تحلیلی بر روابط تركيه و آمريكا در خاورمیانه / قاسم ترابی و علی رضا رضایی *

ترکیه بیش از 50 سال است که به عنوان یکی از نزدیک ترین هم پیمان های مهم آمریکا در منطقه مطرح بوده است. روابط واشنگتن- آنکارا طی سال های اخیر تحت تأثیر شاخصه ها و عناصر مختلفی چون موقعیت ژئوپلیتیک ترکیه برای آمریکا به ویژه از لحاظ مرز مشترک با ایران، عراق و سوریه، مساله انرژی و خط لوله باکو - جیحان و خط لوله گاز منطقه جنوب قفقاز، تقویت رابطه ترکیه با ناتو و گسترش ناتو در منطقه، روابط نظامی ترکیه و ایالات متحده آمریکا به ویژه بحث استقرار سپر دفاع موشکی در خاک ترکیه و همچنین نحوه نگرش ترکیه به اسرائیل و مسئله درگیری های اعراب و اسرائیل بوده است. در این راستا مواضع این دو کشور در قبال تحولات جهان عرب "همگرایی"  و وجود اشتراک منافع این دو کشور در خصوص این تحولات را بیشتر نمایان کرده است.

 

ترکیه در مناطقی چون بالکان، دریای سیاه، قفقاز و خاورمیانه دارای نفوذ است که بخش عظیمی از سیاست خارجی آمریکا بر روی آن متمرکز شده است. نیکلاس برنز، معاون سابق سیاسی وزارت امور خارجه آمریکا در شورای آتلانتیک در خصوص ترکیه مطرح می کند که: "تنها موقعیت جغرافیایی و خواست های مشترک ما با ترکیه نیست که این کشور را به یکی از کلیدی ترین هم پیمانان آمریکا تبدیل کرده است. بلکه ارزش های مشترکی که برای دموکراسی قائل هستیم، تفاوت ها و عقاید آزادانه هر دو کشور است که ترکیه را به دوست و هم پیمان ما تبدیل کرده است. در منطقه خاورمیانه، ترکیه می تواند نقش رهبر منطقه ای را بازی کند و به آمریکا کمک کند تا برخی از اهداف مهم و اصلی سیاست خارجی خود دست یابد. اما چنین حرکتی نیازمند یک هماهنگی بسیار دقیق است تا مانع از عملکرد های مغایر شود." 

 

به نظر می رسد سیاست های ترکیه به جز سیاست های اخیر این کشور در خصوص انتقاد از عملکرد اسرائیل در نوار غزه و کرانه باختری که آن را تروریسم دولتی خوانده و برقراری ارتباط با حماس، مورد حمایت واشنگتن بوده است. در حقیقت از سیاست‏ها و اقدامات مشترک این دو کشور می‏توان منافع مشترک آن ها را شناسایی نمود. 

 

اساساً هدف اصلی آمریکا و ترکیه در شرایط کنونی، تلاش برای ایجاد دموکراسی‏های دلخواه با هدف ایجاد نظم جدید در خاورمیانه است. ایجاد دموکراسی‏های دلخواه که به باور آمریکایی‏ها و ترک‏ها همان مدل ترکیه است، نه تنها در چارچوب منافع بلندمدت آمریکا در منطقه است، بلکه کمک فراوانی به ترکیه برای افزایش نقش و نفوذ منطقه‏ای و جهانی خواهد کرد. ایالات متحده آمریکا هم تمایلش بر رشد دموکراسی های مشابه الگوی ترکیه در منطقه است. چرا که در عین اهمیت دادن به مذهب به نوعی اندیشه های سکولاریستی مد نظر آمریکا هم در چارچوب این مدل تحقق می یابد، که این خود از رشد نظام های رادیکال و مخالف با منافع آمریکا در منطقه جلوگیری می کند. ارشاد هرمزلي از مشاوران ارشد عبدا... گل رئيس جمهور ترکيه در گفت وگو با روزنامه لبناني اظهار می دارد: "اين که مي گويند اخوان المسلمين از لحاظ ايدئولوژيک با حزب عدالت و توسعه ترکيه همفکر است و براي همين آنکارا مي خواهد آن ها در دمشق به قدرت برسند، کاملا اشتباه است، ما طرفدار اسلام مسالمت آميز هستيم و اسلام معتدل از نگاه ما کاملاً مردود است." 

 

یکی دیگر از این حوزه ها بحث ورود ناتو به منطقه و همراهی و بستر سازی ترکیه در این خصوص می باشد. ترکیه روابط خوبی با ناتو دارد و از عملیات های ناتو در منطقه به ویژه در افغانستان حمایت کرده است. آمریکا هم به عنوان مهم ترین عضو  ناتو این رفتار ترکیه را می ستاید. موضوع عراق و به ویژه پیگیری وضعیت های ثبات بخش در عراق هم یکی دیگر از حوزه های همکاری ترکیه و آمریکا در منطقه است. تمایل هر دو کشور به ایجاد و تداوم ثبات در عراق است. به ویژه ترکیه به ثبات در منطقه کردستان عراق بسیار تمایل دارد. 

 

حوزه مهم دیگر همکاری آمریکا و ترکیه در "پرونده هسته ای ایران" است. در سال های اخیر ترکیه بر آن است تا به افزایش قدرت مانور سیاسی خود در پرتو بهره گیری از ابزار میانجیگری بپردازد؛ ابزاری که بر اساس آن ترکیه در تلاش است تا چارچوب نقش خود را به عنوان یک کشور بی طرف نشان دهد. اما عملا به عنوان رابط غرب در خاورمیانه عمل می کند و تلاش می کند تا با یک بازی دوگانه در چارچوب کمک به برآورده ساختن منافع غرب در منطقه به منافع موازی خود نیز دست یابد. 

 

به نظر می رسد که ایالات متحده آمریکا تا جایی که منافع این کشور حفظ شود از نقش میانجی گرانه ترکیه در روابط ایران و غرب حمایت خواهد کرد. ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در راستای امتیاز گرفتن از ترکیه در قبال عضویت در اتحادیه اروپا درصددند تا جهت تامین منافع شان در منطقه، ترکیه سیاست های تند تری بر علیه ایران داشته باشد. از اینرو شاهدیم که سیاستمداران ترک جهت جلب توجه قدرتهای مذکور اعلام نمودند که در سال آینده حدودا 20 درصد از واردات نفتی خود از ایران را کاهش خواهند داد. لذا تا زمانی که ترکیه بتواند منافع غرب در قبال ایران را تامین کند مورد حمایت آنها به عنوان میانجی گر خواهد بود.

 

سیاست آمریکا و ترکیه در برابر تحولات کشورهای عربی کاملاً مشابه و مکمل و با هدف تامین منافع دوجانبه بوده است. تنها جایی که تا حدودی ترکیه و آمریکا دچار اختلاف نظر شدند، در قضیه لیبی بود. ترکیه به دلیل منافع اقتصادی در لیبی و تلاش برای بسط نفوذ سیاسی خود در شمال آفریقا متمایل به حمایت از معمر قذافی بود. این مشکل از زمانی بیشتر شد که شورای امنیت سازمان ملل متحد، با تصویب قطعنامه ۱۹۷۳، ایجاد منطقه پرواز ممنوع و حفاظت از غیر نظامیان لیبی را اعلام نمود. پس از آن که بر اساس قطعنامه یاد شده، ناتو هدایت عملیات نظامی در لیبی را بر عهده گرفت، ترکیه بر سر دو راهی قرار گرفت. ترکیه از سویی ناگزیر از حمایت از عملیات نظامی ناتو و از سوی دیگر به دنبال بسترسازی برای مذاکره با دولت قذافی و طرفداران بود. اما رویکرد ترکیه در کنفرانس لندن در مارس ۲۰۱۱ علیرغم عدم مشارکت در اقدام نظامی ناتو، با آمریکا همسو شد. در سایر تحولات صورت گرفته در کشورهای مصر، تونس، یمن و بویژه سوریه و بحرین این همسویی کاملاً مشهود است.

 

در بحث از آینده روابط ترکیه و آمریکا نبایستی عنصر منافع ملی دو طرف را نادیده گرفت. هم اکنون و به ویژه در تحولات اخیر در خاورمیانه شاهد وجود نوعی منافع موازی میان دو کشور هستیم و حتی صحبت از منافع مشترک دو کشور به میان می آید چرا که هیچ کدام از دو کشور به تنهایی نمی توانند به منافع خود در منطقه دست یابند. ترکیه خواهان پیوستن به اتحادیه اروپا است و آمریکا از این موضوع حمایت می کند. ایالات متحده آمریکا درصدد بسط هژمونی خود در منطقه و تدبیر امور منطقه در راستای منافع ملی خود است و ترکیه هم آن کشور را یاری می کند. به همین جهت در صورت وجود متغیرهای موجود و با مد نظر قرار دادن وضعیت کنونی به نظر می رسد آینده روابط دو کشور به همین شکل تداوم یافته و حتی رو به گسترش باشد. ضمن آنکه برای واشنگتن و متحدانش این وضعیت می تواند یک فرصت محسوب شود تا بتوانند از ترکیه به عنوان پلی در خاورمیانه استفاده کنند.

 

*استادیار روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان


نویسنده