بر باد رفتن رویای سوریه ‏ای نتانیاهو

نوع مطلب: مقاله

نویسنده؛ دکتر امین پرتو، پژوهشگر ارشد پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، ترکیبی از چند ویژگی شخصیتی و سیاسی در هم آمیخته است که مجموع این خصال ویژه، از او سیاستمداری «نه چندان دیپلمات» و بسیار رُک و زمخت ساخته است. نتانیاهو به مثال آن لطیفه مشهور، «حرف دلش» را راحت می‏زند: مردم غزه باید خانه خراب و آواره شوند؛ اهمیتی ندارد دیوان کیفری بین‏المللی حکم دستگیری مرا صادر کرده است؛ نقض فاحش حقوق مخاصمات مسلحانه برای اسرائیل مسئولیتی ایجاد نمی‏کند؛ و البته پس از همه اینها، حرف دل او و بخشی از جامعه امنیتی و سیاسی اسرائیل در مورد سوریه است که بسیار صریح و البته مخالف همه موازین بین‏المللی است: سوریه باید تجزیه شود؛ سوریه نباید یک حاکمیت یکپارچه داشته باشد؛ سوریه نباید ارتش داشته باشد؛ سوریه نباید دفاع هوایی و نیروی هوایی داشته باشد؛ سوریه نباید بازسازی شود و باید همین طور ویران بماند؛ تحریم‏های سوریه باید سر جایش بماند؛ دروزها، کُردها و علوی‏ها باید وارد جنگ با دولت مرکزی جدید سوریه شوند؛ اسرائیل باید مناطق جدیدی از خاک سوریه را در اشغال خود داشته باشد؛ ترکیه نباید در سوریه حضور نظامی داشته باشد و بالاخره اینکه دولت سوریه با وجود شناسایی گسترده بین‏المللی از سوی قریب به اتفاق کشورهای جهان، نباید مورد شناسایی قرار گیرد زیرا دولت تروریست‏ها است و نامشروع است.

فهرست خواسته‏های نتانیاهو در مورد سوریه را انتهایی نیست. آنچه او و بخشی از جریان سیاسی و نظامی در اسرائیل می‏خواهد ادامه جنگ داخلی سوریه بدون بشار اسد و ایران است. اما روشن است که این خواسته‏ها نه مورد موافقت کشورهای منطقه از جمله دوستان خود اسرائیل قرار دارد و نه قدرتهای بزرگ جهان یعنی اتحادیه اروپایی آن را قبول دارند. قصد این کشورها، بازسازی سوریه، لغو تحریمهای آن، اعاده تمامیت ارضی این کشور، بازگشت آوارگان و در نهایت بسته شدن کامل پرونده جنگ داخلی 15 ساله سوریه است.

نتانیاهو برای پیشبرد اهداف خود در سوریه دست به هر کاری زد: بی دلیل یا با دلیل بمباران هر روزه سوریه ادامه یافت؛ اسرائیل دروزیان را تحریک کرد که وارد درگیری مسلحانه با دمشق شوند؛ اسرائیل از شورش مسلحانه مناطق علوی علیه دمشق هم خوشحال بود. اسرائیل همین طور تماسهای گسترده پنهانی با کُردها برقرار کرد تا آنان را تشویق کند تا به مخالفت سیاسی با دمشق و البته ترکیه ادامه دهند. اسرائیل همین طور ترکیه را در خصوص استقرار هر نوع سامانه پدافندی در داخل خاک سوریه (مانند اس-400) و یا گشتزنی بدون هماهنگی جنگنده‏های ترکیه بر فراز این کشور مورد تهدید قرار داد. اسرائیل همین طور کوشش کرد با فشار بر سیاست داخلی آمریکا، ترامپ را تشویق کند که نیروهای نظامی آمریکا از سوریه خارج نشوند؛ آمریکا ادامه حیات سیاسی و نظامی کُردها را تشویق کند؛ تحریم‏های سزار علیه سوریه لغو نشود و حتی فراتر از آن، احمد الشرع و برخی اعضای دولتش، در فهرست حذف فیزیکی آمریکا باقی بمانند.

سفر ترامپ به خاورمیانه آب یخی بر روی نتانیاهو و رویای سوریه‏ای ریخته است. اینکه ترامپ اعلام کرد تحریم‏های سوریه لغو خواهند شد و اینکه با احد الشرع مستقیماً دیدار کرد همه نقشه‏های نتانیاهو در مورد سوریه را از پیش شکست خورده کرد. ترامپ فرمان خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از سوریه را هم صادر کرده است. خواسته‏های ترامپ از احمد الشرع و تعریف و تمجیدها از او (جوان، قوی و مبارز) همه در یک جهت بود: مبارزه با داعش، تحویل گرفتن زندانیان داعشی، اخراج جریانات مسلحی که آمریکا تروریستی می‏داند و در نهایت ورود به عادی سازی رابطه با اسرائیل است. احمد الشرع ترسی از گفتگو با اسرائیل ندارد و همین حالا هم مذاکرات مخفی با اسرائیل را از طریق باکو و امارات متحده عربی پیش می‏برد. پاسخ شرع به ترامپ ساده بوده: در صورتی که اسرائیل رویکرد دوستانه به حکومت جدید سوریه اتخاذ کند (یعنی توقف بمبارانهای هوایی، خروج از مناطق اشغالی پس از 2024 و خودداری از دخالت در مسائل داخلی مانند حمایت از دروزی‏ها و سایر نیروها، حاضر است یک عضو جدید پیمان ابراهیم شود.

نتانیاهو در یک بن بست جدی قرار دارد. اسرائیل برای انجام هرگونه حمله هوایی علیه ایران (به تاسیسات هسته‏ای یا جز آن) به مسیر هوایی از فراز خاک سوریه نیاز دارد. اگر قرار باشد حکومت جدید سوریه را به رسمیت بشناسد و البته این دولت حاکم و دارای کنترل بر خاک خود باشد، چنین مسیری از دست خواهد رفت. حضور نظامی ترکیه و فروش احتمالی سلاح از سوی آن به سوریه نمی‏تواند موجب خوشحالی اسرائیل باشد. از این گذشته اگر سوریه به یک الگو در بازسازی، آشتی ملی، بازگشت آوارگان و توسعه نسبی سیاسی و اقتصادی بدل شود، مشکلات اسرائیل در سطح منطقه تشدید خواهد شد. هر حکومت موفقی در خاورمیانه، لاجرم برای اسرائیل به نوعی تهدید بالقوه است به خصوص اگر همسایه اسرائیل باشد. اسرائیل به عنوان تنها دموکراسی خاورمیانه به خصوص حالا که در اوج انحطاط اخلاقی به سبب نقض حقوق مخاصمات مسلحانه در جنگ قرار دارد، با یک سوریه دموکراتیک و در مسیر توسعه که با بنیادگرایی فاصله دارد، دچار مشکل هویتی و گفتمانی و تبلیغاتی خواهد شد.

حمایت تقریباً یکپارچه کشورهای عربی از حکومت جدید سوریه و تامین کمک‏های مالی و سیاسی برای آن، از جمله پرداخت بدهی سوریه به بانک جهانی، تامین گاز، سرمایه‏گذاری هشتصد میلیون دلاری در بندر لاذقیه و اقدامات دیگر، وضعیت را برای اسرائیل پیچیده‏تر کرده است. همین طور اعلام انحلال پ.ک.ک و محتمل بودن خلع سلاح بخش عمده کادرهای آن، واکنش منفی دروزهای لبنان به اقدامات برخی جریانات دروزی سوریه در مساله ارتباط با اسرائیل و سرکوب خونین شورش مسلحانه بخشی از علویان در چند ماه قبل، امکان کمی برای تعقیب اهداف اسرائیل در داخل سوریه باقی گذاشته است. اسرائیل دیر یا زود باید با این واقعیت کنار بیاید که دوران جنگ داخلی سوریه سپری شده و فضای تحولات خاورمیانه، مجالی برای تعقیب هدف «یک سوریه ویران و تجزیه شده» را نخواهد داد.


نویسنده

امین پرتو

دکتر امین پرتو پژوهشگر مهمان سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دکترای رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران می باشد. حوزه مطالعاتی آقای پرتو مسائل خاورمیانه و اندیشه های سیاسی می باشد.