نقش توافقات دوجانبه ایران ـ عراق در مدیریت صادرات برق و گاز
کامران یگانگی
در سالهای اخیر، همکاری انرژی میان ایران و عراق به یکی از ارکان کلیدی روابط دوجانبه تبدیل شده است. ایران بهطور میانگین حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد نیاز برق عراق را، بهویژه در فصل تابستان، از طریق صادرات مستقیم برق و گاز تأمین میکند (بر اساس گزارش وزارت برق عراق، ۲۰۲۳). این میزان در برخی دورهها به دلیل موج گرمای شدید و افزایش مصرف، حتی فراتر رفته است. از منظر ژئوپلیتیک، این وابستگی متقابل نهتنها بُعد اقتصادی، بلکه بُعد سیاسی و امنیتی عمیقی دارد و بر موازنه منطقهای نیز اثرگذار است.
عراق، با وجود برخورداری از ذخایر عظیم نفت و گاز، به دلیل کمبود زیرساختهای تولید برق، فرسودگی نیروگاهها، و محدودیتهای شبکه گاز داخلی، در فصل تابستان با کمبود شدید برق مواجه میشود. در مقابل، ایران با محدودیتهای تولید و افزایش مصرف داخلی، بهویژه در مناطق جنوبی و مرکزی، روبهرو است. این همزمانی فشار، ضرورت توافقات فصلی و انعطافپذیر را برجسته میکند.
آمار رسمی وزارت برق عراق نشان میدهد که در تابستان ۲۰۲۳، واردات برق از ایران بهطور متوسط ۱۲۰۰ مگاوات و واردات گاز حدود ۴۵ میلیون مترمکعب در روز بوده است (گزارش سالانه وزارت برق عراق، ۲۰۲۳). این ارقام معادل نزدیک به یکسوم برق مصرفی بغداد و استانهای جنوبی است. بدون این واردات، عراق ناگزیر به جیرهبندی گسترده و حتی خاموشیهای ۱۰ تا ۱۴ ساعته در روز میشد.
چالشهای ساختاری در توافقات
- نوسان پرداختها: تأخیر عراق در پرداخت بدهیها، بهویژه در تابستان ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، ناشی از محدودیتهای بانکی و تحریمها، گاه منجر به کاهش یا توقف موقت صادرات انرژی ایران شده است (وزارت نیرو ایران، ۱۴۰۰).
- وابستگی شدید عراق: نبود ظرفیت جایگزین فوری، فشار سیاسی و اجتماعی بر ایران را برای تداوم صادرات حتی در شرایط کمبود داخلی افزایش میدهد.
- چالش ظرفیت انتقال: محدودیت در خطوط لوله گاز و شبکه انتقال برق، مانند توقف چندروزه خط شطالعرب در ۲۰۲۲، مانع تحقق کامل توافقات میشود.
پیامدهای اقتصادی و سیاسی
- برای ایران: صادرات برق و گاز به عراق منبع درآمد ارزی مهمی است (بیش از ۴ میلیارد دلار در ۱۴۰۱)، اما تأخیر در پرداخت و فشار مصرف داخلی، سود خالص را کاهش میدهد.
- برای عراق: هرگونه قطع یا کاهش صادرات ایران، بهویژه در اوج گرما، میتواند بحران اجتماعی ایجاد کند؛ تجربه اعتراضات بصره در تابستان ۲۰۱۸ نشان داد که خاموشیها میتوانند به بیثباتی سیاسی منجر شوند.
- برای روابط دوجانبه: این همکاریها ابزاری برای تقویت همکاریهای منطقهای هستند، اما نبود راهبرد مشترک میتواند منجر به تنش شود.
مقایسه تطبیقی
تجربه کشورهای دیگر نشان میدهد که توافقات انرژی فصلی میتوانند با سازوکارهای پرداخت امن و برنامهریزی مشترک، ریسکها را کاهش دهند. برای نمونه، ترکیه و آذربایجان در صادرات گاز زمستانی از خط لوله ترانسآناتولی، قراردادهایی با بندهای تعدیل فصلی و جریمه تأخیر پرداخت دارند. با این حال، تحریمهای مالی و محدودیتهای زیرساختی ایران و عراق، اجرای کامل چنین مدلی را دشوارتر میکند.
الگوهای پیشنهادی برای بهبود توافقات
- قراردادهای فصلی انعطافپذیر: تنظیم حجم صادرات بر اساس پیشبینی بار شبکه و وضعیت تولید داخلی، هر سه تا شش ماه یکبار، برای جلوگیری از فشار بر شبکه داخلی ایران.
- ایجاد حساب تسویه منطقهای: استفاده از بانکهای کشورهای ثالث یا ارزهای غیردلاری برای تسویه، مشابه سازوکارهای مورد استفاده در تجارت انرژی با روسیه و هند، به منظور کاهش اثر تحریمها و تسریع پرداختها.
- شرکتهای مشترک انرژی: تشکیل شرکتهای ایران–عراق برای توسعه خطوط لوله و شبکه انتقال برق، با تأمین مالی از بخش خصوصی یا نهادهای بینالمللی مانند بانک توسعه اسلامی.
- مدیریت تقاضا: اجرای پروژههای کاهش تلفات شبکه و استفاده از فناوری سرمایش کممصرف در عراق با مشاوره و فناوری ایرانی، برای کاهش نیاز به واردات در اوج مصرف.
- بندهای جریمه و پاداش عملکرد: درج مفاد قراردادی برای تشویق به پایبندی و جلوگیری از تأخیر پرداخت یا تحویل.
جمعبندی استراتژیک
توافقات انرژی ایران و عراق در فصول اوج مصرف، فراتر از یک قرارداد اقتصادی، بخشی از معماری امنیت انرژی منطقهای هستند. موفقیت آنها به پیشبینی دقیق، رفع موانع پرداخت، و توسعه مشترک زیرساختها وابسته است. این همکاریها میتوانند به شکلگیری یک چارچوب پایدار برای مدیریت بحرانهای فصلی، تثبیت امنیت انرژی و ایجاد منافع اقتصادی متقابل منجر شوند.
در چشمانداز آینده، فشارهای ناشی از تغییرات اقلیمی، افزایش تقاضای داخلی و تحولات ژئوپلیتیکی، ضرورت بازنگری و نهادینهسازی توافقات فصلی مبتنی بر داده و پیشبینی را دوچندان میکند. ارتقای این توافقات از سطح تبادل تجاری به سطح شراکت راهبردی، نهتنها برای امنیت انرژی دو کشور حیاتی است، بلکه میتواند به الگویی موفق برای همکاریهای منطقهای در خاورمیانه بدل شود.
علاوه بر این، با گسترش ظرفیتهای انتقال و همافزایی در فناوری، امکان شکلگیری یک «شبکه انرژی منطقهای» فراهم میشود که ایران و عراق را به مراکز مهم تبادل انرژی در غرب آسیا تبدیل کند. چنین شبکهای، علاوه بر تأمین پایدار نیازهای دو کشور، میتواند مسیر صادرات به بازارهای ثالث، از جمله سوریه و اردن را هموار سازد. این مسیر، در صورت برنامهریزی جامع، نهتنها وابستگی متقابل را تقویت میکند، بلکه جایگاه هر دو کشور را بهعنوان بازیگران مسئول و تأثیرگذار در معادلات انرژی جهانی تثبیت خواهد کرد. در نهایت، موفقیت این رویکرد نیازمند اراده سیاسی مستمر، شفافیت قراردادی و بهرهگیری از دیپلماسی انرژی بهعنوان ابزاری برای توسعه پایدار است.
نویسنده
سید کامران یگانگی
سید کامران یگانگی، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه میباشد. نامبرده دانشآموخته مقطع دکتری رشته آیندهپژوهی در پژوهشگاه مهندسی بحرانهای طبیعی است. حوزه مطالعاتی وی شامل اقتصاد انرژی، امنیت ملی و حکمرانی میباشد. این پژوهشگر، عضو پیوسته گروه فنآوری و حکمرانی و عضو وابسته گروه دیپلماسی انرژی در خاورمیانه و گروه مطالعات مسائل آب در خاورمیانه میباشد.