چگونه تقابل اقتصاد شرق و غرب به جنگ اسرائیل با ایران منتهی شد؟

نوع مطلب: مقاله

رسول صفرآهنگ دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران Safarahang@ut.ac.ir

جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل (۲۳ خرداد تا ۴ تیر ۱۴۰۴/ ۱۳ تا ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵) نه‌تنها یک درگیری نظامی منطقه‌ای، بلکه تجلی تقابل عمیق‌تر اقتصادی بین بلوک‌های شرق (چین و روسیه) و غرب (ایالات متحده و اروپا) در خاورمیانه بود. در این یادداشت تلاش کردم با تمرکز بر مفهوم «نوموس» کارل اشمیت، جنگ ۱۲ روزه را به‌عنوان صحنه‌ای برای بازتعریف نظم‌های ژئوپلیتیکی و اقتصادی تحلیل کنم. نوموس، به‌عنوان نظمی فضایی که از رابطه انسان، زمین و قانون شکل می‌گیرد (Schmitt, 2003, p. 37)، چارچوبی قدرتمند برای فهم تلاش‌های شرق و غرب در تحمیل نظم‌های متضاد بر خاورمیانه ارائه می‌دهد. ایران، به‌عنوان کشوری خارج از نظم سیاسی غربی و متمایل به شرق، در این تقابل هدف فشارهای نظامی ایالات متحده قرار گرفت، که این فشارها را می‌توان تلاشی برای ادغام ایران در اقتصاد سرمایه‌داری غربی تفسیر کرد.

کارل اشمیت در نوموس زمین (۱۹۵۰) نوموس را نظمی ژئوپلیتیکی و حقوقی تعریف می‌کند که از سه فرآیند تقسیم‌بندی زمین (appropriation)، تخصیص (division) و بهره‌برداری (production) شکل می‌گیرد (Schmitt, 2003, p. 42). نوموس نه‌تنها یک ساختار مادی، بلکه یک هویت سیاسی است که تمایز «دوست و دشمن» را در روابط بین‌المللی تعیین می‌کند (Schmitt, 2007, p. 26). اشمیت در ادامه تاریخ جهان را به‌عنوان سلسله‌ای از نوموس‌های متعاقب (مانند نوموس اروپایی قرن‌های ۱۶ تا ۱۹ یا نوموس لیبرال جهانی) تحلیل می کند که از طریق درگیری‌های فضایی بازتعریف می‌شوند. از این رو در خاورمیانه معاصر، جنگ ۱۲ روزه را می‌توان تقابلی بین دو نوموس متضاد تفسیر کرد: نوموس شرقی، که توسط ایران و کشورهای نزدیک به آن (چین و روسیه) نمایندگی می‌شود، و نوموس غربی، که ایالات متحده و اسرائیل آن را پیش می‌برند.

در چنین چارچوب نظری، از منظر اقتصاد سیاسی، خاورمیانه به دلیل منابع انرژی، مسیرهای تجاری (مانند تنگه هرمز) و موقعیت استراتژیک، میدان اصلی این تقابل است. ایالات متحده، به‌عنوان حافظ نوموس لیبرال-سرمایه‌داری، از طریق متحدان منطقه‌ای (اسرائیل، عربستان) و ابزارهایی مانند تحریم‌ها و فشار نظامی، تلاش می‌کند ایران را به نظم اقتصادی غربی ادغام کند. این نظم، که بر بازار آزاد، تجارت دلاری و سلطه نهادهای مالی غربی (مانند صندوق بین‌المللی پول) متکی است، با مقاومت ایران مواجه شده است. ایران، با پیوستن به بریکس و تقویت همکاری با چین و روسیه، نوموس شرقی را نمایندگی می‌کند که بر تجارت غیر دلاری، خودکفایی اقتصادی و مقاومت در برابر هژمونی غرب تأکید دارد (Odgaard, 2023, p. 112). از این رو جنگ ۱۲ روزه، که با حملات اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران (نطنز، فوردو) آغاز شد و با پاسخ موشکی ایران (۵۵۰ موشک بالستیک و بیش از ۱۰۰۰ پهپاد) ادامه یافت، صحنه‌ای برای این تقابل نوموس‌ها بود.

در چنین چارچوبی اشمیت استدلال می‌کند که نوموس‌های جدید، از طریق درگیری‌های فضایی شکل می‌گیرند (Schmitt, 2003, p. 37). در این جنگ، اسرائیل با هدف سلب مالکیت استراتژیک ایران از فضای هسته‌ای و دفاعی، تلاش کرد نوموس غربی را تثبیت کند. در مقابل ایران تلاش کرد، با پاسخ موشکی به شهرهای اسرائیلی (مانند حیفا) و حفظ توان هسته‌ای، مالکیت فضایی خود را بازپس گیرد. این درگیری، به قول آگامبن و با تفسیری از اشمیت، یک «وضعیت استثنایی» بود که نظم حقوقی بین‌المللی را تعلیق کرد و نوموس‌های متضاد را در برابر هم قرار داد (Agamben, 2005, p. 1).

از این رو جنگ ۱۲ روزه ریشه در تقابل اقتصادی عمیق‌تر بین شرق و غرب داشت. ایالات متحده، با اعمال تحریم‌های گسترده علیه ایران، تلاش کرد اقتصاد این کشور را تضعیف کرده و آن را به پذیرش نظم سرمایه‌داری غربی وادار کند. این تحریم‌ها، که صادرات نفت ایران را به کمتر از ۵۰۰ هزار بشکه در روز کاهش داد (EIA, 2025)، بخشی از استراتژی هژمونیک آمریکا برای حفظ سلطه دلار در تجارت جهانی بود. در مقابل، ایران با امضای قراردادهای بلندمدت با چین (مانند قرارداد ۲۵ ساله ۲۰۲۱) و افزایش تجارت با روسیه، به نوموس شرقی متمایل شد که بر چندجانبه‌گرایی اقتصادی و کاهش وابستگی به غرب تأکید دارد. بیانیه عباس عراقچی در اجلاس بریکس ۲۰۲۵ درباره تقویت تجارت جنوب-جنوب، می توان نشان‌دهنده تلاش ایران برای بازتعریف نظم اقتصادی خاورمیانه تحلیل کرد.

از منظر اشمیت، این تقابل اقتصادی به تمایز دوست و دشمن در سطح جهانی منجر شد: ایران به‌عنوان دشمن وجودی نوموس غربی تعریف شد، در حالی که اسرائیل و متحدانش (عربستان، امارات) به‌عنوان نمایندگان این نوموس عمل کردند. حملات اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران، که نقض ماده ۲(۴) منشور ملل متحد بود، تلاشی برای تضعیف توان اقتصادی و استراتژیک ایران در نوموس شرقی بود. پاسخ ایران، که با خودکفایی تسلیحاتی (برتری موشک‌های بالستیک بر سامانه‌های غربی) همراه بود، نشان‌دهنده مقاومت در برابر این فشارها بود. کلودیا آرادائو استدلال می‌کند که چنین درگیری‌هایی، مسائل اقتصادی (مانند برنامه هسته‌ای) را به تهدیدات وجودی تبدیل می‌کنند و دولت‌ها را به اقدامات فراقانونی سوق می‌دهند (Aradau, 2007, p. 495).

از این رو فشار نظامی آمریکا و اسرائیل بر ایران را می‌توان تلاشی برای ادغام این کشور در نظم سرمایه‌داری غربی تفسیر کرد. نظم غربی، که گرامشی آن را هژمونی فرهنگی و اقتصادی می‌نامد (Gramsci, 1971, p. 57)، نیازمند پذیرش قواعد بازار آزاد و کنار گذاشتن سیاست‌های مقاومت‌محور است. ایران، با حفظ هویت انقلابی و گفتمان «ایران گرایی» (Wendt, 1999, p. 184)، این ادغام را رد کرده و به نوموس شرقی متمایل شده است. ویلیام شویرمن هشدار می‌دهد که چنین فشارهایی می‌توانند به تمرکز قدرت در دولت‌های مقاوم (مانند ایران) منجر شوند، که اقتصاد را به سمت نظامی‌گری سوق می‌دهد (Scheuerman, 2006, p. 75). چرا که پیشبینی می شود در ایران، جنگ ۱۲ روزه بودجه نظامی را افزایش دهد و منابع را از توسعه غیرنظامی بردارد.

سوال این است که پیامدهای بازتعریف نوموس برای خاورمیانه چه خواهد بود؟ بنظرم می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

1. قطب‌بندی اقتصادی منطقه‌ای: جنگ ۱۲ روزه خاورمیانه را به دو بلوک اقتصادی تقسیم کرد: بلوک شرقی (ایران، چین، روسیه) و بلوک غربی (اسرائیل، عربستان، آمریکا). این قطب‌بندی، تجارت منطقه‌ای را مختل کرد و هزینه‌های اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و محدودیت‌های تجاری را افزایش داد. ایران با تقویت همکاری با بریکس، تلاش کرد نوموس شرقی را تثبیت کند، در حالی که اسرائیل با قراردادهای تجاری جدید با کشورهای خلیج فارس، نوموس غربی را تقویت کرد (Kaplan, 2025, p. 23).

2. اختلال در بازارهای انرژی: حملات متقابل ایران و اسرائیل، بازارهای انرژی خاورمیانه را متزلزل کرد. افزایش موقت قیمت نفت به دلیل نگرانی از بسته شدن تنگه هرمز، اقتصادهای نفت‌محور (عربستان، امارات) را تحت فشار قرار داد و سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر را کند کرد. از منظر اشمیت، این اختلال نتیجه تعلیق نظم حقوقی و خودیاری دولت‌هاست که نوموس‌های متضاد را در برابر هم قرار می‌دهد.

3. ظهور نوموس‌های جدید: جنگ ۱۲ روزه به ظهور نوموس شرقی در خاورمیانه کمک کرد، که بر تجارت غیر دلاری و چندجانبه‌گرایی متمرکز است. این نوموس، که ایران، چین و روسیه آن را نمایندگی می‌کنند، می‌تواند وابستگی خاورمیانه به اقتصاد غربی را کاهش دهد. با این حال، این تغییر ساختار خطر درگیری‌های اقتصادی (مانند جنگ‌های تجاری یا تحریم‌های متقابل) را افزایش می‌دهد (Odgaard, 2023, p. 120).

در یک جمعبندی، جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، به‌عنوان تجلی تقابل نوموس‌های شرقی و غربی، ریشه در جنگ اقتصادی بین شرق (چین، روسیه) و غرب (آمریکا، اروپا) داشت. ایران، به‌عنوان کشوری خارج از نظم سیاسی غربی، هدف فشارهای نظامی آمریکا و اسرائیل قرار گرفت تا به نظم سرمایه‌داری غربی ادغام شود. از منظر نوموس اشمیت، این جنگ تلاشی برای بازتعریف نظم ژئوپلیتیکی و اقتصادی خاورمیانه بود، که به قطب‌بندی اقتصادی، اختلال در بازارهای انرژی و ظهور نوموس‌های جدید منجر شد.باید دید در این منازعه کدام نظم سیاسی مبتنی بر زیربنای اقتصادی پیروز خواهد شد!

منابع:

- Schmitt, C. (2003). The Nomos of the Earth. Telos Press. 

- Schmitt, C. (2007). The Concept of the Political. University of Chicago Press. 

- Agamben, G. (2005). State of Exception. University of Chicago Press. 

- Aradau, C. (2007). “Law Transformed: Guantanamo and the ‘Other’ Exception.” Third World Quarterly, 28(3), 489–501. 

- Scheuerman, W. E. (2006). “Carl Schmitt and the Road to Abu Ghraib.” Constellations, 13(1), 68–82. 

- Gramsci, A. (1971). Selections from the Prison Notebooks. International Publishers. 

- Wendt, A. (1999). Social Theory of International Politics. Cambridge University Press. 

- Odgaard, L. (2023). “China’s Role in Reshaping the Global South.” Journal of Global Security Studies, 8(2), 105–123. 

- Kaplan, R. D. (2025). “The New Geopolitics of the Middle East.” Foreign Affairs, 104(1), 15–28. 

- EIA (2025). Annual Energy Outlook 2025. U.S. Energy Information Administration


نویسنده

رسول صفرآهنگ

رسول صفرآهنگ، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه روندهای فکری در خاورمیانه می‌باشد. نامبرده فارغ‌التحصیل دکتری علوم سیاسی با گرایش اندیشه سیاسی از دانشگاه تهران است. حوزه مطالعاتی وی شامل بررسی مبانی الهیاتی اندیشه‌های سیاسی در خاورمیانه می‌باشد. آقای صفرآهنگ، عضو پیوسته گروه روندها و جریان‌های فکری خاورمیانه و عضو وابسته گروه اقتصاد سیاسی کشورهای خاورمیانه و گروه مطالعات سیاست خارجی اروپا در خاورمیانه می‌باشد.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد