جنگ در یمن، گفتگو در عمان؛ دیپلماسی اجبار در مذاکرات ایران ـ آمریکا

نوع مطلب: مقاله

نویسنده؛ شهاب دلیلی، پژوهشگر پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه

پس از پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات آمریکا، او به منظور مهار چین تلاش کرد وارد جنگی جدیدی نشود و به جنگ­ های بی ­پایان، پایان دهد. اما با آغاز حملات حوثی ­ها به اسرائیل و کشتی ­ها در دریای سرخ، آمریکا حوثی ­ها را در فهرست گروه­ های تروریستی قرارداده و از 25 اسفند 1403 موج سنگینی از حملات گسترده را علیه آن­ها در یمن آغاز کرد و پالایشگاه ­های نفتی، فرودگاه ­ها و سایت ­های موشکی یمن که در اختیار حوثی ­ها بود را هدف قرار داد. بررسی جزئیات این حملات در یک تصویر کلان نشان می­ دهد که حمله آمریکا به یمن چیزی بیشتر از 1. مقابله با حوثی ­ها، 2. تأمین امنیت اسرائیل، 3. ایجاد ثبات کشتیرانی تجاری در دریای سرخ و... است. حمله آمریکا به نیروهای حوثی را باید در رابطه با 1. مذاکرات ایران و آمریکا، 2. تضعیف هر چه بیشتر نفوذ منطقه ­ای تهران در خاورمیانه، 3. بهبود روابط منطقه ­ای آمریکا با عربستان و امارات، 4. تضعیف نظم لیبرال بین ­الملل، 5. کاهش هزینه تمام شده تجارت دریایی آمریکا و اروپا و 6. تلاش آمریکا برای ایجاد صلح در جبهه اوکراین، بررسی کرد و تمام این موارد بالا را ذیل سیاست کلان نگاه به آسیا و مهار چین قرار داد.

اهمیت حمله به حوثی ­های یمن؛ بیش از سه ماه از آغاز حملات دولت ترامپ به نیروهای حوثی در یمن می­ گذرد. تنها در دو ماه مارس و آوریل 2025، 680 حمله هوایی انجام شده و طبق گزارش سی­ ان ­ان[1] در این مدت واشنگتن یک میلیارد دلار برای این جنگ هزینه کرده است. اما نه تنها به مقصود خود که نابودی حوثی ­ها یا توقف حملات آن­ها به اسرائیل و کشتی ­های تجاری در دریای سرخ بود نرسیده، بلکه طبق گزارش 7 آوریل 2025 شورای روابط آتلانتیک[2] تاب آوری نیروهای حوثی بیشتر شده است. طوری که در ده سال گذشته (از 2015 تا 2025)، 25 هزار حمله نظامی به اهداف حوثی­ ها از سوی عربستان، امارات، بریتانیا، آمریکا و اسرائیل صورت گرفته اما حوثی ­ها همچنان فعال هستند. ترامپ در سخنرانی خود گفته این حملات تا توقف کامل حملات حوثی­ ها به کشتی ­ها در دریای سرخ و خاک اسرائیل ادامه خواهد داشت. اما مسئله اینجاست که ترامپ در شعارهای انتخاباتی خود اعلام کرده بود که وارد جنگی جدیدی نخواهد شد؛ و حالا با افزایش تاب آوری حوثی­ ها، پیچیده ­تر شدن مذاکرات با تهران، عدم برقراری صلح در جبهه اوکراین و تشدید جنگ تعرفه ­ها باید دید واشنگتن چه تصمیمی می ­گیرد. آیا برای پیروزی در جنگ یمن و نابودی حوثی ­ها به صورت زمینی و با کمک نیروهای جنوب مورد حمایت امارات وارد خاک یمن می­ شود؟ در رابطه با هزینه مالیات شهروندان امریکایی در این جنگ چه پاسخی به پایگاه رای خود می­ دهد؟ چگونه از پس این حمله، مذاکره با تهران و برقراری صلح در اوکراین بر می­ آید و به هدف اصلی که همان مهار چین است، می ­پردازد؟

1. وضعیت داخلی حوثی ­ها؛ آنچه مسلم است، حوثی ­ها در یک دهه گذشته به نیروی نظامی قدرتمندی تبدیل شده­ اند که از حمایت قدرت ­های بین ­المللی چون روسیه برخورداراند و می­ تواند تهدیدات دریایی خود را عملی کرده و به اسرائیل حمله کنند. آن­ها به پشتوانه 1. رهبری کاریزماتیک، 2. ساختار سلسله­ مراتبی مستحکم و 3. روابط خانوادگی، تاب­آوری بالایی در برابر حملات دارند. مضاف بر این که از طریق بنادر مهم حدیده و راس عیسی توانسته اند منابع مالی قابل توجهی به دست آورده و به مهم­ترین حلقه فعلی محور مقاومت تبدیل شوند.

با سقوط دولت بشار اسد در سوریه، بازیگران منطقه ­ای و فرامنطقه ­ای به این جمع ­بندی رسیدند که باید پس از تحولات سوریه و اضافه شدن حوثی ­های به فهرست سازمان ­های تروریستی آمریکا توسط ترامپ، رویکرد جدیدی را در پیش بگیرند. به گزارش (ME Council[3]) ریاض تاکنون سیاست «فاصله استراتژیک» از حوثی ها را انتخاب کرده و ترجیح می ­دهد به جای رویاروی با حوثی­ ها این نبرد را به یک درگیری داخلی و درونی در خاک یمن آن هم با مشارکت سازمان ملل و آمریکا واگذار کند. در واقع ریاض ثبات نسبی پس از آتش بس فروردین 1401 را به هر اقدام دیگری ترجیح می­ دهد. امارات نیز با تفاوت ­هایی همین سیاست را در پیش گرفته است. حوثی ­ها در واکنش به عربستان و امارات اعلام کرده­اند که «خدا آن روز را نیاورد که کشورهای عربی به آمریکا کمک کنند، زیرا ما قدرت نابودی تمام زیرساخت‌های امارات و عربستان را داریم». محتمل­ ترین سناریو مطرح شده دو محور دارد، اول حمایت مالی ریاض و ابوظبی از حملات نظامی امریکا به حوثی ­ها است و دوم حمایت از شبه‌ نظامیان طرفدار دولت یمن است. تا به این ترتیب 1. جنگ داخلی خفته دوباره شعله ور شود. 2. رهبران حوثی­ ها ترور و جنگ جانشینی در میان حوثی ­ها شکل بگیرد. 3. حملات و عملیات­ های فرامرزی حوثی ­ها به دریای سرخ و خاک اسرائیل کاهش یافته یا متوقف شود.

          2. نقش روسیه و چین در جنگ یمن؛ آمریکا و مجموعه غرب به این جمع­بندی رسیده­ اند که حوثی­ها علاوه بر حمایت ­های مالی و نظامی که از ایران دریافت می­ کنند، مورد حمایت روس­ها نیز هستند. گزارش وال­استریت ژورنال[4] نشان می­ دهد که 1. روسیه علاوه بر کمک­ های مالی ـ تسلیحاتی به حوثی­ها به آن­ها داده­های اطلاعاتی ارسال می­کند تا اهداف مد نظر در دریای سرخ را با دقت بالاتری هدف قرار دهند. 2. مسکو همچنین در خاک یمن به حوثی آموزش­ ها می ­دهد تا در برابر حملات توانمندتر شوند. مضاف بر این که این همکاری دو جانبه بوده و نیروهای حوثی نیز 1. به درخواست روسیه به جبهه اوکراین فرستاده می­ شوند. 2. در حملات خود در دریای سرخ، عبور امنی برای کشتی­های روسیه­ قائل شده­ و به آن­ها حمله نمی­ کنند. 3. با بی ­ثبات کردن عبور و مرور در دریای سرخ به تضعیف نظم لیبرال بین­ المللی مدنظر مسکو و پکن کمک می­ کنند. تا به این ترتیب بخشی از نیروهای آمریکایی سرگرم نبرد در یمن شده و بخشی از توجه و توان واشنگتن به این جنگ معطوف شود. هدفی که پکن نیز نه با آن مخالفتی ندارد. به این ترتیب بخشی از توان آمریکا برای سیاست نگاه به آسیا و مهار چین معطوف به جنگ اوکراین می­ شود و بخشی معطوف به یمن. گزارش سی­ان­ان در ماه گذشته نشان می ­دهد که پس از 100 حمله حوثی­ها در دریای سرخ و غرق شدن دو کشتی، 70% کشتیرانی تجاری که زمانی از دریای سرخ عبور می­کردند اکنون مسیر طولانی ­تر جنوب قاره آفریقا  و دماغه امید نیک را انتخاب می­ کنند. به زبان­ ساده­ تر هزینه تمام شده تجارت خارجی اروپا با چین افزایش یافته است. البته این احتمال وجود دارد که تجارت چین با اروپا نیز کاهش چشم­گیری پیدا کند و در بلند مدت پکن 1. مشتری جدید پیدا کند، 2. هزینه ­های تمام شده را برای اروپا افزایش دهد یا 3. به فکر حل و فصل دیپلماتیک جنگ یمن بیفتد.

دیپلماسی اجبار؛ از مذاکره تا حمله نظامی؛ در رویکرد دیپلماسی اجبار یک طرف برای متقاعد یا مجبور کردن طرف مقابل در مذاکرات همزمان با روند مذاکرات از اهرم ­های فشار علیه او استفاده می ­کند تا او در نهایت به خواسته ­های مطرح شده تن دهد. از این منظر مذاکرات عمان و جنگ در یمن دو روی یک سکه بوده و ذیل رویکرد دیپلماسی اجبار ترامپ در قبال ایران  سعی در متقاعد کردن یا مجبور کردن تهران برای پذیرش خواسته ­های طرف آمریکایی است. مستندات تحلیل فارن ­پالسی[5] نشان می­ دهد که تهران پس از سقوط اسد در سوریه، ترور رهبران حزب­الله در لبنان و تضعیف نفوذ منطقه ­ای خود در خاورمیانه، تصمیم گرفته در واکنش به حمله نیروهای آمریکایی به مواضع حوثی­ ها در یمن 1. نیروهای خود را به طور موقت از یمن خارج کرده و حمایت از حوثی‌ها را به میزان زیادی کاهش دهد. 2. ایران در وضعیت کنونی از رویارویی مستقیم با آمریکا و طبیعتا اسرائیل پرهیز دارد. 3. تهران در حال بررسی مجدد سیاست خود در قبال نیروهای نیابتی است. تل­آویو و واشنگتن این وضعیت را فرصتی تاریخی می­ دانند با این تفاوت که ترامپ به دنبال مذاکره با تهران، آن هم از راه دیپلماسی اجبار است؛ اما نتانیاهو به دنبال حمله نظامی به مراکز هسته­ای و نظامی ایران می­ باشد. به این ترتیب سقوط اسد در سوریه، حمله به حماس در غزه، ترور رهبران حزب­الله در لبنان و حمله به حوثی­ها در یمن به سان حلقه ­ای از آتش تفسیر می ­شود که نفوذ منطقه­ ای ایران را در بر گرفته و تهران را در داخل مرزها محصور می­ کند. اما با آغاز مذاکرات ایران و آمریکا در عمان، مشخص شد که واشنگتن در عمل به حمله نظامی اولویت نمی ­دهد و ترامپ تا حد ممکن تلاش می­ کند آمریکا را وارد جنگ تازه­ ای نکند. در حالی که تل ­آویو مترصد بهره ­برداری از فرصت تاریخی ضعف ایران در خاورمیانه است.

دو دور مذاکرات عمان با محوریت موضوع هسته ­ای در 12 و 20 آوریل برگزار شد و دو طرف نظر نسبتا مثبت و مساعدی نسبت به پیشرفت گفتگوها داشتند. انفجار بندر شهید رجایی اما این حدس و گمان­ها را تقویت کرد که اسرائیل به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از این واقعه منتفع می ­شود. به زبان ساده ­تر انفجار بخش قابل توجهی از سوخت موشک که در این بندر قرار داشته دو پیامد دارد. 1. برآورد می­ شود که این حجم انفجار معادل سوخت 250 موشک بوده و این یعنی توان پدافندی ایران در قبال حمله احتمالی اسرائیل کاهش پیدا کرده است. 2. افکار عمومی در داخل ایران به گونه­ ای تحریک می­ شوند که نه برنامه هسته­ ای برای ایران سود و آورده­ای (صنعت برق، تولیدات دارویی، توان بازدارندگی و...) داشته و نه صنعت موشکی چنین دستاوردی داشته است. مضاف بر این که خطراتی نیز در پی دارد که انفجار بندر عباس تنها نمونه ­ای از آن است. به این ترتیب حلقه آتش منطقه­ ای به داخل مرزهای ایران کشیده می­ شود تا زمینه اعتراضات خیابانی را فراهم کند. اعتراضاتی که می ­تواند بابت التهابات بازار در واکنش به شکست مذاکرات، خطرات صنعت موشکی، عدم سودمند بودن برنامه هسته ­ای و تشدید تحریم ­ها و... آغاز شود.

سخن آخر

عبارت مشهور «حلقه آتش» در مورد عقرب به کار برده می­ شود؛ مبنی بر این که اگر عقرب در حلقه آتشی قرار بگیرد پس از مدتی دیگر مقاومت نمی­ کند و با نیش زدن به خود، خودکشی می­ کند. اسرائیل نیز به احتمال زیاد چنین تفسیری از وضعیت فعلی ایران در خاورمیانه دارد. اما برای تحقق این سناریو باید جنگ در یمن و مذاکره در عمان به گونه ­ای پیش برود که موفقیت ­آمیز باشد. لذا لازم است

  1. آمریکا بپذیرد که صرفا حمله نظامی کارساز نخواهد بود و برای پیروزی در جنگ یمن باید راهبرد چند جانبه را دنبال کند. یعنی در کنار عملیات نظامی، عملیات زمینی، تشدید ممانعت­­ های دریایی، دیپلماسی قدرتمند منطقه­ ای، کشاندن جنگ به خاک یمن و نفوذ زمینی و... را نیز در دستور کار قرار دهد.
  2. . ساختار سلسله ­مراتبی خانوادگی حوثی ­ها با ترور رهبر کاریزماتیک آن­ها دچار اختلال می­شود و ترور او می­ تواند جنگ برون مرزی حوثی­ ها را به نبردی درون گروهی تبدیل کند.
  3.   حمله به بنادر مهم یمن می­ تواند منابع مالی و دسترسی ­های حوثی­ها را مختل و به میزان زیادی کاهش دهد.
  4. تشدید حملات به یمن در روزهای منتهی به مذاکرات در عمان می­تواند اهرم فشاری روی ایران باشد. انتشار خبر تمایل سوریه در دوران جولانی برای پذیرش توافق ابراهیم نیز چنین اثری دارد و محدودیت نفوذ منطقه­ای ایران را نشان می­دهد.

5. بهبود روند صلح در اوکراین و اعطای امتیازاتی به مسکو نیز می­تواند عزم پوتین برای مجاب کردن تهران برای مذاکره با آمریکا را بیشتر کند.

6. رفت و آمد نمایندگان کشورهای منطقه به تهران و مذاکرات موازی نیز چنین فضایی را در حاکمیت ایجاد می­کند که کشورهای همسایه نیز موافق توافق تهران ـ واشنگتن هستند.

7. تشدید اقدامات اسرائیل در قبال غزه، لبنان و حتی ایران می­تواند اهرم فشار دیگری در دیپلماسی اجبار آمریکا باشد.

 

[1]- www.edition.cnn.com/2025/04/06/middleeast/us-airstrikes-yemen-houthis-may-be-relishing-them-intl/index.html

[2] - www.atlanticcouncil.org/blogs/menasource/can-donald-trump-completely-annihilate-the-houthis-in-yemen/

[3]- https://mecouncil.org/blog_posts/fast-moving-geopolitical-dynamics-challenge-yemen-and-the-houthis/

[4]www.atlanticcouncil.org/blogs/new-atlanticist/trump-should-not-forget-the-russian-hand-behind-the-houthis/

[5]- https://foreignpolicy.com/2025/04/18/yemen-houthi-ras-isa-port-us-airstrikes-oil-military/


نویسنده

شهاب دلیلی (مدیر گروه)

شهاب دلیلی مدیر گروه مطالعات ادبیات سیاسی و متن های اساسی در خاورمیانه شناسی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده دانش آموخته دکتری اندیشه سیاسی است. حوزه مطالعاتی دکتر دلیلی اندیشه سیاسی و مباحث مربوط به هویت و نظام انتخاباتی در خاورمیانه است.