را رهگیری کند وجود نخواهد داشت.

در واقع ایران این پیام را به کشورهای منطقه از جمله عربستان می دهد که عادی سازی روابط با اسرائیل و تشدید روند همگرایی با آن، نمی تواند امنیت آنها را تضمین کند و تنها راه همکاری با ایران است. بر همین اساس ایران اعلام کرده به دنبال تشکیل اتحاد منطقه ای با مشارکت عربستان، امارات و عمان است. ایران همچنین درصدد هست تا با ابتکار عمل «مجمع گفتگوی منطقه ای»، آلترناتیو دیگری برای اعراب در مقابل روند همگرایی با اسرائیل قرار دهد. هر چند اولین نشست در این راستا که قرار بود در حاشیه نشست اخیر مجمع عمومی برگزار شود لغو شد.

همچنین، از منظر سیاسی ایران برای جلوگیری از روند همگرایی اعراب و اسرائیل، بهبود رابطه با عربستان را در پیش گرفت. چرا که ایران این همگرایی را تهدید جدی تلقی می کند.

 

منطق بازی عربستان چیست؟

عربستان بر اساس منطق حاکم بر نظام بین الملل و نظم منطقه ای نقش جدیدی را دنبال می کند.

عربستان رابطه با ایران را نوعی تنش زدایی می بیند. لذا توافق با ایران بیشتر رویکردی برای مهار تهدیدات ایران و متحدان منطقه ای آن و نوعی صلح سرد با هدف پیشبرد چشم‌اندازهای کلان اقتصادی خود است که در این رویکرد نیز نوعی اعتراض به سیاست دولت بایدن و فشار به آن نهفته است. مهمترین دغدغه ریاض حل و فصل جنگ یمن به گونه ای که تهدیدی را متوجه سند چشم انداز 2030 این کشور نکند. از آنجا که کلید حل موضوع یمن دردستان ایران است لذا ریاض حل و فصل آنرا از راه بهبود رابطه با ایران می بیند. بر همین اساس، وقتی ریاض متوجه شد که بایدن اقدام خاصی برای مهار ایران انجام نمی‌دهد، چاره کار را در این دید که چین را با توجه به روابط نزدیک با ایران و تحت الزام گسترش روابط با حوزه عربی خلیج فارس به ویژه در حوزه انرژی وارد این پرونده کنند که در نقش ضامنی تاثیرگذار برای مهار تهران عمل کند. این موضوع به ویژه بعد از آن برای ریاض محرز شد که نتوانست سیاست منطقه ای و موشکی ایران را ذیل مذاکرات برجام قرار دهد.

از سوی دیگر با توجه به سیاست خارجی آمریکا در خصوص منطقه خلیج فارس متعاقب نظم در حال گذار جهانی، عربستان به دنبال این است تا مسائل منطقه ای را که آمریکا بی میل یا ناتوان در حل آنها بوده را مستقلا حل و فصل کند. این استقلال عمل ناشی از نقشی است که در نتیجه تغییرات سیستمی متوجه عربستان شده است. چرا که نقش آفرینی قبلی ریاض در قالب نظم هژمونیک در منطقه با چتر گسترده امنیتی آمریکا بود که امکان مانور در این نظم حداقلی بود یا ترجیح این بود که هزینه نظم را آمریکا بپردازد. موضوعی که از سوی آمریکایی ها به عنوان «سواری مجانی» ارزیابی می شود.

ریاض نیز با دنبال کردن استراتژی چند بعدی از سویی با بهبود رابطه با ایران نوعی تنش زدایی را دنبال می کند تا بتواند امنیت طرحهای بلندپروازانه خود از جمله سند چشم انداز 2030 را تامین کند و از سوی دیگر با باز نگه داشتن موضوع عادی سازی روابط با اسرائیل نوعی بازدارندگی مقابل ایران ایجاد کند. چرا که تهدید موشکی و پهپادی ایران همچنان برای ریاض وجود دارد.

علیرغم استقلال نسبی در مسائل منطقه ای، عربستان به عنوان یک قدرت میانی هنوز در حوزه جغرافیایی محدود توان ایفای نقش دارد و به لحاظ امنیتی نیز وابستگی به آمریکا و نظم آمریکایی در منطقه دارد. باید توجه داشت که دورنمای خروج ایالات متحده از مناطق مختلف در بحبوحه ایجاد توازن به سوی تشکیل نظام چندقطبی در سراسر جهان می‌تواند فرصت‌ هایی را برای قدرت‌های میانی افزایش دهد تا در مناطق مربوطه خود تسلط منطقه ای خود را مجددا تثبیت کرده و در عین حال استقلال استراتژیک بیشتری، به آنها ارائه شود. اگرچه نظم در حال گذار جهانی بر اساس رقابت قدرتهای بزرگ تعریف می شود و قدررتهای بزرگ تعیین کننده قواعد بازی هستند ولی قدرتهای میانی چون عربستان تسهیل کننده و مجری نظم مطلوب هر کدام از قدرتهای بزرگ خواهد بود.

علیرغم استقلال نسبی عربستان به عنوان یک قدرت میانی اما هم ریاض و هم تل آویو مرتباً تلاش می‌کنند تا ایالات متحده را به منطقه جذب کنند و از حضور امریکا در منطقه برای به چالش کشیدن برتری منطقه‌ای ایران استفاده نمایند. بر همین اساس رویکرد دولت بایدن در خصوص منطقه خلیج فارس از استراتژی اولیه که در قالب «موازنه از راه دور» تعریف شد با انعقاد پیمان امنیتی با بحرین که بالاترین سطح حمایت امنیتی از یک کشور عربی بوده است دچار تغییر شده است. بر همین اساس ریاض حتی خواهان تعهدات امنیتی بیشتر از آمریکا در قالب عادی سازی روابط با اسرائیل است. دریافت تسلیحات پیشرفته از آمریکا، دادن تضمینهای امنیتی گسترده تر از سوی آمریکا و داشتن حق غنی سازی اوررانیوم به صوررت بومی در همین راستا ارزیابی است. لذا به نظر می رسد علیرغم وقفه در روند عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل، این روند در چارچوب روندهای کلان استراتژیک آمریکا برای منطقه و تعریف نقش عربستان در نظم در حال گذار جهانی دنبال خواهد شد.

به طور کلی واکنش ایران به عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل مبتنی بر «موازنه درون زا» یعنی افزایش توان داخلی چه از حیث توانایی موشکی و پهپادی و تلاش برای به دست آوردن جنگنده بوده است. از لحاظ سیاسی نیز ایران علاوه بر دنبال کردن «مجمع گفتگوی منطقه ای» و دعوت از کشورهای منطقه برای ایجاد سازوکاری درون منطقه ای، بهبود رابطه با اعراب خلیج فارس را در راستای جلوگیری از همگرایی بیشتر این کشورها با اسرائیل دنبال کرده است.

 

جهت ارجاع علمی: جواد حیران نیا، « سیاست ایران در خصوص عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل»، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1402/7/30


نویسنده

جواد حیران نيا (مدیر گروه)

جواد حیران نیا مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همجوار در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانش آموخته دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران می باشد. حوزه مطالعاتی آقای حیران نیا مسائل خاورمیانه و مطالعات خلیج فارس می باشد.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد