روابط بین المللی در دوران پسا کرونا

نوع مطلب: مقاله

 

نظام های سیاسی نمایندگان طبقات خاصی از اجتماع اقلیت اکثریت شده هستند که به صورت سرمایه گذار و حامی در صحنه های سیاسی حضور می یابند. قبل از ویروس کرونا نظام های سیاسی و بازیگران در سطح محلی، منطقه ای و بین المللی بر این باور بودند که علیرغم حضور در جمع، منافع انحصاری را دنبال کنند. پدیداری ویروس کرونا همه معادلات خطی روابط بین المللی جاری پس از جنگ دوم جهانی را بهم ریخت و بازیگران عرصه بین المللی را از اهمیت حضور، باور و پذیرش آگاه ساخت.

 

 این ویروس «همه گیر»، مشکلات بسیار بزرگی را برای مردم و سیاستمداران جهان بوجود آورده است. چالش های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی نوع برخورد کشورها را نسبت به این بیماری شکلی خاص داده است. فارغ از جنبه پدیدارشناسانه ویروس، مدیریت جهانی برای مقابله با آن علیرغم نگاه ایدئولوژیکی واحدهای سیاسی به سمت نوعی اشتراک مساعی متمایل شده است. اما هم چنان این تقابل ایدئولوژیک واحدهای سیاسی و اتهام زنی متقابل درباره خاستگاه و منشأ بیماری، دچار نوعی برخورد متفاوت واقع گرایی کلاسیک در سطح بین الملل شده است. این ویروس پرده از آفت عدم همکاری و همزیستی مسالمت آمیز  بین المللی که پیش از این منجر به فجایع انسانی در قالب جنگ ها شده بود را بیش از پیش نمایان کرد.

 

در این وضعیت، احتمالا مدیریت جهانی از حالت قطبی به حالت فراگیر و به سمت انعطاف نسبی پیش خواهد رفت. این امر از درک واقعیتی بزرگ ناشی می شود که مؤلفه های شاخص مذکور در بالا تنها در صورت همگرایی بین المللی و وقوف به نظم بینابین معنا می یابند و به واقعیتی ملموس تبدیل خواهند شد. چون عدم درک و توجه به این مسئله موجب هرج و مرج و آنارشی در نظام بین الملل می شود. همچنان که امروز دولت آمریکا از مسیر قوانین بین المللی خارج و سازمان های بین المللی و عملکرد آنها را به سخره می گیرد.

 

نجات یا نابودی بشر یک بازی دومینو است که دارای ویژگی تأثیرپذیری و تأثیرگذاری است و ضرورت نجات، پایبندی به گذر از تلقی های سیاسی به سمت جهت گیری های حقوقی است. چالش های جمعی، همکاری های جمعی می طلبد و لیبل زنی و تئوری های توطئه با منطق علمی ناسازگار است. لذا تمایز قائل شدن بین امر واقع و تجربی با تکیه بر اخلاق زیستی راه حل مسیر شکوفایی بشر است. با این حال به نظر نمی رسد اختلافات عمده قطب های سیاسی برطرف گردد ولی گزینه های ذهنی در شرایط بحران پوست اندازی کرده و جای خود را به اولویت های جدیدی در روابط بین المللی خواهد داد.

 

 نحوه عمل تغییرات مدیریت جهانی بستگی به سازوکار قوانین بین المللی در تعاریف جدید تهدیدات بشریت به طور عام دارد. جامعه بین المللی بایستی با تکیه بر نهادهای غیرحکومتی متشکل و دانشگاه ها در پی تدوین این قوانین باشد و مسیر بعد از جنگ دوم جهانی را در همزیستی مسالمت آمیز و پرهیز از جنگ ها بازتعریف و بهینه سازد. نحوه عمل بایستی منطبق با درس های تاریخی و جبران خلاء های ناشی از آن باشد.    

                                                                              

بحران کرونا ثابت کرد که دیگر زمان جزیره ای اندیشیدن و به تنهایی عمل کردن در عرصه های بین المللی به پایان رسیده است. در جهان پساکرونا بایستی بازیگران در زمین بازی با حضور رقیب بازی کرده و تضمین دوام و بقاء آنها فقط منوط به ادامه بازی و حضور بازیگران در میدان است. ویروس کرونا موجب شد نظام های سیاسی و بازیگران نظام بین الملل در هر کجای جهان برای بقاء و دوام خود به یک بازاندیشی و خودانتقادی وسیع دست بزنند. بنابراین به نظر می رسد حاکمان در جهان پساکرونا لاجرم برای بقاء نظام های سیاسی خود مجبور هستند بخشی از اختیارات انحصاری خود را به بدنه اجتماعات خود واگذار نمایند و این به معنای ظهور بازیگران جدید در عرصه نظام بین الملل است.

 

امروز نظام های سیاسی و حاکمان برای مهار ویروس کرونا اقدام به برنامه ریزی هایی نموده اند که قبل از این هرگز حاضر به انجام آن نبودند، به نظر می رسد به سمت یک همگرایی و هم افزایی پیش می روند. اگر بازیگران در مواجهه با یکدیگر صرفاً به رقابت در بازی های سیاسی متمرکز شوند، جهان به سمت آنارشی پیش خواهد رفت. نظام های سیاسی اگر نتوانند و یا نخواهند سهم و نقش بیشتری به نهادهای اجتماعی خود واگذار نمایند، محکوم به قبول هزینه های زیاد و در نهایت نابود شدن هستند. در هر صورت آنها به هر نحو ممکن هزینه های زیادی را برای دوام و بقاء خود پرداخت خواهند کرد.

 

یکی از راه های مهم برای کاهش مسئولیت نظام های سیاسی در جهان اقدام به تشجیع و عملیات بسیج عمومی شهروندان و اعطاء مسئولیت به آنها می باشد. حاکمان برای مهم جلوه دادن حضور شهروندان آنها را به صورت موقت در جایگاه های مورد نظر خود قرار می دهند. این در حالی است که همه این بازی ها صوری و موقتی است و این اقدام به یارگیری و انتخاب و استخدام نیروهای تازه نفس کمک می کند. نظام های سیاسی در جهان که قدرت مرکزی به صورت متمرکز اعمال می شود، دوام و بقاء قدرت در تمرکز و استفاده انحصاری از آن می باشد که در نظر همه حاکمان واگذاری کمترین بخش قدرت موجب شکنندگی آن خواهد شد. اما در جهان پساکرونا حاکمان با عقب نشینی و واگذاری هوشمند قدرت در بخش های خاکستری نظام به سازمان های مردم نهاد هوشمندانه از بخش های غیر ضروری و کم خطر عقب نشینی کرده دوام و بقاء خود را تضمین می کنند.                                

 

 


نویسنده

1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد