خروج از NPT: خاورمیانه و صیرورت برزخی – دوزخی

نوع مطلب: مقاله

محمد علی دستمالی؛ عضو گروه یک و پژوهشگر مهمان ممتاز در گروه مطالعات جامعه و سیاست خارجی ترکیه

خروج از «پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای»، رقبای منطقه ای ایران را در موقعیت تاریخی ویژه ای قرار خواهد داد و موازنات منطقه برای همیشه تغییر خواهد کرد.

 

در شرایطی که پیشنهاد خروج از ان.پی.تی به عنوان نشانه‌ای از اتخاذ مواضع قاطعانه و انقلابی مطرح شده، بعید است کسی بتواند ثابت کند که مردم ایران، برنده و ذینفع چنین سناریویی خواهند بود. چرا که پناه بردن به این سناریوهای داغ و سوزان، بیشتر زاییده‌ی استیلای «الهیات سیاسی» است تا مفهومسازی عینی و سناریوپردازی واقعگرایانه.

شاید نتوان به راحتی بر سر این موضوع بحث کرد که ارائه‌ی چنین پیشنهادی از سوی یک جریان فکری – سیاسی خاص، ارتباطی با دیدگاه‌های آخرالزمانی آنان دارد یا خیر. ولی می‌توان برای شرح ماجرا و انگیزه‌ها و پسزمینه‌های آن، در همان شبه دستگاه فکری، از برخی استعارات و مفاهیم آشنا کمک گرفت. مفاهیمی مانند «برزخ» و «دوزخ» که خوشبختانه در تعریف حدود و ثغور آنها در منابع دینی اسلام و مسیحیت کاتولیک، تفاوت و اختلافات جدی و بنیادین وجود ندارد. دست کم می‌توان به بیان چنین اشتراک نظر تساهل گرایانه‌ای تن داد که مهمترین فصل مشترک بین این دو سنت کلامی و دینی، چنین است: در «برزخ» (Purgatory)، آدمیان یا به تعبیری بندگان، با گونه‌ای «وضعیت موقت» روبرو هستند که هنوز به «تعیین تکلیف نهایی» منجر نشده و از منظر مسیحیت کاتولیک، حتی می‌تواند مکانی برای تطهیر و انتظار باشد. به این معنی که در برزخ کاتولیکی نیز یک رنج نسبی وجود دارد اما قرار است با رستگاری نهایی به پایان برسد و سعادت مداوم بیاورد. قاعدتا در نقطه مقابل این مفهوم، «دوزخ» (Hell) موقتی نیست و به عنوان یک لعنت ابدی، بدون راه فرار و مکان مجازات مداوم شناخته می‌شود، بنده را برای همیشه از رحمت دور می‌کند. اگر بخواهیم از دامنه‌ی این دو استعاره برای وصف موقعیت سیاسی کنونی بهره بگیریم؛ می‌توانیم به روشنی بیان کنیم که در شرایط فعلی، «ایران» در موقعیت دوزخی نیست. دولت و نهادها کار می‌کنند، روند زندگی روزمره‌ی شهروندان – ولو با وقفه و کاستی و کیفیت پایین – ادامه دارد و با وجود همه‌ی تحریم‌ها و تنش‌های بین‌المللی، نیمچه تعاملی با برخی از کشورها و نهادهای بین‌المللی در جریان است و علی الظاهر، نفت هم هر جوری شده به فروش می‌رسد. حتی با بدبینانه‌ترین و سوگیرانه‌ترین دیدگاه‌ها، نمی‌توان چنین فضایی را دوزخی قلمداد کرد. چرا که ایران وارد وضعیت برگشت‌ناپذیر نشده و کیش و مات روی نداده است. صد البته این فضا هیچ شباهتی به فردوس هم ندارد و شاهد سیطره‌ی گونه‌های آزاردهنده‌ای از عدم قطعیت، تحریم‌های طاقت‌فرسا، موانع ساختاری، شکاف و نابرابری، کسری مداوم بودجه و تورم و مشکلات دیگر هستیم. با این وصف، از دید برخی جریانات سیاسی و احیانا با تکیه بر عبارت کهنه و منسوخ «یا زنگیِ زنگ یا رومی روم»، باید این مسیر را با بالاترین سرعت طی کرد. شک نکنیم در همین اردوگاه، بسیاری از عوامل اصلی، معتقدند که صرفا خروج از NPT بسنده کرد و باید در همان روز، برای بستنِ تگه‌ی هرمز نیز اقدام کرد!

نماز هزار رکعتی اردوغان، بن سلمان و سیسی

اگر از دید موازنات منطقه به تابلوی ایرانِ خارج شده از NPT بنگریم؛ اصلی‌ترین برندگان عبارت خواهند بود از: ترکیه، عربستان، مصر، اسراییل و آمریکا. البته اینها را باید فقط ذیل لیست برندگان اصلی تعریف کنیم. اگر نه سوریه، امارات متحده عربی، بحرین، کویت و دیگران هم به اندازه‌ی کافی سود خواهند برد و در لیست همسایگان شمالی نیز، جمهوری آذربایجان، صاحب شرایط و موقعیت جدیدی خواهد شد. در صورت تحقق چنین سناریویی، رواست اگر رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه، عبدالفتاح سیسی رییس جمهور مصر و محمد بن سلمان پادشاهِ ولیعهد نمایِ سعودی، تمام و کار و زندگی را رها کنند و چند شبانه روز، کارشان فقط و فقط، نماز شُکر باشد! چرا؟ چون فرصتی تاریخی به وجود خواهد آمد تا آنان برای معماری شکل جدید منطقه و بازتعریف مناسبات قدرت، تکلیف خود، رقبا و دوستانشان را روشن کنند. وقتی که ایران، با چنین گزینه‌ای، موقعیت خود را به یک کره شمالی نوین تغییر دهد، از رقابت‌های حوزه‌ی انرژی، تجارت و فن آوری گرفته تا کانون هدایت مخالفت‌های منطقه‌ای در برابر آمریکا و اسراییل، همه چیز دگرگون خواهد شد.

قطعا، مساله فقط اراده و خواستِ رقبا نیست و مجموعه‌ای از واکنش‌های فوری دیپلماتیک، پیامدهای امنیتی و فرجام تلخ اقتصادی به بار خواهد آورد و در چنین شرایطی، از اعمال تحریم‌های گسترده تا افزایش احتمال جنگ و افزایش انزوای منطقه‌ای ایران به سطحی بیسابقه، سیمای منطقه را تغییر خواهد داد. در نتیجه نوع جدیدی از مسابقه‌ی تسلیحاتی و ائتلاف سازی‌های جدید شکل خواهد گرفت. در این میان، کشورهایی مانند ترکیه، عربستان سعودی و مصر، که از اشتیاق تاریخی انباشته شده‌ای برای رقابت و برتری منطقه‌ای برخوردارند، سیکل نوینی از افزایش قدرت نظامی را تجربه خواهند کرد. از آنجایی که این کشورها با دو کنشگر موثر جهان و منطقه یعنی آمریکا و اسراییل روابطی دارند و با قدرت‌هایی نظیر چین، روسیه و اتحادیه‌ی اروپا نیز موازنات و محاسبات خاصی دارند؛ بدون شک آنها هم در مسیر افزایش توان تسلیحاتی، در حوزه‌های موشکی و هسته‌ای، به سمت رقابت خواهند رفت. اما مساله اینجاست که آمریکا و اسراییل و به تبع آنان، اتحادیه‌ی اروپا، خواستار آن نیستند که شاهد فعالیت همزمان و موازی چند مشابه دیگر ایران در منطقه باشند. در نتیجه سوق دادن همه‌ی این کشنگران به سمت یک آرایش و ائتلاف منطقه‌ای جدید، کار دشواری نخواهد بود و اوضاع درهم ریخته و پیچیده‌ی سوریه نیز، می‌تواند شرایطی فراهم کند که بسط و توسعه‌ی پیمان ابراهیم، ثمنی برای معاملات تازه شود و هزار جهد کردن برای مهار ایران، عملا به یک تشریک مساعی تاریخی برای خاورمیانه تبدیل خواهد شد.

باید این واقعیت را درک کرد که تهدید به خروج از NPT و همچنین بستنِ تنگه‌ی هرمز، ابزارهایی عادی برای چانه‌زنی نیستند و تهران پس از خروج از پیمان، دسترسی به بسیاری از کانال‌های دیپلماتیک و تجاری عادی را از دست می‌دهد. به بیانی روشن، تهدید به خروج، نه یک کارت و اهرم فشار، بلکه افتادن به دام یک معضل دیپلماتیک و اقتصادی است و تحمل پیامدها و هزینه‌های سنگین برای مردم و حکومت، ناممکن خواهد بود. افتادن در چنین موقعیتی، منجر به بازدارندگی و امنیت پایدار نخواهد شد و صرفا مسیر فرسایش و انزوا را برای دشمنان و رقبا، هموارتر می‌کند و خروج یکجانبه، ابتکار ژئوپلیتیک را به رقبا سپرده و ایران را در تنگنای بزرگی قرار خواهد داد. آن هم در شرایطی که در جریان تغییرات اقلیمی و افزایش مداوم خشکسالی و بیابان زایی، موقعیت ایران دربرگیرنده‌ی نگرانی‌های بزرگ است. شواهد موجود، نشان دهنده این است که هنوز هم مجال تغیر هست. اما تصمیم برای جهشی ناگهانی و بی‌ملاحظه، نه سکانسی از یک فیلم آخرالزمانی، بلکه پذیرفتن استیلای رنج دائمی خواهد بود.


نویسنده

محمدعلی  دستمالی

محمدعلی دستمالی


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد


علی کرمی
جمعه، ۰۴ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰:۲۸ |
با سلام خدمت ایرانیان باغیرتِ دوستداروطن در فضای پرتنش ژئوپلیتیکی خاورمیانه، خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) همواره با موافقت‌ها و مخالفت‌هایی همراه بوده است. برخی منتقدان داخلی، این اقدام را به سود کشورهایی چون عربستان سعودی، مصر، اسرائیل، آمریکا و برخی دیگر از کشورهای عربی قلمداد می‌کنند. اما آیا این تحلیل با واقعیت‌های راهبردی و منافع ملی همخوانی دارد؟ مخالفان خروج از NPT بر این باورند که چنین اقدامی موجب تحریک رقبا و افزایش مشروعیت امنیتی آنان می‌شود. در حالی‌که واقعیت این است که: - اسرائیل از ابتدا خارج از NPT بوده و با حمایت غرب، به توانمندی هسته‌ای دست یافته است. خروج ایران از NPT نه تنها مشروعیت اسرائیل را افزایش نمی‌دهد، بلکه موازنه بازدارندگی را به چالش می‌کشد. - عربستان و مصر فاقد زیرساخت‌های مستقل هسته‌ای هستند و هرگونه حرکت آنان در این حوزه، وابسته به حمایت خارجی است. خروج ایران می‌تواند آنان را در موقعیت تدافعی و وابسته قرار دهد. در شرایطی که آمریکا و برخی کشورهای غربی از NPT به عنوان ابزار فشار و محدودسازی استفاده می‌کنند، خروج از این پیمان می‌تواند: - قدرت چانه‌زنی ایران را در مذاکرات بین‌المللی افزایش دهد. - ابهام راهبردی در توانمندی‌های ایران ایجاد کند که خود نوعی بازدارندگی نرم محسوب می‌شود. - الگوی رفتاری مستقل و غیرهم‌راستا با نظم تحمیلی غرب را تثبیت کند. محدودیت‌های NPT در حوزه تحقیق و توسعه، مانعی جدی برای پیشرفت فناوری‌های نوین هسته‌ای است. خروج از این پیمان می‌تواند: - مسیر توسعه چرخه سوخت کامل، ایزوتوپ‌های پزشکی و فناوری‌های دوگانه را هموار سازد. - ایران را در جایگاه کشوری با ظرفیت فناورانه مستقل قرار دهد، نه صرفاً مصرف‌کننده فناوری غربی. خروج از NPT به معنای تقابل با جهان نیست، بلکه نیازمند: - تدوین چارچوب حقوقی داخلی برای مدیریت پیامدها و کاهش آسیب‌پذیری. - بهره‌گیری از دیپلماسی منطقه‌ای برای جلوگیری از شکل‌گیری ائتلاف‌های ضدایرانی. - استفاده از ظرفیت‌های سازمان‌های غیرمتعهد و کشورهای مستقل برای مشروع‌سازی تصمیم. جمع‌بندی خروج از NPT نه یک اقدام احساسی، بلکه یک تصمیم راهبردی است که باید در چارچوب منافع ملی، موازنه منطقه‌ای و استقلال فناورانه تحلیل شود. برخلاف تصور برخی منتقدان، این اقدام نه تنها به نفع رقبا نیست، بلکه می‌تواند آنان را در موقعیت انفعالی و وابسته قرار دهد. آنچه اهمیت دارد، مدیریت هوشمندانه این خروج با تکیه بر دیپلماسی فعال، انسجام داخلی و توسعه علمی بومی است. پژوهشگر روابط بین الملل_مطالعات تطبیقی-سیاست بین الملل