رقابت و همکاریها در دریای سرخ و پیرامون آن

نوع مطلب: سخن نخست

دکتر سید حسین موسوی. رئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه

قدرت های بین المللی و منطقه ای دریای سرخ و شاخ آفریقا در چارچوب اهداف راهبردی شاهد تنش های گسترده ای است که خصومت ها و رقابت ها شرایط پیچیده ای را در این آبراه حیاتی برای تجارت جهانی و انتقال انرژی ایجاد کرده است. از همان زمان که انصاراله در حمایت از مردم غزه اقدام به ممانعت از عبور کشتی ها و تلاش برای محاصره اقتصادی اسرائیل کرد، آمریکا و دیگر متحدان این کشور از جمله انگلیس با اعزام ناوگان دریایی حضور خود را در دریای سرخ تقویت کردند و اخیرا نیز با تشدید عملیات و حمله به زیر ساخت ها و افزایش کشتار مردم یمن، بیش از گذشته دریای سرخ را ناامن تر کرده اند.

ارتش ایالات متحده آمریکا اعلام کرده است که از اواسط ماه مارس تا اواخر آوریل به بیش از 800 هدف در یمن حمله کرده است به نحوی که دریای سرخ همچنان دچار ناامنی است و در سال  2023بیش از 73 درصد از حجم 5 تریلیون دلاری تجارت عبوری این آبراه کاسته شده است. این در حالی است که ترامپ اخیرا ادعا کرده است که کشتی های تجاری آمریکا از این پس از دو کانال سوئز و پاناما مجانی و بدون پرداخت عوارض گمرکی  عبور خواهند کرد.

با اینهمه رویارویی آمریکا با انصار اله در دریای سرخ تا کنون نه تنها مانع کاهش اقدامات آنان در این دریا و علیه اسرائیل نشده بلکه آنان را آزموده ترکرده است.

امروزه افزون بر آنکه برد موشک های انصار اله تا سرزمین های اشغالی می رسد، در بخش جنوبی خط کشتیرانی دریای سرخ نیز که از شمال غربی خلیج عدن تا روبروی بندر الصلیف ادامه دارد، علیرغم عدم سیطره کامل قدرت موشکی آن به همه جا می رسد، و این درحالی است که بر جزیره های سواحل جنوبی بندر حدیده و دیگر جزایر کنار آب های یمن نیز تسلط مستقیم دارد. می توان افزود این توانایی ها، گستره قدرت آنان را از شمال تا جنوب دریای سرخ فراهم کرده است.

با توجه به گستردگی حملات آمریکا علیه انصاراله در دوران زمامداری ترامپ به نظر می رسد، موضوع یمن از حفظ امنیت اسرائیل فراتر رفته است. در این تحلیل تلاش می شود، ضمن واکاوی اهمیت راهبردی دریای سرخ، تنگه باب المندب و کانال سوئز، دلایل این افزایش تنش علیه یمنی ها از سوی آمریکا و هم پیمانان این کشور بررسی شود.

در کنار مساله حضور چشمگیر نظامی آمریکا در دریای سرخ، می توان به عملیات نظامی SPIDES اشاره کرد که توسط اتحادیه اروپا در 29 فوریه 2024 میلادی اشاره کرد که هدفش محافظت از کشتی های تجاری در برابر حملات نیروهای مسلح یمن وابسته به جنبش انصاراله اعلام شده است. به نظر می رسد نمایش قدرت آمریکا و اروپا با افزایش ناوگان دریایی و ناوهای هواپیمابر در منطقه در واقع برای بازدارندگی چین، روسیه ایران و یمن است که با پوشش حمایت از اسرائیل صورت می گیرد. البته این امر نه تنها موجب کاهش تنش ها نشده است، بلکه دریای سرخ را به یک منطقه آشوب زده نزدیک تر کرده است. زیرا که چین و روسیه در پس پرده تحولات دریای سرخ و مسائل خاورمیانه همچنان حضور جدی دارند.

افزون بر این چندین دهه است که تلاش های بین المللی و کشورهای حاشیه دریای سرخ برای دستیابی به امنیت جمعی و تقویت ائتلاف های منطقه ای و شراکت های اقتصادی بی نتیجه مانده است و رقابت و خصومت میان کشورهای مختلف برای سلطه بر بنادر و نیز افزایش تعداد پایگاههای نظامی در سواحل کشورهای حوزه دریای سرخ مانع شکل گیری چیزی حتی در حد شورای همکاری شده است.

آمریکا در جیبوتی در نزدیک باب المندب حضور نظامی استراتژیک دارد که هدف این پایگاه را آزادی دریانوردی و مبارزه با تروریسم و دزدی دریایی قرار داده است. روسیه نیز یک پایگاه نظامی لجستیک در نزدیکی باب المندب دارد و اعلام کرده است که منافع آن در این منطقه درحال  افزایش است. چین نیز اولین پایگاه نظامی خود را در خارج از چین در جیبوتی برپا کرده است تا از موقعیت دریای سرخ برای طرح بلندپروازانه خود یک کمربند یک جاده بهره بگیرد. این پایگاه برای چین حاوی موقعیت لجستیکی است و نباید فراموش کرد که این کشور در دو دهه گذشته نفوذ خود را در آفریقا به شدت گسترش داده و با استفاده از سرمایه گذاری هدفمند و استفاده از اهرم بدهی ها در سراسر قاره حضوری پررنگ دارد.

از جمله طرح های چین برای باب المندب می توان به ایجاد یک پل ارتباطی و یا یک تونل زیردریا اشاره کرد که بر اساس آن بتواند از طریق یمن به جیبوتی قاره آسیا را به قاره آفریقا متصل کند. البته این درحالی است که این طرح همچنان برروی کاغذ است و با توجه به سیاست های ترامپ در مهار چین فعلا متوقف مانده است.

جالب آن است که ترکیه نیز در جیبوتی حضور نظامی دارد، این کشور در فوریه 2024  توافق نامه جامعی را با جیبوتی امضا کرد که شامل آموزش نظامی، و مسائل اقتصادی و تربیت نیروی انسانی است.

افزون بر اهمیت دو کشور یمن و جیبوتی در تنگه باب المندب برای تسلط بر دریای سرخ و کانال سوئز، رقابت و خصومت کشورهای مختلف بر سر سلطه بر دیگر بنادر این آبراه هم نیز ادامه دارد.

روسیه درصدد ایجاد پایگاهی دریایی در بندر سودان است و از طریق توافق نامه ای که در فوریه 2025 امضا شده است  سعی دارد نفوذ خود در این آبراه را افزایش دهد. ضمن آنکه به نظر می رسد چین و روسیه در ارتباط با انصاراله همکاریهایی در یمن دارند و با همکاری جمهوری اسلامی ایران از انصار اله در برابر حملات آمریکا حمایت می کنند.

ترکیه و قطر نیز در سودان و همچنین کشور سومالی نیز حضور دارند، ترکیه با داشتن پایگاه نظامی در سومالی در بنادر و فرودگاههای این کشور نفوذ دارد و حضور قطر نیز در جنوب سومالی پررنگ است.

امارات متحده عربی نیز نفوذ دریایی خود را در حوزه دریای سرخ به ویژه از طریق مزدوران خود در یمن جنوبی و نیز اریتره، پورتلند و سومالی لند ایجاد کرده است. عربستان سعودی به عنوان یک کشور قدرتمند در حوزه دریای سرخ است که براساس چشم انداز 2030 درصدد است نقش خود را به عنوان یک قطب لجستیک جهانی در این حوزه تقویت کند. بندر جده بزرگترین بندر دریای سرخ با ظرفیت جابجایی 5/7 میلیون  TEU ( واحد معادل کانتینر20 فوتی ) در سال قدرت مدیریت سالانه حدود پنج هزار کشتی را دارد و همچنین بندر ینبع نیز ظرفیت تخلیه 600 تن غلات در ساعت و مدیریت 27/1 میلیارد تن کالا ( آمار سال 2021) داراست. افزون بر آن عربستان پروژه بلند پروازانه شهر نئوم در ساحل دریای سرخ را نیز در دست ساخت دارد.

ناگفته پیداست که تعارض منافع بین المللی و منطقه ای دریای سرخ آنچنان بالاست که امکان دستیابی به نوعی از  همکاری های  منطقه ای را به شدت کاهش داده است. عربستان در سال 2018 تلاش کرد تا با میزبانی کشورهای منطقه ای " مجمع دریای سرخ" را محقق سازد، اما آن اقدام نیز به نتیجه ای  نرسید.

البته علاوه بر رقابت ها و خصومت هایی که منشا و خارج منطقه ای دارد باید به رقابت ها و خصومت های داخل حوزه نیز اشاره کرد.

اتیوپی کشوری محصور در خشکی است، اما موقعیت ممتازی در نزدیکی دریای سرخ دارد، این کشور از طریق جیبوتی به دریا راه دارد و بنابراین برای کاهش وابستگی کوشیده است به  اریتره کشور ساحلی دریای سرخ نزدیک شود و از این طریق به راههای دریایی خود تنوع بخشد، اگر چه اخیرا گزارش هایی از افزایش تنش میان دو کشور ایتوپی و اریتره نیز به گوش می رسد.

اریتره نیز با داشتن موقعیت جغرافیایی مهم و مشرف بر خط ساحلی خواستار تقویت نقش خود است، اما اختلافات عمیق و روابط تیره ای با سودان و جیبوتی دارد، که بخشی از رقابت های ژئوپلتیک دریای سرخ است.

در مجموع چالش ها، تنش ها، رقابت های تاریخی، بی ثباتی های سیاسی، حضور نظامی قدرت های بین المللی و منطقه ای، با منافع متضاد موانع بسیار مهمی را برسر راه آرامش در این آبراه مهم بین المللی ایجاد کرده است. در کنار همه این مسائل نباید حضور اسرائیل در پایانه دریای سرخ را نیز نادیده گرفت که شکاف ها را  عمیق تر کرده و اعتماد میان کشورهای این حوزه را از میان برده است. به گونه ای که 12 درصد تجارت جهانی نفت و 8 درصد تجارت گاز طبیعی مایع اکنون شاهد پایین ترین سطح تاریخی در عبور نفت کشها است، موضوعی که ارتباط مستقیم با سیاست های اسرائیل دارد.

در مجموع به نظر می رسد چشم انداز تجارت جهانی و زنجیره تامین انرژی در حوزه دریای سرخ آینده روشنی را نشان نمی دهد. آیا زمان آن نرسیده است که دو کشور هند و چین گزینه همکاری با ایران را برای عبور امن کالاهای خود به اروپا بیازمایند، و به راههای پر خطر نیندیشند. شایان ذکر است اخیرا رئیس جمهور آمریکا نیز در نگرانی از حضور چین در آفریقا هشدارهای سنگینی به رهبران آفریقا داده است . امری که روابط این کشورها را با چین دشوار می کند. آمریکا ممکن است نسبت به حضور روسیه در آفریقا حساسیت کمتری نشان دهد، اما به نظر نمی رسد در خصوص مهار چین در خاورمیانه و آفریقا تردید داشته باشد . خوب است دستگاه دیپلماسی کشور علاوه بر تلاش های خود در جهت بین المللی کردن اقتصاد ایران به عنوان یک قطب ارتباطی، تلاش مضاعفی را حداقل برای قانع کردن دو قدرت آسیایی چین و هند برای انتقال هاب منطقه ای مبذول کند.


نویسنده

سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)

سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.