گزارش نشست دوم سلسله نشست های بحران اندیشی و گفتگوهای ملی «بحران اخلاق، امید و همبستگی اجتماعی در ایران»

نوع مطلب: خبر

نویسنده گزارش: بهناز محمدی

«اخلاق، امید و همبستگی اجتماعی در ایران» عنوان نشستی تخصصی از سلسله نشس ت­های «بحران ­اندیشی و گفتگوهای ملی» است که در روز چهارشنبه ۱۳ دی ماه ۱۴۰۲ به ابتکار دو گروه مطالعاتی روندها و جریان های فکری و مطالعات سیاست و تمدن ایرانی وابسته به پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار گردید. این نشست علمی با حضور دکتر محمدباقر تاج­الدین، دکتر رسول رسولی پور، دکتر جواد حیدری، دکتر احمد زیدآبادی و دکتر امیرحسین خداپرست که همگی از چهره های علمی در دانشگاه­ها و مراکز علمی کشورمان هستند و با حضور علاقه مندان به این نوع مباحث برگزار شد. این نشست در دو پنل تخصصی با مدیریت دکتر عارف مسعودی و دکتر مختار نوری مدیران گروه­ های پژوهشی مذکور به بحث و بررسی در خصوص یکی از مهمترین چالشها و بحران­ های مهم جامعه­ امروز ایران یعنی بحران اخلاق و همبستگی اجتماعی اختصاص داشت.

در این نشست هدف آن بود تا با دعوت از صاحبنظران و اندیشمندان مختلف، از منظر فلسفی، سیاسی، اخلاق و جامعه شناسی، علت و پیامدهای بحران اخلاق و همبستگی در جامعه ایرانی و راه­های برون­رفت از آن به بحث و بررسی گذاشته شود. در ادامه شرح مختصری از موضوعات کلیدی مطرح شده توسط سخنرانان محترم در این جلسه ارایه خواهد شد.

رسول رسولی پور

دکتر رسول رسولی پور به عنوان سخنران اول این نشست با طرح مباحث تئوریک در باب امید و الهیات امید سخن خود را آغاز نمودند. از نظر رسولی پور، امید آرزویی است که احتمال وقوع آن همواره وجود دارد. قرابت و نزدیکی موضوع امید با الهیات، زمینه روانشناختی و معرفت شناختی میان آنها است. به زعم رسولی پور، در بین مومنان ایمان به آخرت همیشه وجود داشته و مومنان همواره با نگاهی امیدوارانه به آینده ایمان دارند. دکتر رسولی پور با اتخاذ نگاهی الهیاتی به مفهوم امید و همبستگی اجتماعی، به اندیشه سنت آگوستین اشاره نمود که بر مقولاتی چون ایمان امید، عشق و اطمینان تمرکز کرده و در ادامه بر متفکرانی چون ارنست بلوخ، یورگن مورتمان و هنری دروش متمرکز شدند. رسولی پور همچنین به تری ایگلتون اشاره داشتند که بحثی چون امید بدون خوش‌بینی را مطرح کرده­اند. به نظر وی، ایگلتون امید بدون خوش‌بینی (عدم رضایت) را موتور محرک انسان امیدوار برای عمل می‌داند و انسان باید بدون خوش‌بینی به آینده امیدوار باشد. به زعم ایشان، در مقابل این نگرش می‌توان به ارنست بلوخ اشاره کرد که معتقد به امید با خوشبینی یعنی امید امیدوارانه است، چراکه بدبینی و امید توام با بدبینی ممکن است منجر به افراط و تفریط و عدم ورود مومنان به حوزه عمل بشود و همین امر مانع از تغییرات اجتماعی شود. البته از طرفی امید خوشبینانه نیز اگر افراطی دنبال شود بسیار ساده‌لوحانه تلقی می‌شود و هر تغییر انجام نشده را به تحولی در آینده موکول می­ کند. رسولی در این نشست همچنین تأکید داشتند که امید حتما باید امیدوارانه دنبال شود و امید به تحول، لازمه زندگی شخصی هر انسانی است. دکتر رسولی در نهایت بحث و نظر و خود را اینگونه به پایان ‌برد که در الهیات دین اگر بخواهیم با نگاهی امیدوارانه به مبحث امید وارد شویم ناچار از اتخاذ موضع اگزیستانسیالیستی و پست مدرن هستیم، چرا که در آنها امر ناممکن به نحوی محتمل الوقوع است و خدا هم در محاسبات در نظر گرفته می‌شود و عمل خداوند به هیچ وجه تابع تحلیل های عقلانی ما انسان ها نیست.

جواد حیدری

دکتر جواد حیدری مباحث خود را از منظر نظریه سیاسی بیان نمودند. ایشان از منظر نوعی «لیبرالیسم برابری طلب» دیدگاهش را مطرح و از بعد سیاسی مسأله مورد بحث را تحلیل نمودند. حیدری در بخش اول سخنانش  ۱۴ مسأله اساسی سیاسی در دنیا و کشور خودمان را نام بردند. ایشان به ۱۴ مسأله حیاتی در چارچوب نظریه سیاسی اشاره داشتند که از مسائل حیاتی کشور ما نیز به شمار می­ آیند. مسأله اقتدار و تکلیف سیاسی، مسأله دولت - ملت، مسأله جنگ و مداخله، مسأله دموکراسی، مسأله آزادی، مسأله مدارا، مسأله عدالت اجتماعی ، مسأله حقوق بشر، مسأله شهروندی، مسأله زنان و فمینیست، مسأله محیط زیست، مسأله چند فرهنگ­گرایی، مسأله عدالت جهانی و در آخر مسأله عدالت نسلی از جمله این مسائل به شمار می­آیند. به زعم حیدری اینها مسائلی هستند که به وفور با آنها سروکار داریم و بخشی از آنها در یک سال اخیر در کشور ما بسیارحاد شده اند و نیاز به ارائه راه حل مناسب دارند و  برای پیدا کردن راه حل مناسب باید به نظریات آن حوزه درساحت نظریات سیاسی مراجعه می‌شود. حیدری در ادامه با نگاهی دقیق تر به آنچه تاکنون در کشور به عنوان راه حل کلان برای حل مسائل ارایه شده است، آنها را در پنج حوزه دسته بندی نمودند: راه حل بنیاد گرایان و خالص گرایان که همواره مهمترین مسأله کشور را ثبات و امنیت می دانند و با حفظ وضع موجود تحت هر شرایط و بحرانی سعی در ادامه مسیر حکمرانی دارند. راه حل دوم مختص کسانی است که به دنبال بهبود بخشی از مسائل با باز کردن فضای اقتصادی و اجتماعی از طریق چانه زنی با نظام هستند. راه حل دیگر را اصلاح طلب ها با دموکراتیک کردن نهادهای سیاسی و اجتماعی از طریق عقب نشینی نظام دنبال می کنند، راه حل چهارم نیز از سوی تحول طلبان دنبال می‌شود که با خیابانی کردن سیاست و اعمال فشار به دنبال تسلیم نظام و در پی آن تغییر قانون اساسی برای حل مسائل هستند و راه حل آخر که از سوی براندازان یا همان سرنگونی طلبان مطرح می شود که به دنبال شکست کامل نظامی سیاسی مسلط می ‌باشند. آقای حیدری برای اینکه بتواند ارزیابی درستی از راه حل های این ۵ گروه سیاسی و فکری یعنی حفظ وضع موجود، متقاعد کردن نظام، عقب نشینی ، تسلیم و شکست داشته باشد وارد بخش سوم سخنان خود شد و از نظریات رالز و نیگل به عنوان شاقولی برای این ارزیابی استفاده نمودند. رالز و نیگل با تفکیک قائل شدن بین ثبات یک نظام سیاسی و مشروعیت آن به دنبال بررسی میزان درستی راه­حل­های سیاسی هستند. بخش پایانی سخنان حیدری به راه­حل­های لیبرال ها اختصاص داشت که همانا ایجاد ساختار انگیزشی در افراد جامعه است، اینکه افراد در انگیزه خود برای امور اینگونه بیاندیشند که درست است که من روزی خواهم مرد ولی انسانیت ادامه دارد و این حفظ انسانیت است که موتور محرک افراد و نظام های سیاسی برای تداوم جامعه بر پایه های مشروعیت و ثبات است.

امیرحسین خداپرست

دکتر امیرحسین خداپرست با تمرکز بر مبحث «روال» و «سنت»های اجتماعی و اهمیت آنها در زندگی اخلاقی افراد، با بیانی استقرایی به موانع اخلاقی مؤثر در ایجاد همبستگی اجتماعی در جامعه ایرانی اشاره داشتند. او معتقد بود که اخلاق با عمل اجتماعی نسبتی وسیع دارد و بهتر است به جای پراکتیس از واژه «روال» و «سنت» استفاده کنیم. به نظر ایشان، سنجش تفکرات و نظریات اخلاقی امری نیست که در خلأ صورت گیرد، بلکه این امر وابسته به روال های اجتماعی، سنت ها و شیوه تفکر افراد است. اخلاق پیوندی دائم با روال های اجتماعی و در نهایت با همبستگی اجتماعی دارد. خداپرست با این مقدمه به شرح موانع اخلاقی مؤثر بر همبستگی اجتماعی در ایران امروز پرداخت. موانعی که به مرور شکل گرفته و منجر به لایه لایه شدن جامعه و مانع جدی همبستگی اجتماعی و تشکیل روال های اجتماعی و سنت های اخلاقی شده­اند. از جمله این موانع می توان به موارد ذیل اشاره داشت: .۱. شکاف ملت-دولت و فاصله‌ای که بین دولت و ملت وجود دارد و گواه آن مسئله «حکومتی و غیر حکومتی» شدن است که تبدیل به یکی از معیارهای داوری مردم درباره دیگران و پدیده های سیاسی و اجتماعی شده است.۲. فاصله بین فقیر و غنی که علیرغم شعارها و ادعای دولت مبنی بر رشد اقتصادی در بخش غیر نفتی، بیشتر شده و کاملاً هم مشهود است. ۳. سومین عامل فاصله حاشیه و مرکز است. در ناخودآگاه افراد جامعه این باور شکل گرفته که اگر در شهرهای بزرگ زندگی کنند از زندگی بهتر، امکانات آموزشی و درمانی برخوردارند و این بر حساسیت های اخلاقی افراد تأثیرگذار است.۴. فاصله ای است که بین فقیه و غیر فقیه بوجود آمده است، این باور را در جامعه بوجود آورده که طبقه ای در جامعه وجود دارد که فارغ از اعتقادات و به سبب کارکردش دارای هویتی خاص است که دسترسی این صنف را به مواهب دنیوی بیشتر می‌کند .۵. تفاوت بین مسلمان و غیر مسلمان که  فارغ از مناقشات سیاسی وجود دارد.۶. تفاوت بین شیعه و سنی که به نوعی با شکاف مرکز و پیرامون نیز در ارتباط است. این ۶ مورد موجب لایه بندی جامعه شده و تا وقتی که همبستگی اجتماعی به یک سطح حداقلی نرسیده باشد، دعوت به تفکر اخلاقی و عمل اخلاقی به هیچ وجه معنادار و امیدوارانه نخواهد بود و برای رسیدن به این سطح حداقلی باید از یک موازنه متألمانه استفاده کنیم تا از میزان لایه لایه بودن جامعه بکاهیم و قوام بیشتری به همبستگی اجتماعی بدهیم و افراد را برای زندگی اخلاقی پرورش دهیم.

احمد زیدآبادی

دکتر احمد زیدآبادی در باب اهمیت اخلاق به ویژگی ذاتی انسان و به قول ارسطو مدنی الطبع بودن او و همچنین نیاز بشر به همبستگی اشاره داشتند و بیان نمودند که اخلاق مانند یک چسب عمل کرده و انسان ها را به هم پیوند می‌دهد. اخلاق  باعث می شود که  افراد در جامعه قابل اعتماد شوند و بدون آن زندگی در توحش کامل خواهد بود. اساساً اخلاق پایه حیات است و بدون آن زندگی بشر بر روی کره زمین مخاطره آمیز خواهد بود. اخلاق در درجه اول یک امر درونی است ولی شرایط اجتماعی نیز می‌تواند باعث تقویت و یا تضعیف اخلاق شود. از نظر او دو  ریشه و پشتوانه برای اخلاق و همبستگی اجتماعی وجود دارد: یکی اخلاق ناشی از تقسیم کار اجتماعی نظیر اخلاق حرفه ای و اخلاق شغلی که به انسان‌ها  یک سری هنجارها و باید ها و نبایدها را تحمیل می‌کند و پشتوانه اش قانون است و در صورت رعایت نکردن مجازات هایی در پی دارد. در طول تاریخ برخی متفکرین معتقد بودند اگر قانون را به جای اخلاق بگذارند انسان می‌تواند زیست اخلاقی درستی داشته باشد ولی در جایی که زور نباشد قانون زیر پا گذاشته می‌شود و در حقیقت این اخلاق است که پشتوانه رعایت قانون است. پشتوانه دوم و البته مهم­تر در طول تاریخ در واقع یک سلسله اعتقادات متافیزیکی بوده که همواره منجر به بازتولید اخلاق و همبستگی اجتماعی ‌شده است. صاحبان نظران یکی از دلایل انقلاب 1357 در ایران را مقاومت جامعه سنتی و طغیان هویت سنتی در مقابل روند مدرنیزاسیون پهلوی می‌دانند، چراکه جامعه نتوانست خودش را با آن همراه کند و احساس بی‌هویتی کرد. اگر اعتقاد به دیالکتیکی بودن امور جهان را بصورت پیش فرض بپذیریم شاید ببینیم که در گذشته و قبل از حاکمیت حکومت دینی مردم اخلاقی­تر بودند و همبستگی اجتماعی بیشتری باهم داشتند، ولی پس از حاکمیت دینی که شعارش اخلاقی تر کردن جامعه است، دقیقاً برعکس عمل شده و جامعه دچار گسست اخلاقی شده است. زیدآبادی در ادامه تأکید داشت که دین همواره پشتوانه اخلاق بوده و نظام اخلاقی مبتنی بر باورهای سنتی در سایه باور به خدا، امور دنیوی را برای افراد معنادار می‌سازد. گاهی ترس، گاهی طمع بهشت، گاهی ایجاد هماهنگی با هستی و خود، همگی منجر به رعایت اصول اخلاقی در جامعه می‌شوند. اخلاق سکولار در جوامع غربی پشتوانه دین ندارد و بر یک نوع سنجش عقلانی مبتنی بر تقسیم کار و حفظ جامعه است که برای زندگی بهتر افراد خود را ملزم به رعایت معیارها و الزاماتی می‌کنند. از نظر زیدآبادی سکولاریسم سیاسی مانعی جدی برای سکولاریسم فلسفی در جامعه است. زمانی که پشتوانه اعتقادات سنتی در جامعه فرو می‌ریزد جامعه دچار پریشان حالی و تهاجم غیر منصفانه ای از سوی آئین های بی‌خدایی می‌شود که تمام میراث­های اخلاقی و معنوی تاریخ را مورد تهاجم و نابودی قرار می‌دهد.

محمدباقر تاج‌الدین

دکتر محمدباقر تاج الدین با نگاهی جامعه­شناختی به موضوع امید و همبستگی اجتماعی بیان داشتند که اخلاق اجتماعی، همبستگی اجتماعی و امید اجتماعی از جمله مقولاتی هستند که دلالت بر «امر اجتماعی» دارند. او معتقد بود جامعه ایران، جامعه ای در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است که این مسیر سخت از زمان مشروطه آغاز و همچنان ادامه دارد. ایشان در مخالفت با برخی از صاحب­نظران که جامعه سنتی را جامعه ای اخلاقی که هیچ مسأله­ای نداشته و جامعه مدرن را بحران­زده می‌دانند، با بهره گیری از مفهوم «سایبان مقدس» پیتر برگر بیان داشت که در جامعه سنتی، دین یک سایبان مقدس درست می‌کند که در آن یک صدا، یک سخن، یک نوع مرام و یک نوع سنت و آئین وجود دارد که افراد با همبستگی مکانیکی آن را پذیرفته و از آن حمایت می‌کنند. در جوامع در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن ما با ۴ سنخ جامعه روبرو هستیم.۱. جامعه سنتی که افراد براساس الگوها و منش ها و نظم جهان سنتی زندگی خویش را سامان می‌دهند.۲. نیمه-سنتی نیمه مدرن ۳. جامعه مدرن ۴. جامعه پست مدرن . آقای تاج الدین تأکید داشتند که در حال حاضر همبستگی به معنای سنتی دیگر قابل احیا نیست، چرا که ما دیگر در یک جامعه سنتی حضور نداریم و الگوهایی که رفتار و منش اجتماعی افراد در جامعه سنتی را شکل می‌دهد کاملاً از بین رفته اند. از طرفی در جهان مدرن عواملی نظیر امر سیاسی، امر اقتصادی و امر اجتماعی ممکن است مانع سامان دهی نظم جدید و یک گذار منطقی به دلیل فراهم نبودن زیر ساخت های عقلانی، علمی و فکری گردند. همین موضوع سبب شد تا جامعه ما از مدرنیته صرفاً میوه هایش را تصاحب کند، بدون اینکه به ریشه هایش دسترسی داشته باشد و این گذار ناقص از سنت به مدرنیته ما را با یک جامعه کژ مدرن مواجه ساخته که مانع از ایجاد همبستگی اجتماعی می‌شود. البته به این معنی نیست که  جامعه کاملاً دچار فروپاشی شده باشند بلکه جامعه‌شناسان معتقدند جامعه هرگز از بین نمی‌رود اما دچار شدت و ضعف می‌شود. ایشان در ادامه اشاره داشتند که در جامعه‌ فعلی ما ظرفیت­های لازم برای حرکت به سمت اخلاق اجتماعی و سپس امید اجتماعی وجود دارد و گواه آن وجود افرادی است که با تمام مشکلاتی که گریبان جامعه و افراد را گرفته هنوز هم تلاش می‌کنند و ظرفیت­های لازم را ایجاد می‌کنند، هرچند در این مسیر دچار فرارو نشیب می‌شوند. هنوز ظرفیت­ها، امیدها پتانسیل­ها و استعدادها ولو اندک در جامعه کارکرد مؤثر دارند. 

این جلسه علمی با پرسش و پاسخ میان مخاطبان با سخنرانان به پایان رسید. طرح پرسش­های مختلف از سوی شرکت کنندگان در نشست علمی مذکور و ارائه پاسخ توسط سخنرانان از دیگر بخش­های این نشست بود. گروه مطالعاتی روندهای فکری و مطالعات ایران پژوهشكده مطالعات استراتژیک خاورمیانه امیدوارند چنین نشست­هایی بتوانند در حل و فصل معضلات جامعه ایران نقش داشته باشند و راههای برون­رفت از معضلات موجود را بگشایند. بدون تردید مسائل و معضلات هر حوزه تنها توسط محققان و متخصصان آن حوزه قابل حل و فصل است و این امر یعنی پرداختن به تبارهای فکری مسائل سیاسی و اجتماعی بیش از هر چیز نیازمند مشارکت جامعه علمی، اساتید و پژوهشگران این حوزه است.

 

 


نویسنده

مختار نوری (مدیر گروه)

مختار نوری دکتری علوم سیاسی با گرایش اندیشه سیاسی و مدیر گروه روندها وجریان های فکری در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است.


عارف مسعودی (مدیر گروه)

عارف مسعودی دکتری رشته علوم سیاسی، گرایش جامعه شناسی ، دانشگاه شهید بهشتي تهران است. ایشان در سال 2017 پژوهشگر مهمان در دانشگاه یورک (تورنتو – کانادا) بوده اند . آقای مسعودی اکنون مدیر گروه سیاست و تمدن ایرانی پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه هستند