تحول در روابط آمریکا و ترکیه با هدف رخنه آمریکا در کراسلند در تقابل با چین
حامد حکمتآرا، پژوهشگر دکتری ژئوپلیتیک دانشگاه تهران
دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده در تاریخ 23 سپتامبر و در حاشیه نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، جلسهای در خصوص غزه تشکیل داد. در این جلسه که رهبران برخی از کشورهای اسلامی و عربی حضور داشتند، رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه در صدر جلسه و در کنار و موضعی برابر با ترامپ نشسته بود. نحوه چینش جایگاه رهبران کشورها چنین تصوری را در برخی رسانههای ترکیه ایجاد کرد که این کشور از دید آمریکا در جایگاهی برابر و یا حتی رهبری کشورهای اسلامی قرار دارد. به ویژه با توجه به جلسه یک ماه قبلتر رئیسجمهور آمریکا با رهبران کشورهای مختلف اروپایی که به شکل نیمدایره و کلاس درس، دور میز ترامپ در دفتر بیضی کاخ سفید نشسته بودند؛ همچون دانشآموزانی که به آموزگار خود گوش فرا میدادند.
همچنین در کنفرانس مطبوعاتی در کاخ سفید نیز ترامپ چندبار اردوغان را با الفاظ و القاب احترامآمیز مورد خطاب قرار داد که با توجه به شیوه رفتاری او حتی در قبال رؤسای جمهور ابرقدرتهایی چون روسیه و چین، جزء موارد نادر محسوب میشود. در همین راستا، سفیر ایالات متحده در ترکیه نیز مذاکرات طرفین را حماسی، درخشان و تاریخی خواند. به باور رسانههای ترکیه، این رفتار ترامپ همان رفتاری است که باید طی 73 سال گذشته که ترکیه به عضویت ناتو درآمده است، اجرا میشد. ترکیه از سال 1952 عضو ناتو بوده و در طول جنگ سرد به عنوان کشوری هممرز با جبهه جنوبی اتحاد جماهیر شوروی سابق، نقش کلیدی برای بلوک غرب ایفا کرده است؛ اما این کشور مسلمان، همواره شاهد رفتاری متفاوت از سایر اعضای ناتو به ویژه از سوی ایالات متحده بوده است.
اما برخلاف رویکردهای رسانهای، به نظر میرسد با رویکرد و تحلیل ژئوپلیتیکی میتوان به درک بهتری درباره علت رویکردهای اخیر ترامپ در قبال ترکیه دست یافت. حمایت از تقویت نظامی و اقتصادی ترکیه، تمایل نسبت به کاهش روابط نظامی و اقتصادی ترکیه با روسیه و جایگزینی آمریکا، حمایت از مواضع رژیم اسرائیل در قبال بحران غزه ضمن احترام به مواضع ترکیه و حمایت از رویکرد ترکیه در قبال بحران سوریه که تعارضاتی با رویکرد رژیم اسرائیل دارد، به ظاهر در برخی موارد عمدتاً به نفع ترکیه تمام میشود و از رئیسجمهور فعلی آمریکا با توجه به شخصیت وی بعید به نظر میرسد؛ اما در واقع، این رویکردها در باطن به نفع سیاستهای کلان ژئوپلیتیکی ایالات متحده در قرن 21 جهت رخنه در کراسلند و جلوگیری از نزدیکی و قدرتیابی بیش از پیش ابرقدرتهای شرقی و نقش فزاینده آنها در حکمرانی جهانی است.
ابعاد همکاریهای جدید بین آمریکا و ترکیه
طی دیدارهای اخیر رهبران دو کشور، ترامپ در حوزه همکاریهای نظامی، مدعی لغو تقریباً بلافاصله تحریمهای کاتسا (قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها) علیه ترکیه شده است؛ این در حالی است که برای لغو این تحریمها نیاز به تأیید کنگره وجود دارد. در صورت تحقق این ادعای ترامپ، چنین تحولی میتواند دسترسی ترکیه به برنامه اف-35 را ممکن سازد. سفیر آمریکا در ترکیه نیز در همین زمینه گفته است با توجه به جو مثبت مذاکرات رهبران دو کشور، اظهارات قبلیاش مبنی بر اینکه موضوع خرید اف-35 از سوی ترکیه قبل از پایان سال 2025 حل و فصل خواهد شد، نادرست نخواهد بود.
از طرف دیگر در حوزه همکاریهای اقتصادی و در جریان این مذاکرات، تجارت انرژی بین طرفین مورد توجه قرار گرفت و چندین توافقنامه جهت خرید فرآوردههای انرژی آمریکایی توسط ترکیه منعقد گردید؛ از جمله اینکه یک توافقنامه بلندمدت برای خرید گاز طبیعی مایع (الانجی) از ایالات متحده و همچنین توافقنامهای در مورد همکاری در زمینه انرژی هستهای امضا گردید. وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز اظهار داشت جریان نفت مجدداً از طریق خط لوله عراق-ترکیه جهت صادرات آن از طریق ترکیه برقرار خواهد شد. همچنین توافقنامهای برای خرید 225 هواپیمای مسافربری از بوئینگ نیز بین طرفین امضا گردید.
در حوزه مسائل منطقهای هم ترامپ از تمایل خود برای قطع خرید نفت روسیه توسط ترکیه سخن گفت؛ هرچند توافقی در این زمینه صورت نگرفت. در زمینه سوریه، سفیر آمریکا در ترکیه از احتمال تجدیدنظر نیروهای دموکراتیک سوریه برای ادغام با ارتش تحت نظر دولت احمد الشرع که مورد حمایت ترکیه است خبر داد. اما در مورد غزه، ترامپ ضمن تکرار اظهارات گذشته خود در حمایت از رژیم اسرائیل، از اظهارنظر یا انتقاد از موضع اردوغان درباره فلسطین خودداری کرد؛ او گفت توافق در مورد غزه میتواند امروز حاصل شود، اما همچنان هیچ تحولی رخ نداده است.
کراسلند به عنوان ریشه تحول در روابط
ریشه این تحولات در روابط آمریکا و ترکیه در دوره ترامپ را میتوان در اقدامات و مواضع اخیر وی که مبتنی بر دید ژئوپلیتیکی و واقعگرایانه او به مسائل منطقهای و جهانی است (برخلاف برخی از رؤسای جمهور دمکرات یا حتی جمهوریخواه پیشین آمریکا) جستجو کرد. تلاشها برای حل و فصل جنگ اوکراین با روسیه جهت ایفای نقش پررنگتر نسبت به اروپا در اوکراین، نقش فعال در صلح بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان پس از 37 سال منازعه به عنوان میانجیگر جایگزین روسیه، اقدامات جهت تضعیف قدرت منطقهای و ملی ایران از طریق تشدید تحریمها و حمله نظامی، یا اصرار جهت حضور مجدد نیروهایی آمریکایی در پایگاه بگرام افغانستان در همسایگی چین، همگی حاکی از نیت ژئوپلیتیکی ترامپ جهت رخنه در نقاط تلاقی هارتلند و ریملند است که این منطقه ژئوپلیتیکی میتواند تحت عنوان کراسلند شناخته شود.
کراسلند به طور کلی میتواند به عنوان منطقهای نواری بین چین، روسیه و ایران به عنوان ابرقدرتهای فعلی یا سابق دارای حوزه تمدنی در اوراسیا تعریف شود. ترکیه به عنوان شرقیترین عضو ناتو طی دهههای اخیر و به خصوص پس از فروپاشی شوروی سابق، نقش و نفوذ روزافزونی در کراسلند از اوکراین و قفقاز گرفته تا آسیای مرکزی، سینکیانگ چین و مغولستان پیدا کرده است که با حمایت ناتو و غرب، این نفوذ میتواند تشدید هم گردد. درواقع به نظر میرسد برخلاف دیدگاه رسانههای ترکیه، آمریکا این کشور را نه از دید ایدئولوژیکی و به عنوان رهبر کشورهای اسلامی، بلکه از دید ژئوپلیتیکی و به عنوان رهبر مجموعهای از کشورها که در محل برخورد هارتلند و ریلمند قرار گرفتهاند (کراسلند) و میتوانند جلوی اتحاد ابرقدرتهای شرقی و نیل آنها به قدرت برتر و حکمرانی جهانی را بگیرند، مینگرد.
ترکیه در دهههای اخیر و مخصوصاً تحت سیاستهای دمکراتها در آمریکا و احزاب مشابه در اروپا، بیش از پیش به چین، روسیه و ایران نزدیک شده است. در همین راستا، کشورهای تحت نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز نیز که در ابتدای فروپاشی شوروی بسیار مایل به نزدیکی به غرب و دوری از کشورهای همسایه بودند، سیاست متعادلتری در روابط بینالمللی خود در پیش گرفته و با قدرتهای همسایه از باب تعامل بیشتر درآمدهاند. چنین وضعیتی به ویژه باعث رشد روزافزون هژمونی منطقهای و جهانی چین از جمله در قالب ابتکار کمربند و راه و سازمان همکاری شانگهای شده است که کشورهای کراسلند از ستونهای اصلی آنها محسوب میشوند؛ روسیه و ایران نیز در چنین شرایطی فرصت بیشتری جهت حضور در منطقه پیدا کردهاند. نهایتاً به نظر میرسد آمریکا با رخنه در کراسلند از طریق نزدیکی بیشتر به ترکیه به دنبال مهار همزمان چین، روسیه و ایران از طریق جلوگیری از پیوستگی این کشورها در کراسلند و افزایش قدرت منطقهای یا جهانی آنها، به ویژه چین است که به تازگی ابتکار حکمرانی جهانی را هم ارائه داده است.
نویسنده
حامد حکمت آرا
حامد حکمت آرا، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروهمطالعات هیدروپلیتیک و تغییرات اقلیمی خاورمیانه می باشد. وی دانشجوی مقطع دکتری در رشته جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک دانشگاه تهران و دانشآموخته دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه است. حوزه مطالعاتی نامبرده هیدروپلیتیک و مسائل اوراسیا است.