از بازسازی تا بازدارندگی؛ ابعاد همکاری ایران و چین در خاورمیانه پسا ژوئن ۲۰۲۵

نوع مطلب: مقاله

هیراد مخیری

جنگ کوتاه اما پرپیامد ژوئن ۲۰۲۵ در خاورمیانه، همان‌طور که خیلی‌ها پیش‌بینی می‌کردند، فقط یک بحران نظامی محدود نبود؛ بلکه به فرصتی برای بازتعریف موازنه‌ها تبدیل شد. در این میان، نگاه‌ها دوباره به سمت رابطه تهران و پکن برگشت؛ دو بازیگری که در سال‌های اخیر تلاش کرده‌اند شراکتشان را فراتر از شعار و توافقنامه‌های کلیشه‌ای، عملی کنند.

چین که دیگر کسی تردید ندارد به‌دنبال تثبیت قدرت جهانی خود است، در غرب آسیا پروژه «کمربند و راه» را به‌عنوان ابزار اصلی نفوذ اقتصادی‌اش دنبال می‌کند. ایران هم با تجربه سال‌ها تحریم، فشار سیاسی و چالش‌های امنیتی، چین را شریکی می‌بیند که هم پول دارد، هم فناوری و هم توانایی ایستادن در برابر غرب.

فرصتی به‌نام بازسازی

اولین بعد همکاری تازه ایران و چین بعد از جنگ ژوئن، موضوع بازسازی است. بخشی از سوریه، عراق و حتی جنوب لبنان در این بحران آسیب دید. چین تجربه بازسازی زیرساختی را دارد و سرمایه و نیروی کار ارزان را هم به میدان می‌آورد. ایران هم با شبکه‌های نفوذش در این مناطق، بستر سیاسی و امنیتی این پروژه‌ها را فراهم می‌کند.

اما نباید تصور کرد این بازسازی فقط کار خیرخواهانه است. برای چین، بازسازی یعنی تثبیت حضور بلندمدت، تضمین دسترسی به انرژی و تبدیل شدن به بازیگری موثر در فضای بعد از جنگ. برای ایران هم یعنی عمق راهبردی بیشتر، ارتباطات منطقه‌ای قوی‌تر و البته منبع درآمد تازه.

راه‌آهن و بنادر؛ مسیرهای تازه

محور دوم همکاری، توسعه مسیرهای حمل‌ونقل و انرژی است. چین به‌عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده انرژی جهان نیاز دارد که جریان نفت و گازش، بدون خطر تحریم یا ناامنی، از خلیج فارس به شرق آسیا برسد. ایران هم در بهترین موقعیت جغرافیایی قرار دارد تا این نیاز را پاسخ دهد.

از چابهار تا بنادر جنوبی و خطوط راه‌آهنی که قرار است شرق را به غرب پیوند دهد، همه بخشی از همین نقشه راه هستند. اختلافات و فشارهای آمریکا باعث تأخیر این پروژه‌ها شد، اما بعد از جنگ ژوئن، پکن و تهران می‌دانند که وقت از دست دادن نیست.

تجهیزات نظامی؛ وجه حساس ماجرا

بخش حساس و بعضاً پرحاشیه این همکاری، حوزه دفاعی و امنیتی است. چین آماده است بخشی از تجهیزات پیشرفته‌اش را از سامانه‌های پدافند هوایی گرفته تا پهپادها و فناوری‌های ارتباطی در اختیار ایران بگذارد. این یعنی ارتقای قدرت بازدارندگی ایران در برابر تهدیدهای بیرونی.

برای چین هم این همکاری سود دارد. پکن با فروش تجهیزات و آموزش‌های فنی، نفوذ امنیتی خود را گسترش می‌دهد و پیام می‌فرستد که آماده است در منطقه‌ای که زمانی انحصار تسلیحاتی در دست غرب بود، بازیگری فعال باشد.

پشت میز مذاکره؛ هم‌افزایی در نهادهای بین‌المللی

همکاری ایران و چین فقط محدود به پروژه‌ها یا قراردادهای دوجانبه نیست. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و حضور فعال چین در ساختارهای چندجانبه باعث شده دو کشور در مقابل فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب، جبهه مشترکی ایجاد کنند.

در دوره بعد از جنگ ژوئن، این هم‌افزایی می‌تواند قوی‌تر شود. چون هر دو کشور می‌دانند که برای دوام شراکت، باید از کانال‌های رسمی و چندجانبه بهره بگیرند تا هم مشروعیت پیدا کنند و هم حاشیه امن دیپلماتیک بسازند.

چالش‌ها کجاست؟

این تصویر البته یک‌سویه نیست. هنوز موانع جدی سر راه است. چین در مواجهه با آمریکا حاضر نیست همه تخم‌مرغ‌هایش را در سبد ایران بگذارد. تحریم‌های ثانویه آمریکا علیه بانک‌ها و شرکت‌های چینی، تهدیدی جدی برای سرمایه‌گذاری‌های بزرگ است.

در داخل ایران هم مشکلات اقتصادی، بروکراسی ناکارآمد و نبود شفافیت، مسیر اجرای پروژه‌های زیرساختی و انتقال فناوری را دشوار می‌کند. تجربه برخی قراردادهای پیشین نشان می‌دهد اگر اصلاحات ساختاری انجام نشود، حتی بهترین توافق‌ها روی کاغذ می‌مانند.

پیامد برای منطقه

نزدیکی تهران و پکن حتماً در پایتخت‌های رقیب بی‌واکنش نمی‌ماند. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که خود شریک اقتصادی چین هستند، حالا باید با این واقعیت کنار بیایند که پکن همزمان با رقیب اصلی‌شان یعنی ایران هم همکاری می‌کند.

برای همین است که برخی کشورهای عربی در ماه‌های اخیر سعی کرده‌اند چین را قانع کنند در بحران‌های منطقه‌ای «بی‌طرف سازنده» باشد. اما واقعیت این است که پکن با رویکرد عمل‌گرایانه‌اش تلاش می‌کند از هر دو سو بیشترین سود را ببرد.

حرکت به‌سمت چندقطبی‌سازی

همه این تحولات نشان می‌دهد خاورمیانه در حال عبور از نظم قدیمی مبتنی بر تک‌قطبی‌گری غربی است. چین و ایران هر دو می‌خواهند در این نظم جدید جایگاه تثبیت‌شده‌ای داشته باشند. ایران به‌دنبال خروج از انزوای استراتژیک و تثبیت عمق نفوذ منطقه‌ای است؛ چین هم می‌خواهد در نقش بازیگر کلیدی انرژی و سرمایه‌گذار بی‌رقیب ظاهر شود.

البته همه چیز به تصمیمات میدانی و اراده سیاسی بستگی دارد. اگر تهران نتواند اقتصاد خود را اصلاح کند و چین هم تحت فشار غرب عقب‌نشینی کند، این شراکت شاید در حد توافق‌نامه‌های پرطمطراق بماند. اما اگر طرفین با هوشمندی و واقع‌گرایی پیش بروند، اتحاد تهرانپکن می‌تواند بخشی از نقشه تازه قدرت در خاورمیانه باشد.

سخن آخر

جنگ ژوئن ۲۰۲۵ به‌خودی‌خود یک بحران بود، اما برای ایران و چین فرصتی شد تا بخش مهمی از اهدافشان را به هم گره بزنند. این همکاری از بازسازی مناطق جنگ‌زده شروع می‌شود و به تجهیز نظامی و توسعه مسیرهای انرژی و تجارت ختم می‌شود. اگرچه چالش‌های زیادی در راه است، اما این مسیر نشان می‌دهد خاورمیانه بیش از گذشته آماده پذیرش یک نظم چندصدایی و متکثر است؛ نظمی که در آن بازیگران غیرغربی نقش پررنگ‌تری ایفا می‌کنند و معادلات قدرت را دوباره می‌نویسند.


نویسنده

هیراد مخیری (دبیر گروه)

هیراد مخیری، پژوهشگر مهمان و دبیر گروه بررسی ملاحظات استراتژیک روسیه در خاورمیانه در مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. وی دانش آموخته مقطع دکتری در رشته روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان می باشد. حوزه مطالعاتی نامبرده مسائل روسیه و قفقاز می باشد.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد