آینده امنیت ملی در سایه فناوری‌های نوین ؛ آیا ایران و اسرائیل در مسیر «غیرخطی‌سازی» جنگ پیش می‌روند؟

نوع مطلب: مقاله

سید کامران یگانگی؛ پژوهشگر مهمان در گروه دیپلماسی انرژی پژوهشکده مطالعات خاورمیانه

در تاریخ پرفراز و نشیب خاورمیانه، تقابل ایران و اسرائیل به‌مثابه یکی از کانون‌های پایدار ژئوپلیتیک، همواره فراتر از یک منازعه‌ی دوطرفه عمل کرده و امنیت منطقه‌ای و حتی جهانی را به چالش کشیده است. اما آن‌چه امروز این رقابت راهبردی را وارد مرحله‌ای تازه کرده، نه فقط تغییر وزن بازیگران یا تغییر ائتلاف‌ها، بلکه ورود فناوری‌های نوین و فرامکانی به صحنه نبرد است. دیگر نمی‌توان از «جنگ» سخن گفت بی‌آنکه مرزهای آن با صلح، روایت، زیرساخت و رسانه درآمیخته نباشد. پرسش محوری آن است که آیا ایران و اسرائیل، به عنوان دو بازیگر اصلی این میدان، در حال حرکت به سوی مرحله‌ای از نبرد هستند که در آن جنگ، غیرخطی، ترکیبی و چندلایه شده است؟ و اگر چنین است، پیامدهای این تحول برای امنیت ملی منطقه چه خواهد بود؟

جنگ هوشمند؛ پایان یک عصر، آغاز عصری دیگر

مفهوم جنگ هوشمند (Smart War) برخاسته از هم‌گرایی سه حوزه‌ی فناوری اطلاعات، انرژی‌های نوین و رسانه‌های دیجیتال است. در این الگو، برخلاف جنگ‌های سنتی که در آن خطوط نبرد مشخص و تعاملات فیزیکی مستقیم بودند، شاهد پیدایش الگویی از درگیری هستیم که مرزهای زمان، مکان و حتی هویت بازیگران را درهم می‌ریزد.

جنگ هوشمند متکی بر ابزارهایی چون پهپادهای هوشمند، عملیات سایبری، هوش مصنوعی، جنگ شناختی و درگیری‌های نیابتی دیجیتال است. در این قالب، هر نقطه از زیرساخت ملی از سرورهای برق و ارتباطات تا افکار عمومی در رسانه‌های اجتماعی می‌تواند به میدان نبرد بدل شود.

در این چارچوب، هر دو بازیگرِ درگیر، یعنی ایران و اسرائیل، به‌طور موازی و پیشرونده، در حال افزایش ظرفیت‌های فناورانه در سطوح دفاعی، اطلاعاتی و روانی هستند. به‌ویژه در حوزه‌های جنگ سایبری، تحلیل داده‌های کلان، و مهندسی افکار عمومی، رقابت به مرحله‌ای رسیده که قواعد کلاسیک بازدارندگی را بی‌اثر ساخته است.

دگرگونی پارادایم نبرد: پیوند فناوری، انرژی و رسانه

در نظم نوین امنیتی منطقه، نبرد صرفاً در میدان‌های مرزی و نظامی رخ نمی‌دهد؛ بلکه زیرساخت‌های حیاتی انرژی، داده و روایت به مؤلفه‌های اصلی قدرت تبدیل شده‌اند. امروزه، شبکه‌های هوشمند برق، پلتفرم‌های اطلاعاتی و فناوری‌های حساس صنعتی، به شدت در معرض تهدیدات سایبری قرار دارند. در چنین فضایی، حتی یک اختلال در سامانه‌های کنترل صنعتی یا حمله به زیرساخت داده می‌تواند دامنه‌ای از ناپایداری‌های اقتصادی و امنیتی ایجاد کند.

هم‌زمان، رسانه‌ها به میدان نبرد روایت‌ها بدل شده‌اند. روایت‌های خبری، عملیات روانی و مهندسی افکار عمومی اکنون در حکم جنگ‌افزارهای نرم عمل می‌کنند. بازیگری که بتواند در ذهن مخاطب «معنای تهدید» را بازتعریف کند، از توان مضاعف برای بازدارندگی یا تهاجم برخوردار خواهد شد. از این منظر، فضای دیجیتال نه یک ابزار، بلکه بخشی از جغرافیای جنگ شده است.

جنگ در حوزه‌ی خاکستری؛ مرزهای درهم‌شکسته‌ی صلح و جنگ

از مهم‌ترین ویژگی‌های نبردهای نوین، ظهور مفهوم «حوزه خاکستری» (Gray Zone) است؛ فضایی که در آن جنگ و صلح در هم تنیده و تشخیص آغاز یا پایان درگیری بسیار دشوار می‌شود. در این حوزه، ابزارهایی چون تهدید سایبری، تحریم هوشمند، جنگ روانی، خرابکاری هدفمند و پشتیبانی نیابتی، جایگزین عملیات آشکار نظامی شده‌اند.

در رابطه‌ی ایران و اسرائیل، طیف متنوعی از اقدامات در این حوزه قابل مشاهده است؛ از حملات سایبری متقابل به تاسیسات حساس تا ترورهای هدفمند و انتشار اطلاعات کاذب برای تغییر افکار عمومی. این نوع تقابل، ساختار امنیت ملی را از حالت متمرکز بر دفاع سخت، به سمت تاب‌آوری در برابر تهدیدات نرم سوق می‌دهد و به شدت نیازمند بازنگری در سیاست‌های کلان دفاعی و حکمرانی زیرساخت‌هاست.

نتیجه‌گیری: راهبردهای مواجهه در عصر نبردهای غیرخطی

در مواجهه با روند فزاینده غیرخطی‌سازی جنگ، آن‌چه امنیت ملی ایران را در دهه پیش‌رو تعیین خواهد کرد، نه توانمندی صرف نظامی، بلکه نحوه بازآرایی راهبردهای کلان امنیتی در بستر فناوری، انرژی و روایت است. ایران برای باقی‌ماندن به‌عنوان بازیگری فعال و تأثیرگذار در نظم نوین امنیتی منطقه، نیازمند عبور از چهار چالش راهبردی و بهره‌گیری از فرصت‌های متناظر آن است:

الف .فناوری به‌مثابه میدان نبرد راهبردی: آینده جنگ، نه صرفاً در پادگان‌ها، که در سرورها، شبکه‌ها و جریان داده‌ها رقم خواهد خورد. راهبرد دفاع ملی باید از "سخت‌افزارمحور" به "شناخت‌محور و هوشمندمحور" دگرگون شود. تأسیس «مرکز فرماندهی نبردهای سایبر-شناختی» در سطح شورای عالی امنیت ملی گامی راهبردی در پاسخ به این تغییر پارادایم خواهد بود.

ب .بازتعریف دیپلماسی انرژی: زیرساخت‌های انرژی، به یکی از اهداف اصلی جنگ‌های ترکیبی بدل شده‌اند. ایران نیازمند سیاستی جامع برای تاب‌آورسازی انرژی در برابر تهدیدات سایبری و فناورانه است. این مهم با همگرایی وزارت نفت، نیرو و پدافند غیرعامل در یک چارچوب امنیت انرژی ملی ممکن می‌شود.

ج .هوشمندسازی روایت ملی: در جهانی که جنگ‌ها در قالب تصویر، روایت و بازنمایی معنا رخ می‌دهند، توسعه پلتفرم‌های بومی رسانه‌ای، افزایش سواد رسانه‌ای امنیتی و تربیت نخبگان جنگ شناختی یک ضرورت راهبردی است.

د.تقویت حکمرانی آینده‌نگر: برای درک پویایی‌های جنگ غیرخطی، باید از رویکرد «واکنش به بحران» به سمت «پیش‌نگری ساختاری» حرکت کرد. تأسیس «اندیشکده ملی نبردهای نوین» با حضور متخصصان علوم داده، امنیت، رسانه و علوم انسانی، می‌تواند نقش موتور تحلیلی برای سیاست‌گذاران ایفا کند.

به بیان دیگر، آینده تقابل ایران و اسرائیل در زمین بازی تازه‌ای رقم می‌خورد که قواعد آن را فناوری، اطلاعات، و ادراک عمومی تعیین می‌کنند. برد یا باخت، نه در تجهیزات، بلکه در درک صحیح از قواعد این بازی نوین نهفته است. در چنین شرایطی، ایران اگر بخواهد امنیت ملی خود را نه فقط حفظ، بلکه گسترش دهد، باید از راهبرد «دفاع در مرز» به راهبرد «دفاع در شبکه» گذر کند.

در نهایت، امنیت پایدار در خاورمیانه، نه در سایه سلاح، که در پرتو حکمرانی هوشمندانه بر فناوری، روایت و انرژی حاصل خواهد شد.


نویسنده

سید کامران یگانگی

سید کامران یگانگی، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می‌باشد. نامبرده دانش‌آموخته مقطع دکتری رشته آینده‌پژوهی در پژوهشگاه مهندسی بحران‌های طبیعی است. حوزه مطالعاتی وی شامل اقتصاد انرژی، امنیت ملی و حکمرانی می‌باشد. این پژوهشگر، عضو پیوسته گروه فن‌آوری و حکمرانی و عضو وابسته گروه دیپلماسی انرژی در خاورمیانه و گروه مطالعات مسائل آب در خاورمیانه می‌باشد.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد