اگر پاشینیان، رهبر فلسطین بود! نگاهی به فرجام رقابت عملگرایان و آرمانگرایان

نوع مطلب: مقاله

محمد علی دستمالی؛ عضو گروه یک و پژوهشگر مهمان ممتاز در گروه مطالعات جامعه و سیاست خارجی ترکیه

نیکول پاشینیان برای نشستن پشت آن میز سه نفره در کاخ سفید در کنار دونالد ترامپ و الهام علی اف، راه درازی را پیمود. ثبت تاریخی آن نشست را باید در یک آلبوم دید نه در قاب تک عکس.

شاید تحول اخیر، در یک نمای باز، صرفا از منظر منافع ملی ایران و موضوع دالان زنگه زور، اهمیت بالایی داشته باشد. اما واقعیت این است که قبل از این ایستگاه، پاشینیان از دالان مهمتری گذر کرده و بارها با رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه دیدار کرده است. اگر آن مسیر و آن روند جسورانه در مورد عادیسازی روابط ارمنستان با ترکیه را به درستی مرور کنیم، هم درک روشن‌تری از ایستگاه کاخ سفید خواهیم داشت، هم صاحب منبع الهام نوین و و فانوس جدیدی خواهیم شد که بتوانیم در پرتو روشنای آن، تفاوت بنیادین بین سبک رهبری و سیاسی پاشینیان با دیگر رهبران قفقاز، آسیای میانه و خاورمیانه را درک کنیم.

جالب است که پشت آن میز سه نفره و در همنشینی ترامپ – علی اف – پاشینیان، سه رهبر با ویژگی مشترک عملگرایی دیدیم، در دیدارهای پاشینیان با اردوغان نیز شاهد گفتگوی دو رهبر عملگرا بودیم که با وجود دیوار و مانع بلندی به نام پرونده نسل کشی 1915 میلادی، با هم دیدار کردند و از بایسته‌های امروز و برنامه‌های فردا سخن گفتند. این سوتر در خلیج فارس نیز در طیف سیاستمداران عملگرا، محمد بن زاید آل نهیان در امارات و محمد بن سلمان سعودی همچون شاخ شمشاد در برابر دوربین‌های عالم ایستاده‌اند، در عراق نیز عملا نسلی از تکنوکرات‌های عملگرا قدرت را به صورت شراکتی در اختیار گرفته و آرمانگرایانِ دیروز را هم با خودشان همراه کرده‌اند، در سوریه بشار رفته و کسی بر کرسی او نشسته که سلفی است و محاسن بلند دارد اما کرواتی بسته بسی خوشرنگ. از خلیج فارس به سوی اردن که برویم، جناب سرهنگ پرنس عبدالله پادشاه اردن را زیارت می‌کنیم، در لبنان نیز عملگرایان در حال جولان هستند و یحتمل قدرت بیشتری خواهند گرفت، آن سوتر در مصر مارشال عبدالفتاح سیسی را سرخوش از امضای قرارداد گازی 35 میلیارد دلاری با اسراییل مشاهده می‌کنیم، به سوی رام الله اگر به راه بیفتیم با جناب ابومازن سلام علیک خواهیم کرد و اگر قسمت شود چرخی هم در شمال آفریقا بزنیم، باز هم با تعدادی از سیاستمداران و لیدرهای عملگرا مواجه خواهیم شد. آیا این یک اتفاق کاملا تصادفی و بی‌معنی است، یا احیانا با چیدمانی از دنباله‌های فیبوناچی در عالم سیاست روبرو هستیم!؟

یک صف کوتاه، یک صف بلند

اگر از شمال آفریقا و کرانه‌های مصر و رام الله، دوباره به سوی نقطه‌ی آغازین بازگردیم، در تقابل عملگرایان و آرمانگرایان، آیا دو صف هم اندازه و هم تعداد خواهیم دید؟ خیر! ظاهرا در این میانه، این فقط تهران است که هیچ جوره زیر عَلَم عملگرایی نرفته و از موضوع آمریکاستیزی و اسراییل ستیزی گرفته تا غنی‌سازی و حتی برخی موضوعات ذیل حکمرانی اقتصادی همچون خودکفایی در تولید گندم و خودروسازی و نظایر آن، قائل به حرکت مداوم در مسیر آرمان‌های ثابت است. احیانا اگر موفق شویم که با استفاده از یک تریلی تسامح و تساهل، ساختار کنونی طالبان را هم به عنوان یک حکمرانی به حساب آوریم، می‌توانیم افغانستان را نیز ذیل جریانی تعریف کنیم که با عملگرایی میانه‌ای ندارد. ناگفته پیداست که رهبران عمل‌گرا، اهل اولویت‌بندی، جویای ثبات و امیدوار به ابزار دیپلماسی هستند. اما سیاستمداران اهل گرایش آرمانی و بنیادی به دلیل تعهدات ایدئولوژیک خود اهل سازش نیستند و حرکت در مدار انقلابی را، مسلک و آیینی می‌دانند که نباید به به حساب و کتاب‌های مرسومِ «هزینه – فایده» آلوده شود. در چنین فضایی است که درک اهمیت نقش پاشینیان، قابل درک است. نیکول پاشینیان به دنبال صلح با آذربایجان و ترکیه است و پس از این همه سال، تأکید بر مسئله نسل‌کشی ارامنه را کنار نهاده است. مثال دیگر، الهام علی‌اف است که واقعگرایی دستاوردمحور و اتحادهای استراتژیک را بر رویکرد ایدئولوژیک ترجیح می‌دهد. در این میان، اردوغان نیز با آن که از حیث اقتدارگرایی و تمامیت خواهی داخلی یک تافته‌ی جدابافته است، اما در حیطه‌ی سیاست خارجی، پرنده‌ای ست اهل پیچ و قیقاج و معلق. در نتیجه گاهی در داووس داد می‌زند و عکس او بر لیوان برخی جوانان خاورمیانه چاپ می‌شود، گاهی نیز به فراخور شرایط زمانه از کانال مُرسی، می‌زند به سیسی! ممکن است در ادبیات جهادی و انقلابی، از مذبذب و هرهری گرفته تا ساخائن و سازشکار، دوجین صفات منفی برای این رفتارها ردیف شوند، ولی در عالمِ سیاست عینی و رئال، متلک پرانی به این تیپ سیاستمداران، نان مرغوبی از تنور، برون نمی‌آرَد.

عمل‌گرایان سیاست‌ها را به سمت منافع امنیتی و اقتصادی تطبیق و تغییر داده و عمدتا مفاهیم و اهدافی مانند منافع ملی، رشد و توسعه‌ی اقتصادی، گزینه‌های دیپلماتیک و ثبات را در اولویت قرار می‌دهند. اما در سمت مقابل، آرمانگرایان حتی با پرداخت هزینه‌های سنگین، باکی از تداوم مقاومت ندارند و پای حرف نخست خود، می‌ایستند. نکته‌ی مهم اینجاست؛ برآیند این دو سبک متفاوت از حکمرانی و سیاست ورزی، فقط محدود به داخل کشورها نیست و همچنان که در این سال‌ها به وضوح دیده‌ایم، چرخش‌ها و چانه‌زنی‌های عمل‌گرایانه می‌توانند صف‌بندی‌های منطقه‌ای را از نو ترسیم کنند.

تا پیش از جنگ قره باغ، پایبندی به حفظ استقلال آرتساخ، از مهمترین آرمان‌های سیاسی و اجتماعی ارمنستان بود. اما پس از شکست سنگین در برابر ترکیه و آذربایجان و چرخش عمل‌گرایانه‌ی پاشینیان، حتی موضوعات حساسی مانند ادعاهای تاریخی در مورد نسل کشی ارامنه به آرشیو سپرده شد و موضوع عادی‌سازی روابط و تلاش برای اصلاحات اقتصادی به میان آمد.

تصمیمات نیکول پاشینیان برای صلح با ترکیه و آذربایجان و مصالحه در مورد مسائل حساس تاریخی و قانون اساسی، نشانه‌ای از محاسبات عمل‌گرایانه و رجحان استفاده از شریان‌های اقتصادی و ادغام بین‌المللی بر نارضایتی‌های نمادین تاریخی است. در مثالی دیگر، ترکیه که به شکل جدی، سیاستی به نام ادامه جنگ با پ.ک.ک تا کشته شدن آخرین عضو این گروه را دنبال می‌کرد؛ به خاطر منافعی که در سوریه و برخی حوزه‌های داخلی دنبال می‌کرد، به راحتی تغییر مسیر داد و در مواجهه با تحولات منطقه، چندین بار سیاست‌های خود درباره‌ی عربستان سعودی، امارات و سوریه را نیز از نو نوشت! اما در طرف مقابل و به عنوان مثال در غزه، اصرار بر تصمیمات قبلی، باعث شده که با صرف هزینه‌های بسیار و با وجود آن که امید و امکان معقولی برای پیروزی وجود ندارد، به جای عملگرایی در مورد آزادی گروگان‌ها، آرمان‌های قدیمی دنبال شوند. یا در نمونه‌ی دیگری در افغانستان، به وضوح می‌توانیم ببینیم که عدم تمایل برای تطبیق با هنجارهای بین‌المللی و اصرار بر نگرش‌های فوق سلفی به موضوعاتی مانند آموزش زنان و دیدگاه ارتجاعی در مورد تصویر موجودات ذیروح در تلویزیون، افغانستان را در مسیری مبهم و نگران‌کننده قرار داده است.

اگر پاشینیان در غزه بود...

بگذارید یک بار دیگر، به ارزیابی مشی سیاسی نخست وزیر ارمنستان بازگردیم و بپرسیم: چگونه می‌توان به عنوان یک رهبر از دل تاریخ سیاسی قفقاز سر برآورد و آشکارا خلاف جریان‌های اسطوره‌شناسی ملی شنا کرد؟ می‌توان به راحتی از مسیر روزنامه‌نگاری و سیاست خیابانی به کرسی نخست‌وزیری رسید و شجاعت سیاسی را به چنین درجه‌ای رساند و شکستن تابوهای بزرگی مانند عادی‌سازی روابط با ترکیه و امضای پیمان صلح با آذربایجان را عملی کرد؟ در کشوری که این موضوعات، برای دهه‌های متمادی مانند میدان مین سیاسی بوده‌، صرفا با اتکاء به ویژگی‌های شخصیتی و شجاعت، دست زدن به چنین اقداماتی آسان است؟ اگر همین رهبر، یک مسلمان سنّی شافعی بود ولی با همین ویژگی‌های شخصیتی در فلسطین سرگرم سیاست بود، باز هم می‌توانست در عالم تصمیم و اقدام، تا این اندازه جسورانه عمل کند؟ به نظر می‌رسد؛ پاسخ پیچیده است! علی القاعده، غیر از موضوعات ژئوپولیتیکی و نگرش نظام بین الملل، این فاکتور نیز مهم است: بخشی از ساختار فکری و شخصیتی پاشینیان، به ساخت اجتماعی و سیاسی ارمنستان ربط دارد و رخسار او به پسزمینه‌ی جامعه و کشورش الصاق شده است. بلوغ سیاسی جامعه‌ی ارمنستان و مواجهه‌ی همزمان و همرنگ نظام حکمرانی و مردم این کشور با واقعیت‌های عینی تاریخ و سیاست، گذار از مسیر پابندی به تابوها را آسان‌تر کرده و باعث شده درک روشن‌تری از مفاهیم «منافع ملی»، «آینده» و «اولویت بندی معضلات» به وجود بیاید. اما در فضای جهادی فلسطین، اگر پاشینیان به کرسی رهبری می‌رسید، احتمالا یا خیلی زود توسط نزدیک‌ترین اعضای شورای حماس و جهاد، حذف می‌شد. شاید هم مسیر تلاش‌های او، حتی طولانی‌تر از تلاش عرفات و ابومازن، باز هم شانس چندانی برای نتیجه‌گیری نداشت و راه عاقلانه‌تر این بود که بخش مهمی از مجال و توان خود را در مسیر تغییر ساخت اجتماعی و اقناع‌سازی نسل جوان و طبقه‌ی متوسط جامعه صرف کند. شاید پاشینیان نمی‌توانست به سرعت برای تغییر وضعیت کنونی غزه به نتیجه برسد. اما بدون شک، درزها و شکاف‌هایی در زجاج آرمان‌ها به وجود می‌آورد و در آن صورت، به احتمال قوی، مدافعین حقوق بشر و دلسوزان فلسطین در جهان اسلام، به جای آن که صرفا بر سر نتانیاهوی سلاخ فریاد بزنند، از حماس می‌خواستند به دویدن در مسیر تاریک و مه آلود خود پایان دهد و هر چه زودتر گروگان‌ها را آزاد کند. سبک رهبری پاشینیان، یک سبک الهام‌بخش است و اگر او در غزه و در راس حماس بود، چرخه جنگ و محاصره شکلی متفاوت داشت و به جای رویارویی دائمی، تمرکز بر گشایش‌های اقتصادی، بازسازی و تامین امنیت، اهمیت پیدا می‌کرد. در دورانی که انعطاف‌ناپذیری ایدئولوژیک هنوز بسیاری از جوامع را در منازعات با حاصل جمع صفر گرفتار کرده، اندیشیدن به سناریوهای جایگزین، نتایجی به مراتب روشن‌تر از مقاومت و اصرار بر روش‌های قدیمی خواهد داشت و پافشاری بر خودانزوایی و درجا زدن، همان سخن حکیمانه را به یادمان می‌آورد که می‌گوید: «با مقدمات همیشگی، نمی‌توان به نتایج جدید رسید».

ممکن است درباره‌ی حدود و ثغور تعریف عملگرایی در عالم رهبری و سیاست و حتی درباره‌ی مفاهیم دارای بار سلبی و ایجابی پیوستارهای آن، اختلاف نظر بسیاری بین طیف‌های مختلف سیاستمداران، کارشناسان، تحلیلگران و شهروندان عادی وجود داشته باشد. ولی در هر حال، بدیهی‌ترین ویژگی رهبران عملگرا که احتمالا مورد توافق و اجماع همگانی است، سهولت و سرعت در تغییر مسیر است. در جهانی که ظرفیت دولت به طور فزاینده‌ای به جریان‌های خارجی سرمایه، دانش و فناوری وابسته شده، عمل‌گرایان از مزایای ساختاری برخوردارند. نگاهی اجمالی به روندهای جهانی و شرایط کنونیِ حاکم بر جهانِ ما، به وضوح نشان می‌دهد که روز به روز، فضا برای کار و فعالیت رهبران و سیاستمداران عملگرا، موجه‌تر و مهیاتر می‌شود. از پیچیدگی‌های ادغام و وابستگی متقابل اقتصادی گرفته تا تحولات دیجیتالیِ مبتنی بر هوش مصنوعی، تغییرات اقلیمی و مستولی شدن فردگرایی و تغییر نُرم‌ها و هنجارهای تربیتی و اجتماعی و تنوع و تکثر سبک زندگی و برچیده شدن بساط مهندسی اجتماعی، همه چیز نشان دهنده‌ی این است که حتی خاورمیانه‌ی هیجانی، پیچیده و غیرقابل پیشبینی، در مسیر تغییر است و دور نیست که عملگرایان، کل روندها و جریان‌های سیاسی و اقتصادی کشورها را در مسیر تحولات بنیادین بیاندازند. طبیعتا در چنین جهانی، یحیی وار هجوم بردن و مانند او ادامه‌ی شلیک تا آخرین لحظه، نمی‌تواند در ذهن نسل جوان، همچون تدبیر و فضیلت قلمداد شود. نباید فراموش کرد که سبک رهبری عملگرایانه، نسبت و انطباقی کامل، با جهانی «متریک» و سنجه‌ای دارد که «آرمان» و الزامات رسیدن به آرمان، دقیقا مانند قواعد صعود مرحله‌ای یک بازی رایانه‌ای، واضح است و افراد مختارند تصمیم بگیرند که تاب آوری ورود به بازی را دارند یا نه.


نویسنده

محمدعلی  دستمالی

محمدعلی دستمالی


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد


محمد
یکشنبه، ۱۹ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۳۲:۰۶ |
دیدن این جنبه از آقای پاشینیان، هوشمندانه بود. عالی. آقای دستمالی عزیز.